728 x 90

۲۵مهر ۱۳۱۸ - ۱۷ اکتبر ۱۹۳۹ سالروز شهادت فرخی یزدی

شاعر آزاده ایران، فرخی یزدی
شاعر آزاده ایران، فرخی یزدی

فرخی یزدی - آغاز زندگی

محمد فرخی یزدی در سال ۱۲۶۴ شمسی در یزد و در یک خانواده متوسط به‌دنیا آمد. فرخی یزدی شاعری را از کودکی آغاز کرد و بر این باور بود که طبع شعرش برخاسته از مطالعه اشعار سعدی است. وی علوم مقدماتی را در یزد فراگرفت. قدری در مکتب‌خانه و مدتی در مدرسه مرسلین انگلیسی یزد تحصیل نمود. فرخی یزدی تا سن ۱۶سالگی تحصیل کرد و فارسی و مقدمات عربی را آموخت.

 

اما گویا شعر و ادب، به تنهایی ضمیر فرخی یزدی را سیراب نمی‌کرد. او که ظلم و ستم دربار و استعمار را می‌دید، کنج عافیت جستن و تنها شعر سرودن را، درمانی بر دردهای مردم نمی‌دانست.

 

ندای میهن‌پرستی در ضمیر فرخی یزدی

از این‌رو در اوایل جنبش مشروطیت، فرخی یزدی با وجود دوری از تهران و سایر کانون‌های جنبش مشروطه، به دفاع از مشروطه برخاست. فرخی یزدی در سال ۱۲۸۹ و در زمان احمدشاه قاجار، شعری درباره ظلم‌ها و فجایع حاکم وقت یزد -ضیغم‌الدوله- سرود و رفتار ستمگرانه او را افشا کرد.

 

روال معمول این بود که در نوروز شعرای شهر قصیده‌ای در مدح حاکم و حکومت وقت می‌ساختند، اما فرخی یزدی شعری در قالب مسمط ساخت و در مجمع آزادیخواهان یزد خواند. در پایان این مسمط ضمن بازخوانی تاریخ ایران، خطاب به ضیغم‌الدوله قشقایی حاکم یزد چنین گفت:

«خــود تو می‌دانی نی‌ام از شاعـران چاپلوس

کــــــز برای سیم بنمایم کسی را پای‌بــوس

لیک گویم گر به قانون مجری قانون شوی

بهمن و کیخسرو و جمشید و افریدون شوی»

حاکم یزد دستور داد دهان فرخی یزدی را دوختند و بار دیگر او را به زندان انداختند . فرخی یزدی درباره لبان دوخته‌اش گفت:

«شرح این قصه شنو از دو لب دوخته‌ام

تا بسوزد دلت از بهر دل سوخته‌ام»

مردم یزد در اعتراض به اقدامات حاکم یزد علیه فرخی یزدی، در تلگراف‌خانه شهر تحصن و اعتراض کردند. اعتراضی که به استیضاح وزیر کشور وقت، در مجلس انجامید.

 

فرخی یزدی از زندان گریخت و به تهران رفت. او در تهران مقالات و اشعار مهیجی را درباره آزادی در روزنامه‌ها منتشر کرد. چندی بعد جنگ جهانی اول درگرفت. فرخی یزدی در جریان این جنگ راهی بغداد و کربلا شد؛ اما در آنجا تحت پیگرد انگلیسی‌ها قرار گرفت. چندی بعد فرخی یزدی از راه موصل به ایران بازگشت.

 

فرخی یزدی و مخالفت با اقدامات دست‌نشاندگان استعمار

فرخی یزدی در دوران نخست‌وزیری وثوق‌الدوله، با قرارداد ۱۹۱۹-۱۲۹۸ خورشیدی، مخالفت کرد. این قرارداد ننگین استعماری، پس از ۷ماه مذاکرات پنهانی میان دولت بریتانیا و دولت وقت ایران، آن هم با پرداخت ۴۰۰هزار تومان رشوه به امضا رسید. بر اساس این قرارداد خائنانه، تمامی امورات کشوری و لشکری ایران زیر نظر مستشاران انگلیسی و با مجوز آنان صورت می‌گرفت. البته به‌علت مخالفت‌های خارجی و داخلی و مغایرت آن با قانون‌ اساسی مشروطه، این قرارداد هیچگاه به اجرا درنیامد.
 
