728 x 90

رویداد تاریخی

۱۳تیر ۱۳۷۳ شهادت کشیش مهدی دیباج به‌دست وزارت بدنام اطلاعات نظام آخوندی

-

شهید مهدی دیباج
شهید مهدی دیباج

در سیزدهم تیرماه ۱۳۷۳ (۴ ژوئیه ۱۹۹۴)، خبر پیدا شدن جسد کشیش مسیحی، مهدی دیباج، در جنگلی در حوالی تهران، موجی از خشم و نگرانی در ایران و محافل بین‌المللی مذهبی و حقوق‌بشری ایجاد کرد. این جنایت در شرایطی رخ داد که تنها ۲روز پیش از آن، جسد مثله‌شده‌ی اسقف هایک هوسپیان‌مهر، رئیس شورای کلیساهای انجیلی ایران نیز در همان حوالی کشف شده بود. این ۲قتل سازمان‌یافته در کنار ترور کشیش تاتائوس میکائیلیان که مدت کوتاهی پیش از آن به قتل رسیده بود، نشانه‌‌یی آشکار از موج سرکوب علیه پیروان مسیحیت و آزادی ادیان در ایران بود.

 

زندگی و مبارزه کشیش دیباج

مهدی دیباج که پس از گرویدن از اسلام به آیین مسیحیت به یکی از شخصیت‌های روحانی برجسته کلیسای انجیلی ایران تبدیل شده بود، در دهه ۱۳۶۰ به‌طور مکرر توسط نهادهای امنیتی نظام تحت بازداشت و فشار قرار گرفت. در سال ۱۳۶۵ او به اتهام ارتداد و تبلیغ مسیحیت بازداشت و حدود ۹سال در زندان‌های مختلف، از جمله زندان اوین، زندانی شد. در سال ۱۳۷۲ پس از فشارهای بین‌المللی و کارزارهایی از سوی نهادهای حقوق‌بشری، او به‌طور موقت آزاد شد، اما در دیماه همان سال، در مراسمی رسمی که برایش برگزار شد، هشدارهایی آشکار از سوی نیروهای امنیتی دریافت کرد.

۶ماه بعد، در تیرماه ۱۳۷۳، مهدی دیباج ناپدید شد و جسدش در حاشیه یکی از جاده‌های جنگلی اطراف تهران یافت شد. آثار شکنجه و مثله‌شدن پیکرش به وضوح نشان می‌داد که وی قربانی یک ترور سازمان‌یافته شده است.

 

مسئولیت وزارت اطلاعات در قتل

در آن زمان، نظام آخوندی تلاش کرد تا این قتل‌ها را به مجاهدین خلق نسبت دهد. اما ۴سال بعد، در فضای اندکی بازتر دوران ۲خرداد، اکبر گنجی، از چهره‌های روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب، در مقاله‌‌یی در روزنامه «آریا»(۱۳ آذر ۱۳۷۷) نوشت:

«وزارت اطلاعات، کشیشان مسیحی که نظام سیاسی ما را قبول نداشتند، به قتل رساند و به گردن مجاهدین انداخت. استدلال وزارت اطلاعات این بود که این‌کار، ما را از روحانیون مسیحی خلاص می‌کرد و در ضمن سازمان مجاهدین را بی‌آبروتر می‌کرد».

همین روایت بعدها توسط عبدالله نوری، وزیر کشور وقت و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز به‌طور تلویحی تأیید شد. هم‌چنین، برخی روزنامه‌ها و محافل اصلاح‌طلب، به‌ویژه در سال‌های ۷۶ تا ۷۸، صراحتاً به نقش وزارت اطلاعات در قتل کشیشان اعتراف کردند. در آن سال‌ها، موضوعی به نام «قتل‌های زنجیره‌‌یی» در صدر توجه عمومی قرار گرفت و بخشی از آن، همین قتل‌های مذهبی بود.

 

واکنش مقاومت ایران و جامعه جهانی

مسعود رجوی در واکنش به قتل کشیش دیباج و اسقف میکائیلیان، این ترورها را به شدت محکوم کرد و تسلیت عمیق مقاومت را به خانواده‌های این شهیدان و جامعه مسیحیان ایران و جهان ابراز نمود. او تأکید کرد که این جنایات، چهره واقعی حکومت مذهبی حاکم بر ایران را برای جهانیان آشکارتر می‌سازد.

در همان سال، سازمان‌های بین‌المللی نظیر عفو بین‌الملل، دیدبان حقوق‌بشر و سازمان ملل متحد، ضمن ابراز نگرانی از نقض آزادی‌های دینی در ایران، خواستار انجام تحقیقات مستقل درباره این ترورها شدند. اما حاکمیت آخوندی با استفاده از ابزارهای امنیتی و اطلاعاتی، مسیر شفاف‌سازی را مسدود کرد.

 

اهمیت پرونده در تاریخ معاصر ایران

پرونده قتل کشیشان در دهه ۱۳۷۰، یکی از حلقه‌های مهم زنجیره‌ی حذف فیزیکی دگراندیشان مذهبی و فرهنگی در نظام ولایت فقیه است و بازتابی از سیاست رسمی این رژیم در برخورد با اقلیت‌های مذهبی و به‌ویژه نوکیشان مسیحی به شمار می‌رود.

تا به امروز، بسیاری از فعالان مسیحی در ایران، به اتهامات «تبلیغ علیه نظام» یا «ارتداد» زندانی شده‌اند. بر اساس گزارش‌های سالانه سازمان‌های بین‌المللی، نوکیشان مسیحی همچنان در ایران با بازداشت، شکنجه، مصادره اموال و محرومیت از حقوق شهروندی مواجه‌اند.

شهادت کشیش مهدی دیباج، نمونه‌‌یی بارز از سرکوب ساختاری حکومت ایران علیه آزادی دین و عقیده است. این جنایت، که بخشی از موج ترورهای هدفمند وزارت اطلاعات در دهه ۷۰ خورشیدی بود، نقض آشکار حقوق‌بشر و نشانه‌‌یی از تهدید نظام‌مند علیه همزیستی دینی در ایران است.

یاد و نام او، همراه با دیگر کشیشان شهید، هم‌چنان الهام‌بخش مدافعان آزادی مذهب در ایران و جهان است.

 
کشتارمسیحیان ایران ـ دفاعیه کشیش مهدی دیباج در بیدادگاه
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/15f29f46-b695-409f-ab26-5fa1fa736fc2"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات