فاطمه زهرا
کوثر عصیان بر دنیای زندهبهگور کردن زن در عصر جهل و بندگی
نخستین زن شورشگر انقلابی در برابر بتپرستی و ارتجاع
سوم جمادی الثانی
سالروز وفات حضرت فاطمه زهرا علیها سلام برترین الگوی تاریخی زن یکتاپرست انقلابی
سلام بر سرور و سرمشق درخشان زنان جهان
صدیقه کبیر آموزگار و مظهر بیهمتای صدق و پاکبازی، سرچشمه جوشان رویش و فزایندگی و پیشرفت و ترقی
آن روز هم ارتجاع گمان میکرد که با برچسب زدن، با محاصره، با شکنجه و کشتارخواهد توانست انقلاب نوپا را متلاشی و منهدم و ریشهکن کند.
در شعب ابوطالب اگر که کسی میگفت چندی بعد همین انقلابیون اندک و در حصار، ۲ابرقدرت زمان را از پای در خواهند آورد، خندهدار مینمود اما چنین شد.
از سخنان مسعود رجوی ۲۷اردیبهشت ۱۳۸۹
«اگر که فهم و هضم معانی کلمات تنها و تنها در جریان عمل آنهم عمل مستمر انقلابی امکانپذیر است، فکر نمیکنم که در زمانه ما کسی بیش از مجاهدین معنا و مفهوم و بهای صدق و یگانگی را بفهمد، درک کند و حس کرده باشد. این را بهخاطر ردیف کردن الفاظ نمیگـویم. در جریان بزرگترین، طولانیترین، بغرنجترین و خونینترین مقاومت سازمانیافته تاریخ ایران و این منطقه از جهان درک و فهم کردهایم.
مخصوصاً از صندوق صدق اشرف از مقام محمود صدق با رنجها, دردها، شهادتها و جراحتهایش، با پیچیدگیهایش، با خطراتش و همچنین با دستاوردها و نتایجش، و امروز روز یادآوری صدیقه کبری است. سرچشمه صدق و طهارت و به همین خاطرِ فزایندگی و شکوفایی و پیشرفت و ترقی، بعد از رحلت پیامبر بیش از ۳ماه را طاقت نیاورد و به او پیوست. در یک کارزار بسیار بغرنج , بسیار پیچیده و پر از فتنه در دفاع از حق که در مقام علی متجلی بود. همان که در شعب ابیطالب در سختترین شرایط محاصره و بیغذایی و گرما و حمله حشرات در عین خردسالی برای پدر هم نقش مادر را برعهده گرفت و به همین خاطر، بهخاطر اینکه سرپرستی پیامبر خدا را دخترش فاطمه بهعهده گرفته بود به او لقب ام ابیها(مادر پدرش) دادند که از ظرفیتی بیکران در شرایط تلخ و دردناک محاصره همهجانبه خبر میداد. محاصرهایی که دلیران و قهرمانان و پاکبازانی مثل حضرت علی گاه آن را میشکافتند. برای اینکه اندکی ارزاق برای سد جوع, برای نمردن از گرسنگی بهدست بیاورند... آن روز هم ارتجاع گمان میکرد که با برچسب زدن، با محاصره، با شکنجه و کشتار خواهد توانست که انقلاب نوپا را متلاشی و منهدم و ریشهکن کند, آنهم در روزگاری که ارتباطاتی در کار نبود، تعداد بسیار اندک بود, امکانات ناچیز و تقریباً هیچ بود. دشمن جرار و شقی به غلبه خودش یقین داشت که خواهد توانست آنها را نیست و نابود کند. چه کسی میتواست بدون سرپناه، بدون امکانات در آن هوا, در آن گرما این مدت را دوام بیاورد. شدت و حدت همین شرایط بود که در آن پیامبر ابوطالب را که بزرگ خاندان و پشت و پناه آنها بود ازدست داد. پس هم به لحاظ شرایط جغرافیایی و آب و هوا، هم به لحاظ فیزیکی هم به لحاظ سیاسی، هم به لحاظ خانوادگی و دود و دم دشمن و اتهاماتش و برچسبهایش، چشماندازی وجود نداشت و شرایط سخت و سنگین بود. بیمارها را چه کنند؟ خردسالها راچکار کنند؟ اندک غذا را چگونه تأمین کنند؟ آب و شستشو را چطور؟ امروز هم انگار که حق تعالی میخواهد شمهیی از همان را قطرهیی از دریا را از دریای صدق و طهارت صدیقه کبیر را که مسجد او در اشرف برپاست به مجاهدین بنمایاند و تازه بعد هم که روزگار آن محاصره ضدبشری تمام شد و چشماندازی باز شد هجرتی بزرگ در پیش داشتند و بعد جنگهای پیامبر یکی پس از دیگری در مجموع هشتاد و چند فقره جنگ و درگیری، ارتباطاتی هم که در کار نبود، انعکاساتی هم در کار نبود، حمایتهای داخلی و بینالمللی هم در کار نبود، فقط به فقط باید به خودشان تکیه میکردند و به خدا، به خدای نادیده در برابر بتهای قهار و جبار، نفس راه رفتن روی ریگهای داغ بیابان خودش دردی بود و شکنجهیی داغ و سوزان چه رسد به شلاق و شکنجه و بلاهایی که دشمن بر سر آنها میآورد.. وانگهی حضرت فاطمه میباید در حالی که ۴۰روز بود که امام حسن را بهدنیا آورده بود، به جبهه احد میشتافت برای جنگ و بعد هم جنگهای بعدی و بعدی. وقتی که از مقام محمود صدق صحبت میکنیم، ردیف کردن واژهها نیست خیلی قبل از ما بزرگمادر آرمانی ما صدیقه کبری سفید سفید و عاری از هر تناقض و آلودگی آن را متجلی کرده. مرتجعین زمان نیروهای سرکوبگر دوران دست گرفتند که اجاقش کور است و پسری ندارد در اینجا دیگر خدا خندید و گفت: انا اعطیناک الکوثر؛ سرچشمه فزونی و فزایندگی و رشد و تعالی را به تو عطا کردیم پس نماز بگذار، نیایش کن، وانحر؛ و قربانی کن، قیمتش را بده، در این صورت شک نکن که بدخواه تو و دشمن تو بیدنباله و بیآینده است و پیروز خواهی شد... در شعب ابوطالب اگر که کسی میگفت چندی بعد همینها, همین انقلابیون اندک و در حصار, ۲ابرقدرت زمان را از پای در خواهند آورد، امپراطوری ساسانی و رم، خندهدار مینمود. اما چنین شد. بنابراین وقتی که از صدیقه کبری و از صدق و مقام محمود صدق و امروز از صندوق صدق اشرف با همه فدیههایش صحبت میکنیم, ردیف کردن الفاظ و واژهها نیست, درسی است آزمایش شده که سرچشمهاش آنجاست و حالا نوبت ماست».
سوم جمادیالثانی مصادف است با وفات حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا(ع)، بزرگبانویی که در فرهنگ اسلام، سیده نساءالعالمین(سرور بانوان جهان)، نامیده شده است. با تسلیت به پیروان آیین پاک محمدی، بهویژه راهجویان، آزادگان و شیرزنان مجاهد که با تأسی به این الگوی والای رهایی، عزم جزم کردهاند تا به تبعیض و ستم تاریخی بر زنان جامعه ما پایان دهند.
رژیم آخوندی با توسل به انواع دجالگریها، ظاهرا به برگزاری بزرگداشت حضرت فاطمه میپردازد. اما کیست نداند که این رژیم پلید، دشمن اصلی خدا و پیامبر او و آیین رحمت و رهایی اسلام است. تمامی رویکردها و مواضع اینمرتجعان زنستیز ، بهویژه دیدگاهها و مواضع آنها در مورد زن و جایگاه زنان، دقیقاً در نقطه مقابل اندیشه رهاییبخش اسلام و پیام و مضمون حیات کوتاه اما پربرکت حضرت فاطمه زهراست که پیام رهایی برای تمامی زنان در سراسر تاریخ بوده و بیزار از این رژیم ضدبشری است.
درست رودرروی ارتجاع آخوندی که فاطمه را زنی خانهنشین و خانهدار و صرفاً مشغول بچهداری معرفی میکند، فاطمه زهرا الگوی برجستهیی در میدانهای رزم و نبرد عقیدتی و سیاسی و اجتماعی با ارتجاع و دجالیت دینفروش و قدرتطلبان بوده است و بهدلیل همین شجاعت و شهامت ایستادگی در برابر آنها و شفافیت مطلق در دفاع از ارزشهای توحیدی و انسانی بود که پیامبر اسلام به او لقب برترین زنان جهان را داد. سیدة نساءالعالمین!
سری کجاست که در وی هوای کوی تو نیست؟
دلی کجاست، که سرمست آرزوی تو نیست؟
پیام رهاییبخش اسلام بسیاری از افکار و قیود جاهلیت را درهمکوبید. اسلام علاوه بر همراه داشتن پیام رهایی و آزادی بردگان، در زمینه نفی تبعیض جنسیتی نیز افقهای جدیدی را در برابر زنان قرار داد. حضور زنان در صحنه مبارزه پس از هجرت پیامبر اسلام از مکه به مدینه نیز اوج تازهیی گرفت. در این میان حضور فاطمه بهعنوان دختر محبوب پیامبر در اغلب نبردها و در تمامی نقاط سرنوشتساز، پیام روشنی به همگان میداد. این پیام از یکطرف پاکبازی پیامبر را در انجام رسالتش در نفی تبعیض جنسی نشان میداد و از سوی دیگر راه شرکت هر چه بیشتر زنان در مبارزه و شوریدن علیه قیود ارتجاعی و جاهلی را میگشود.
بهعنوان مثال در جنگ احد در حالیکه مسلمانان بر اثر شکست، پراکنده شده و بسیاری از مدعیان جنگآوری به صحنه نبرد پشت کرده بودند، همگان، فاطمه جوان را میدیدند که بر پشت خودش مشکهای آب و انبانهای خوراکی مورد نیاز مجاهدان را حمل میکرد و در میدان نبرد به اینسو و آنسو میشتافت. جسارت و شجاعت فاطمه بهخصوص در صحنههایی که پیامبر اسلام تنها مانده بود و در دفاع جانانهاش از پیامبر، جایگاه و مرتبت رفیع وی را نزد مسلمانان نمودار کرد.
نقش بیهمتای فاطمه در ۳دوره تعیینکننده
فاطمه(ع) در طول زندگی کوتاهش، در ۳مرحله نقش بسیار مهمی در معرفی حقیقت اسلام و رساندن پیام محمد ایفا نمود. اولین دوره، زمانی بود که پیامبر در مکه آماج کینتوزی حیوانی ارتجاع قریش قرار داشت. در این دوران، فاطمه در دفاع از پیامبر دل به خطرها میزد و سر از پا نمیشناخت.
دوران بعدی در مرحله هجرت پیامبر به مدینه است. در این دوران مسئولیت فاطمه، شناساندن و احیای شخصیت زنان و تربیت نسل جدیدی از زنان موحد بود. یکی از القاب حضرت فاطمه «محدّثه» است یعنی کسی که پیامها و سخنان پیامبر را برای دیگران بیان میکرد.
زنان مدینه از سخنان گرم و شیوای فاطمه بهوجد میآمدند و بهعنوان یک انسان مستقل و یک موحد و مسلمان قد میکشیدند. او راه را برای کسب علم و معرفت بهخصوص برای زنان باز میکرد.
نقل شده که زنی نزد حضرت فاطمه آمد و گفت: مادر ناتوانی دارم که در مورد نماز و فلسفه و احکام آن سؤالاتی دارد و مرا فرستاده تا از شما سؤال کنم. دختر پیدرپی سؤالات خود را میکرد، اما در نقطهیی ساکت شد. فاطمه پرسید چه شد خجالت کشیدی؟ دختر گفت احساس کردم خیلی دارم وقت شما را میگیرم. حضرت فاطمه او را مطمئن ساخت که چنین نیست و به آموختن هر چه بیشتر تشویقش کرد و گفت کسب دانش هزاران بار بر تابش حیاتبخش خورشید برتری دارد. او به این ترتیب در جامعهیی که برای زنان کسب دانش حتی در خیال و آرزوهایشان هم نمیگنجید فضایی ایجاد کرد که تعداد زیادی زنان محدثه در پرتو آموزشها و هدایت فاطمه تربیت شدند.
سومین مرحله در رسالت فاطمه(ع)، پس از وفات پیامبر بود. زمانی که دین و جامعه جوان بهجامانده از پیامبر با انحرافها و کجرویها در معرض تهدید قرار گرفته بود. در این دوران فاطمه به سابقه بیهمتای علی در اسلام و برتری او در جهاد و دانش و تقوا استناد میکرد و باکی نداشت از اینکه دفاع او از کسی که همسرش نیز بود، از سوی افراد سطحینگر یا مغرض چگونه ممکن است تعبیر شود. او سفارش پیامبر اکرم در روز غدیر را خاطرنشان میکرد و بر جایگاه علی بهعنوان یگانه برادر عقیدتی پیامبر تأکید میکرد و تصریحات فراوان پیامبر در فضیلت و ارجحیتهای دینی و مبارزاتی علی را نقل میکرد.
سخنرانیهای قاطع فاطمه در حمایت از علی(ع) در مسجد پیامبر و در میان مسلمانان، شخصیت والا و منحصربهفرد او را بارز کرد و سخن پیامبر در مورد او که فاطمه را برترین بانوی بانوان جهان خوانده بود برای مردم بیشتر معنا پیدا کرد.
همه اینها به این معنی بود که هیچ قلمرو ناپیمودنی برای زن وجود ندارد. آری، زنی از میان زنان، دختری از تبار محمد(ص)، چنین پرتوان و نیرومند تا والاترین مراتب تاریخ اوج گرفت.
اینچنین بود که فاطمه(ع)، چشمه جوشان و کوثر فزایندهیی شد که در تاریخ جاری گشت. از دامن این چشمه جوشان سرشار از خیر و فزایندگی بود که نسل پاک پیشوایان اسلام انقلابی و مردمی برخاستند. و نسلها پساز نسل بهویژه در عصر ما، زنانی که مجاهدت و مسئولیتپذیری را از فاطمه آموخته و پبام رهایی او را دریافته بودند، پردههای فریب مرتجعین را کنار زدهاند و به گوهر وجود خویش دست یافتهاند.
نگاهی به زندگانی کوتاه و پراهمیت حضرت زهرا(ع)
صدیقه کبری فاطمه زهرا(ع)، زندگانی کوتاهی داشت و بیش از ۲۸سال عمر نکرد و تمام آثار جاودانی که از این بانو باقیمانده است، مخلوق مبارزه و مجاهدتهای او در همین عمر کوتاه است.
فاطمه(ع) چهارمین دختر پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) و خدیجه(ع) است. حضرت محمد از همسر بزرگوارش خدیجه(ع) ۶فرزند داشت که ۴دختر و ۲پسر بودند. پسران، قاسم و طاهر نامداشتند و دختران بهترتیب زینب، رقیه، امکلثوم و فاطمه نامیده شدند.
بنا بر معروف مورخان اسلامی، قاسم نخستین فرزند این زوج، یعنی محمد(ص) و خدیجه(ع) بود و پس از قاسم بهترتیب، زینب، رقیه و امکلثوم، یعنی ۳دختر بهدنیا آمدند و سپس طاهر و آخرین فرزندشان هم فاطمه(ع) بود. تنها فرزند دیگری که روزی پیامبر(ص) شد، پسری بهنام ابراهیم بود که سالها پس از هجرت به مدینه، در اواخر عمر آن حضرت، از «ماریه قبطیه» زاده شد و بیش از ۲سال عمر نداشت که بهدنبال بیماری سختی فوت کرد. اما از میان زادگان خدیجه(ع) هر ۲پسر، یعنی قاسم و طاهر در خردسالی فوت کردند و بهخاطر مرگ این هر ۲پسر بود که دشمنان به محمد(ص) نیش میزدند که «ابتر» و بیدنباله است.
معلوم است که در جاهلیت قدیم اهل مکه، وقتی در خانوادهیی دخترهایش که سزاوار زندهبهگور کردن هستند، سالم باقیمانده اما تمامی پسرهایش بمیرند، این به هیچ حسابی گذاشته نمیشد مگر شومی و بیآیندگی خاندان، چرا که بقای نسل و تبار و نام هر کسی تنها با پسرانش تضمینشدنی بود.
البته دختران این خاندان که به تمامی از اولین زنان پیشقدم در اسلام بهشمار میروند، همگی جوانمرگ شدند. آنان در آغاز اسلام، دختران رشیدی بودند و در سنین جوانی دست به فداکاریهای درخشانی زدند. از جمله رقیه و امکلثوم(خواهران دوم و سوم) بهخاطر حفظ دین خویش، جدایی از شوهران مشرک خود را ترجیح دادند با اینکه بهتازگی عروس شده بودند. شوهران این دو، پسران عموی معاند پیامبر(ص) یعنی ابولهب معروف بودند. ابولهب که حاضر بود تا کشتن و شرکت در قتل حضرت محمد(ص) هم دست به جنایت بزند، پسران خویش را واداشت که -بهزعم خویش- برای فشارآوردن به محمد(ص) دختران او را طلاق بگویند. اما دختران پیامبر(ص) این طلاق را با روی گشاده پذیرا شدند.
