چه باید کرد؟
روز ۲۲خرداد ۱۳۵۹، در شرایطی که خمینی خفقان و سرکوب را به اوج بیسابقهیی رسانده بود، میتینگ ۲۰۰هزار نفری مجاهدین در استادیوم امجدیه تهران برگزار گردید. از همان اولین روزهای بعد از پیروزی قیام ۵۷، تهاجمهای وحشیانه چماقداران و پاسداران رژیم به آزادیهای مردم آغاز شده بود. خمینی به راستی میخواست برای تحکیم پایههای حکومت ولایت فقیه خود درکوتاهترین زمان، اختناق مطلق را حاکم کند و هر مخالفی را از پیش پای خود بردارد. برای هرکس که در آن روزهای پرتلاطم شاهد خیانت آشکار خمینی به آرمانهای انقلاب بود، اولین سؤال این بود که انقلاب ایران به کجا میرود و در این شرایط، چه باید کرد؟
روز ۲۲خرداد ۵۹ مسعود رجوی در سخنرانی تاریخی خود در میتینگ امجدیه که بهرغم همه محدودیتهای ایجاد شده توسط ارتجاع و تهاجمهای گلههای مزدوران حزباللهی، ۲۰۰هزار نفر در آن شرکت کرده بودند، در زیر باران گلوله و گاز اشکآور این سؤال بسیار اساسی را در برابر همه مردم ایران و بهخصوص اقشار آگاه و نیروهای ترقیخواه و انقلابی قرار داد:
چه باید کرد؟
«چه باید کرد؟» افشاگری تکاندهنده و تعرض سیاسیـاجتماعی مجاهدین علیه استبداد و انحصارطلبی، علیه جنایتها و یکهتازیهای ارتجاعی خمینی و پاسداران و چماقدارانش بود که با تهاجمهای پیدرپی خود و با کشتار و سرکوب مجاهدین، میخواستند آزادی و پرچمداران آن را به مسلخ ببرند و دیکتاتوری زیر پرده دین را حاکم کنند. این سخنرانی در شرایطی که یورش چماقداران ارتجاع یک لحظه قطع نمیشد، ایراد شد و یک بار دیگر فضای سیاسی ایران را بهلرزه درآورد .
«چه باید کرد؟» افشاگری تکاندهنده و تعرض سیاسیـاجتماعی مجاهدین علیه استبداد و انحصارطلبی، علیه جنایتها و یکهتازیهای ارتجاعی خمینی و پاسداران و چماقدارانش بود که با تهاجمهای پیدرپی خود و با کشتار و سرکوب مجاهدین، میخواستند آزادی و پرچمداران آن را به مسلخ ببرند و دیکتاتوری زیر پرده دین را حاکم کنند. این سخنرانی در شرایطی که یورش چماقداران ارتجاع یک لحظه قطع نمیشد، ایراد شد و یک بار دیگر فضای سیاسی ایران را بهلرزه درآورد .