۲۸فروردین سال 1314پيش ازهجرت-۱۷آوریل سال ۶۹۳ پيش از میلاد:
نیروهای آشوربانیپال بهشهر شوش حمله کرده و این شهر را ویران ساختند.
شهر شوش از قرنها قبل یکی از مراکز مادها و اقوام ایرانی بود.
آشوربانیپال نیروهایش را در سنگدلی و ددمنشی نسبت بهشکستخوردگان تشویق میکرد. او بر این پندار بود که ”هرچه قساوت و بیرحمی بیشتری علیه مغلوبشدگان بهکار برند، از خدایانشان پاداش ویژهترخواهند گرفت”.
در کتیبهيی که از آشوربانیپال بهجا مانده نوشته است:
من آرامگاه نخستين و آخرين پادشاهاني را که از آشور و عشتر، خدايان من نترسيده و پدرانم را بهستوه آورده بودند ويران و با خاک يکسان کردم و آنها را در معرض خورشيد قرار دادم. استخوانهايشان را بهآشور بردم. مردگانشان را دچار عذاب ساختم. آنان را از پيشکشي غذا و شراب بهخدايان محروم نمودم. در مدت يکماه و سيوپنج روز سفر ، کشور عيلام را به کلي ويران کردم و بر رويشان نمک و سهيلو ( نوعي گياه خاردار ) پاشيدم. خاک شوش ، مدکتد ، هلته مش و ديگر شهرهايشان را به توبره کشيدم و به آشور بردم ..... سر و صداي مردم ، صداي پاي گاوان و گوسفندان و فريادهاي خوشحالي را از کشتزارهايشان دور ساختم. دستور دادم گورخر و غزال و انواع حيوانات وحشي و جانوران صحرايي را به ميانشان رها کنند تا در آنجا مثل خانه خودشان زندگي کنند.
آشوربانیپال بدلیل ستمگریهای فراوانی که کرد موجب شد تا ایرانیان جنبشهایی علیه او بپاسازند. پس از مرگ او در سال ۶۶۲ پيش از میلاد قدرت مطلقه او نیز بهپایان رسید