تنها دختر خدیجه(ع) و محمد(ص) که هنوز به سن ازدواج نرسیده بود، فاطمه(ع) بود. هر ۴خواهر، البته تا وفات مادرشان خدیجه(ع) در حیات بوده و تحترهبری پدرشان پیامبر(ص) مبارزه میکردند تا که مانند پدر به مدینه هجرت کردند. لیکن در مدینه، بهجز فاطمه(ع) همهشان در حیات پیامبر(ص) وفات کردند و تنها فرزندی که برای حضرتش ماند، فاطمه(ع) بود که او هم پس از تحمل تلخیهای فراق پدر و حوادث ناگوار بعدی، چند ماهی بیشتر عمر نکرد و در اوج جوانی(حداکثر ۲۸سالگی) وفات کرد.
فاطمه، کودکیش را در دامن خدیجه و با خواهرانش گذراند. مناسبات پدر و مادر، با این دختران، بسیار محبتآمیز بود. علاوه بر ۴خواهر، ۲پسر هم در این خانواده زندگی میکردند، یکی علی(ع) پسرعموی محمد(ص) که پس از هجرت، رسماً بهعنوان برادر عقیدتی پیامبر(ص) شناخته و اعلام شد. و دومی نوجوانی بهنام زیدبن حارثه که توسط محمد(ص) پسرخوانده اعلام شد و «زیدبن محمد» شناخته میشد.
فاطمه(ع) از همانخردسالی با حوادث ظهور اسلام و پیامبری پدرش محمد(ص) روبرو شد و هنوز دخترکی ۸-۹ساله بود که شاهد دشمنیهای مردم مکه با پدرش محمد(ص) گردید. از همین سنوسال بود که او در کنار پدرش دیده میشود که فعالانه از پیامبر(ص) دفاع و حفاظت مینماید و این زمانی بود که اسلام، دیگر علنی شده و محمد(ص) روزانه در معرض دشنامها، آزارها و حتی اقدام به کشتن بود از جمله طرح ابوجهل معروف برای کشتن محمد(ص) در حین نماز و در کنار کعبه که با حضور فاطمه(ع) و فریادش، اینطرح شکست خورد.
فاطمه(ع) در ۱۰-۱۱سالگی همراه با پدر و مادرش و عموم گروندگان به محمد(ص)، بهاتفاق حامیانش از بنیهاشم، به شعب ابیطالب تبعید شد و حضور صبورش در این تبعید ۵ساله، مایه دلگرمی همگان بود بهخصوص برای خدیجه(ع) که در اثر فشارهای این تبعید بهشدت نحیف و بیمار شده بود و بهدنبال همین وضعیت وفات کرد.
فاطمه(ع) اندکی پس از تبعید، مادرش و عمویشان ابوطالب را از دست داد و پس از تحمل شرایط ناامن مکه، روانه هجرت به مدینه شد. یکسال پس از هجرت، با علی(ع) همسر شد و ۴فرزند نصیبشان شد و پنجمین فرزندشان پیش از ولادت، در جریان مبارزه در دفاع از حضرت علی و حمله مخالفان به خانه آن حضرت سقط شد.
فرزندان فاطمه بهترتیب عبارتند از حسن و حسین و زینب کبری و زینب وسطی که معروف است به امکلثوم و برای کودک سقطشده هم نام محسن را درنظر گرفته بودند.
فاطمه(ع)، بهلحاظ مراتب تقوی، جهاد و فضیلتهای عقیدتی، آنچنان محبوب پیامبر بود که مشهور خاصوعام است. او بسیار ساده زیست و در شرایط فقر و کار بدنی سخت، زندگی را پیش میبرد.
در تاریخ و روایات اسلامی، مدارک زیادی حکایت از پینهبستن دستها و شانههای فاطمه در اثر کار بدنی وجود دارد. پیداست که اینهمه رنج و کار بدنی، تنها برای گذران زندگی یک خانواده کوچک ضرورت نداشته و برای مقاصد مهمتری صورت میگرفت. فاطمه(ع) با ایثار، یعنی مقدمداشتن نیاز دیگران بر خویش، در بخشندگی و انفاق زبانزد بود. برای چنین ایثاری، او حتی ۳روز روزهداری بدون سحری و افطاری را بر خود و خاندانش روامیداشت که در قرآن مجید منعکس است(آیه ۸ سوره انسان - ۷۶).
در سالهای دشوار و نداری مسلمین که پیامبر(ص) قادر به تأمین خرج جهاد مجاهدانش نبود، خاندان فاطمه چنان فداکارانه میزیست که اولاً شوهر فاطمه(ع) یعنی علی(ع) در همه جهادها در صف مقدم بود و ثانیاً فاطمه(ع) شخصاً در مهمترین جنگها و به فداکارانهترین وجهی حضور داشت. برای مثال، آنوقت که فاطمه(ع) در سال سوم هجری به جنگ دشوار احد روانه میشد، تنها ۴۰روز بود که اولین فرزندش، یعنی امام حسن(ع) را بهدنیا آورده بود و خودش حداکثر ۲۰ساله بود. او با همین وضعیت، مسئولیتهایش در میدان جنگ از جمله حمل مشکهای سنگین آب بر دوشهای خویش و رساندنش به مجاهدان صف مقدم بود و همچنین حمل آذوقه.
از همه دردناکتر، درمان مجروحان جنگ، بهخصوص درمان پدر محبوبش پیامبر(ص) که از ناحیه پیشانی و دهان، زخم خورده و دندانهایش شکسته بود و همچنین علی(ع) که یکی از معدود مدافعان پیامبر(ص) بود، در مورد وضعیت جسمیش در احد، نوشتهاند: ۸۰زخم تیر و نیزه و شمشیر بر بدنش وارد آمده بود.
فاطمه(ع) زنی باوقار و ابهت خاص، با رفتارهایی شبیه پیامبر و محبوب مردم بود. روایت میکنند که بهخصوص طرز راهرفتنش شباهت زیادی به پیامبر(ص) داشت. احترام او در نزد پیامبر چنان بود که هر گاه بهنزد پدر میآمد، تمامقد پیشپای او برمیخاست و او را بهجای خویش یا در کنار خویش جا میداد.
فاطمه(ع) شخصیتی دانا و خبیر در امور اسلام بود. در آیات قرآن، تسلط کمنظیری داشت. او همچنین، خطیبی توانا و تأثیرگذار بود. احاطه فاطمه بر موازین اسلام و تسلطش در بحث و احتجاج با مدعیان و بیان مؤثر و دلنشینش را هنوز میتوان با خواندن و بررسی خطابههایش ملاحظه کرد که خوشبختانه برای نسلهای بعدی بهیادگار مانده است.
کوثر، رمز فزایندگی، دنبالهداری، پویایی و ماندگاری
اولین نشانه و صفت فاطمه، کوثر است: رمز فزایندگی، دنبالهداری، پویایی و ماندگاری. این صفت در آیهیی از سوره کوثر آمده است، جایی که خداوند به پیامبرش نوید آیندهداری میدهد: انا اعطیناک الکوثر. ما به تو سرچشمه و کوثر خیر و فزایندگی را دادهایم.
ماجرا از این قرار بود که از پیامبر پسری باقی نمانده بود و دشمنان پیامبر که زنان را به هیچ میشمردند، به رسول خدا طعنه میزدند که بیدنباله است و این را نشانهیی از بیدوامی دعوت و راهش وانمود میکردند. در پاسخ این ادعای باطل، خدا در دفاع از پیامبرش، او را به نوید «فاطمه»، پشتگرمی میدهد و میگوید:
«ای پیامبر ما به تو سرچشمه و کوثر خیر و فزایندگی را عطا کردیم پس برای پروردگارت نماز بگذار و قربانی کن. آنکس که تو را شماتت میکند خود بیدنباله است».
نشانهٔ دیگر، صفت «سیدة نساءالعالمین» است.
برخی مورخان این گفته را از پیغمبر نقل کردهاند که فرمود: «فاطمه پاره تن من است. آنچه او را خشمناک میسازد مرا بهخشم میآورد».
اما بهراستی از چه رو فاطمه(ع) چنین مقام عظیم و رفیعی دارد؟ در دیدگاه مرتجعین که زن را وجودی درجه ۲ میدانند، فاطمه ارزش و جایگاهش را از نسبت خود با پدر و همسر یا فرزندانش میگیرد. در آن دیدگاه، فاطمه، والامقام است زیرا دختر پیامبر یا همسر علی یا مادر حسن و حسین است. اما در دیدگاه توحید، ارزش فاطمه بهخاطر خود اوست و آنچه اندکی از ان را قبلا در زندگی و رویکردهای حضرت فاطمه(ع) دیدیم.
رسالت فاطمه در حیات پیامبر
در حیات پیامبر(ص) مسئولیت فاطمه، شناساندن و نمایاندن وجهی از پوشیدهترین وجوه دعوت محمد یعنی احیای شخصیت زنان و بهوجود آوردن نسل جدیدی از زنان موحد بود. در این دوران حضرت فاطمه در رأس نزدیکترین زنان ایمانآورده به پیامبر، رسالت بردن پیام محمد به میان مردم و بهخصوص زنان و همچنین حمایت از رسول خدا را برعهده داشت. و فاطمه این مسئولیت را در اوج دشواریهایی که دشمنان محمد در مکه برای او ایجاد میکردند بهخوبی بهانجام رساند.
پس از هجرت پیامبر به مدینه، در تبوتاب شکست توطئه قریش برای کشتن محمد(ص)، تهدید کشتار مسلمانان و یا بهگروگان گرفتن و شکنجه آنها افزایش یافته بود و در این میان فاطمه(ع) در معرض خطر بیشتری قرار داشت. از همینرو ۳روز پس از هجرت پیامبر، فاطمه بههمراه جمعی دیگر از زنان مسلمان و ازجانگذشته که تصمیم به هجرت گرفته بودند مخفیانه از مکه خارج شده تا خود را به پیامبر برسانند. این گروه از زنان مجاهد در حالیکه توسط علی(ع) همراهی میشدند، روزها خود را مخفی میکرده و شبها راهپیمایی میکردند تا سرانجام خود را به مدینه رساندند. از این تاریخ بهبعد، سراسر حیات فاطمه، با تمامی جهادها و هجرتها، رنجها و فداکاریهای تاریخ صدر اسلام پیوند میخورد و زندگی او درست بهمانند زندگی پدرش، پیامبر و همسرش علی با تمامی فراز و نشیبهای صدر اسلام عجین میشود.
فاطمه در این دوران با حضور در جهادهای خونبار با تبلیغ آیین اسلام در میان زنان و بهخصوص در میان انبوه زنان مؤمنی که بهدور از سلطه مردان، بهطور مستقیم با پیامبر، پیمان بیعت میبستند، نقش خویش را ایفا کرد. در جنگهایی مثل احد هم که نقش حیاتی او را در دفاع و حفاظت از پیامبر در خطیرترین صحنه جنگ قبلا دیدیم.
از سخنان مریم رجوی – فروردین ۱۳۸۵
«او با پیامش یعنی با یگانگی، برادری، رحمت و بردباری این هدف را محقق نمود و چهره جهان را انسانی کرد. با چنین پیامهایی بود که محمد موفق شد در جوامع بدوی آن روز که دختران خود را زنده بگور میکردند، فرهنگ جدیدی حاکم کند. یکی از درخشان ترین وجوه رسالت پیامبر رهایی زنان بود. محمد به احترام دخترش فاطمه از جای بلند میشد و عبایش را روی زمین می انداخت تا او بنشیند. این رفتار او آن قدر با فرهنگ آن زمان تفاوت داشت که بعضیها خرده میگرفتند که چرا چنین رفتاری با فرزند دخترش دارد؟ یک بار وقتی یکی از اعراب برای حضرت محمد نقل میکرد که چگونه در دوران جاهلیت دخترک کوچکش را زنده بگور کرده است، محمد شروع به گریستن کرد و با محکوم کردن این عمل گفت: "من لایــْرحَـــم، لایــْرحَـــم" آنکس که رحم و عاطفه نداشته باشد، مشمول رحمت الهی نمیشود...».
نیایشی از حضرت فاطمه زهرا در نماز
پروردگارا ! مرا در برابر تجاوز تجاوزگران و كيد مكاران، نيرنگ نيرنگبازان و خنجر از پشت نامردمان، در برابر ظلم ستمگران و جور جائران و دشمنى دشمنان و اجبار اجباركنندگان حفظ کن.
پروردگارا مقهور شدن در برابر یکهتازان و زورگویان و توطئههای ستمگران و ظلم پادشاهان را از من دور بدار.
منبع: نقل از کتاب صحیفة الزهرا