ما برای آزادی ایران و احقاق حقوق مردم کردستان مبارزه میکنیم
رویارویی فرزند دلیر و جانبرکف مردم کردستان اسماعیل شریفزاده با ماموران و مزدوران ارتش شاه یکی از پرشکوهترین لحظات مبارزه خلق و ضدخلق است. وقتی فرمانده ژاندارمها و ارتشیها خطاب به شریفزاده و یارانش میگوید شما در محاصره هستید، راه فرار ندارید، خودتان را تسلیم کنید...
اسماعیل شریفزاده اینچنین جواب میدهد:
"ای خودفروشان بزدل، ای سرافکندگان، شما از ما جانبرکفان که برای آزادی ایران و احقاق حقوق مردم کردستان مبارزه میکنیم، میخواهید تسلیم شویم؟ نه هرگز!"
پیشمرگهایم تسلیمناپذیر
پیشمرگهایم تسلیمناپذیر
ما لحظهای از رزم بازنمیایستیم
هرگز سنگر مردانگی را رها نمیسازیم
میرزمیم، میرزمیم
تا دشمنان را به گور میسپاریم»
این فریادهای فرزند دلیر و جان برکف مردم کردستان اسماعیل شریفزاده است که در مصاف با مزدوران و دژخیمان رژیم شاه خائن، در کوههای سر به فلک کشیده کردستان طنین انداخت. فریادی که پژواک آن امروز هم فرزندان این سرزمین را به سازشناپذیری و پایداری در نبرد با سلف رژیم شاه، حکومت ضدبشری آخوندی فرامیخواند و مبارزه برای آزادی ایران و احقاق حقوق این مردم ستمدیده برمیانگیزد.
روز دوازدهم اردیبهشت سال ۱۳۴۷، اسماعیل شریفزاده، روشنفکر انقلابی کرد، طی یک درگیری با نیروهای سرکوبگر شاه در یکی از روستاهای بانه، بهشهادت رسید.
زندگینامه، مروری کوتاه
شهید اسماعیل شریفﺯﺍﺩﻩ ﺩﺭ خانوﺍﺩﻩﺍﯼ مرفه ﺩﺭ شهر مهاباﺩ دیده به جهاﻥ گشود. بعد ﺍﺯ ﺍتماﻡ تحصیلات ﺍبتدایی ﻭ متوسطه، ﺩﺭ ﺭشتهٔ مکانیک دانشکده فنی تهرﺍﻥ پذیرفته میشوﺩ. ﺩﻭﺭﺍﻥ تحصیل ﺍسماعیل همزماﻥ بوﺩ با ﺁغاﺯ جنگهای چریکی ﺩﺭ استان کردستاﻥ ﻭ گسترﺵ حرﮐاﺕ ﺍعترﺍﺿﯽ ﺩﺍنشجویان ﺩﺭ جهاﻥ.
اسماعیل شریفزاده با همفکرﯼ ﻭ همکاﺭﯼ دیگر ﺩﺍنشجویان کرﺩ ﺩﺭ تهرﺍﻥ ﻭ تبریز، کوشش نموﺩ تشکلی ﺭﺍ تحت عنوﺍﻥ ﺍتحاﺩیه ﺩﺍنشجویان کرد ساﺯماندﻫﯽ نماید.
اسماعیل شریفزاده در سال ۱۳۴۵ بههمراه تنی چند از جوانان انقلابی کرد از جمله سلیمان معینی، عبدالله معینی، محمدامین سراجی و ملاآواره، ”کمیته انقلابی حزب دموکرات کردستان” را بهقصد شروع مبارزه چریکی دهقانی در ایران بنیان گذاشت.
آغاز به عمل
آنها ابتدا در اطراف مهاباد و بانه و سردشت به کار تبلیغی و سیاسی در میان روستاییان پرداختند و قصد داشتند پس از زمستان سال ۴۶ عملیات مسلحانه را شروع کنند. رژیم شاه نیز که از تحرکات این گروه باخبر شده بود، با بسیج نیروهای نظامی و بهخدمت گرفتن مزدور و جاش، منطقه وسیعی از خانه(پیرانشهر) تا بانه و تا سنندج و پاوه و نوسود را برای ضربهزدن به این گروه، زیر کنترل گرفت.
اولین اکیپ بهرهبری شریفزاده در ۱۲اردیبهشت ۱۳۴۷ وارد منطقه شد ولی در یکی از روستاهای بانه به محاصره دشمن درآمد. در این درگیری نابرابر، شریفزاده و یارانش بهشهادت رسیدند.
هسته بعدی، ملاآواره بود که در منطقه سردشت محاصره شد و ملاآواره شهید و یا دستگیر و اعدام گردید.
در خرداد همان سال سلیمان معینی بهشهادت رسید و در تیرماه هم عبدالله معینی در اطراف روستای قالوی بوکان که بعدا توسط اهالی به روستای قالوی معینی تغییرنام یافت، بهشهادت رسید.
رژیم شاه متعاقبا توسط اویسی جنایتکار به کشتار وحشیانه مردم و مبارزان کرد در کردستان دست زد، بسیاری را بهشهادت رساند و بسیاری را به زندان افکند اما آتش مبارزه نه فقط خاموش نشد بلکه با شعلههایی سرکشتر در سیاهکل، تهران و تبریز و مشهد و شیراز و... در کسوت مبارزه مسلحانه فداییها و مجاهدین فروزانتر شد و یک دهه پس از آن روزی که گروه شریفزاده وارد منطقه عملیاتی بانه شده بود، دیکتاتوری سلطنتی در ایران سرنگون و به زبالهدان تاریخ افکنده شد.