فرخی یزدی به‌علت مخالفت با همین قرارداد ننگین، بار دیگر به زندان افتاد.
 

کودتای سوم اسفند رضاخان و افزایش فشار بر فرخی یزدی

پس از آن‌که رضاخان میرپنج، روز سوم اسفند ۱۲۹۹ کودتا کرد، فشار بر آزادیخواهان افرایش یافت. در همین شرایط بود که بار دیگر فرخی یزدی به همراه تعداد دیگری از آزادیخواهان، برای مدتی زندانی شدند.

 

فرخی یزدی و انتشار روزنامه «توفان»

در اوایل حکومت رضاخان، فرخی یزدی توانست با مشکلات زیاد امتیاز روزنامه توفان را بگیرد و در آن به دفاع از آزادی بپردازد. این روزنامه در عرض ۷سال، ۱۵بار توقیف شد. اما فرخی یزدی هر بار با استفاده از روزنامه‌های دیگری هم‌چون ستاره شرق، قیام و پیکار، مقالات انقلابی خود را انتشار می‌داد.

 

«هــر خامه نکرد ناکسان را توصیف

هر نامه نکــــرد خائنــان را تعریف

آن خامه ز پافشــاری ظلم شــکست

آن نامه به‌دست ظالمان شد توقیف»

 

انتخاب فرخی یزدی به‌عنوان نماینده مجلس شورای ملی

در سال ۱۳۰۷ خورشیدی، فرخی یزدی از طرف مردم یزد به‌عنوان نماینده مجلس شورای ملی در دوره هفتم قانون‌گذاری انتخاب گردید و جناح اقلیت را تشکیل داد. در آن مجلس در حالی‌که سایر نمایندگان حامی و مجیزگوی رضاشاه بودند، فرخی یزدی پیاپی با سیاست‌های دیکتاتوری رضاشاه مخالف می‌کرد و به‌همین دلیل آماج ناسزا و حملات سایر نمایندگان قرار می‌گرفت. حتی یک‌بار حیدری، نماینده مهاباد، فرخی یزدی را در مجلس مورد حمله فیزیکی قرار داد.

 

شهادت فرخی یزدی

با اوج‌گیری دستگیری آزادیخواهان در زمان رضاشاه، فرخی ایران را ترک کرد؛ اما در خارج ایران هم به‌خاطر انتشار افکار آزادی‌خواهانه بر ضد استبداد و هم‌چنین علیه استعمار انگلیس مورد تعقیب قرار گرفت. از این‌رو فرخی یزدی ناچار شد از بیراهه با پای پیاده به ایران برگردد. فرخی یزدی در سال ۱۳۱۶ خورشیدی به‌جرم شعرهایی که علیه رضاشاه سروده بود، به ۲۷ماه حبس تأدیبی محکوم شد. سرانجام پس از ۲سال زندان و شکنجه، دژخیمان رضاشاه برای خاموش‌ ساختن فرخی، او را به بیمارستان شهربانی منتقل کردند و روز ۲۵مهر ۱۳۱۸، پزشک جلاد رضاشاه، به‌نام «پزشک احمدی»، فرخی یزدی را با آمپول هوا به‌شهادت رساند.

 

فرخی یزدی خود سروده بود:

آن زمـــان که بنهادم سر به پای آزادی

دست خود ز جان شستم از برای آزادی

پس از انقلاب مشروطیت، این شعر فرخی یزدی، انگیزاننده تمامی نسل‌های ایران‌زمین در تلاش برای رسیدن به آرمان آزادی ایران بوده است.

 

 

 
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/3020725b-bef0-49e9-a191-07aff9e2c4cc"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات