پنجم جمادی الاول
میلاد زینب کبری
پرچمدار کبیر رهایی و فروغ جاویدان آزادی
الگوی تاریخی زن انقلابی مجاهد
مسعود رجوی - شرف یکم - ۳۱فروردین ۱۳۸۹
«تبریک بهخاطر میلاد زینب کبری همردیف و همتای آرمانی سیدالشهدا امام حسین پیامبر جاودان آزادی.
بله به فاطمه زهرا میگویند صدیقه کبری، صدیقه بزرگ و به حضرت زینب لقب صدیقه صغری یعنی که صدیقه کوچک دادهاند و این هر دو صدیقه کبری و زینب کبری یعنی مطلق صداقت، تمامیت صدق، عاری از تناقض، بهقول شما سفید سفید، بدون هرگونه زنگار و آلودگی، یگانه کامل، کسانی که این سالیان در اشرف بودهاند، کسانی که مقام محمود صدق را دیده و یا چشیده و یا شنیدهاند، ذرهیی از این مرتبت را میتوانند بفهمند و یا حدس بزنند...
بله این زینب کبری است که خواهران ما و برادران ما همه مجاهدان و اشرفیان در امتحانها و آزمایشها او را الگوی خود قرار دادند و به این ترتیب سر بر آستان امام حسین میسایند».
زینب علیها سلام، یکی از برجستهترین نامها در میان زنان شاخص و الگو در تاریخ بشری است. دختر رشید علی و فاطمه(علیهماالسلام)، الگوی تاریخی زنان موحد و مجاهد که در رأس رهبری قیام حسینی، کاروان انقلاب را در اوج شایستگی هدایت کرد. زنی که از ورای ۱۵قرن، همچنان نامی الهامبخش برای نسلهای مبارز و راهیان طریق رهایی دارد.
زینب علیها سلام در سال ۶ هجری متولد شد و در حماسه عاشورا، بانویی ۵۵ساله بود.
او پس از حسن و حسین(ع)، سومین نواده حضرت محمد پیامبر اسلام(ص)، از فاطمه(ع) بود. در ۵سالگی، پدربزرگش حضرت محمد(ص) و مادرش فاطمه(ع) را از دست داد. طبق وصیتی از حضرت محمد(ص) با پسرعمویش، عبدالله فرزند جعفر طیار ازدواج کرد. عبدالله در حبشه متولد شد و اولین نوزاد در تبعید مسلمانانی بود که به حبشه هجرت کرده بودند.
زینب(ع) در دوران خلافت حضرت علی(ع) در کوفه زیست و نزد مردم این شهر و آن منطقه، چهرهیی آشنا و بسیار محبوب بود. او مادر ۴فرزند شد که ۲پسرش و بهگفته برخی ۳پسرش در کربلا بهشهادت رسیدند.
از عصر عاشورا(دهم محرم سال ۶۱ هجری) زینب در رأس بانوان عاشورا بهاسارت درآمد. و از این لحظه به بعد، شکوه راهبری زینب، برگ نوینی را بر تاریخ اسلام و انسان افزود. بهعنوان شاخص پیروزی شگفتانگیز او در مقابله با یک امپراتوری قدرقدرت و بهغایت جبار و وحشی، همین بس که بدانیم تنها ۲۰روز پس از عاشورا، او با سخنان آتشین خود در جشن یزید، امپراتور سرمست از باده پیروزی را تا نقطه ابراز ندامت از قتل امام حسین(ع) عقبنشاند.
زینب علیها سلام که در کانون یک جنبش بسیار جوشان و پرحادثه، دیده به جهان گشوده بود، تا خود را شناخت، میراث دفاع از پیامها و ارزشهای آن جنبش را بر دوش خود احساس کرد. اما او زنی بود که این افتخارات را تبدیل به مسئولیت و تعهدی بر دوش خود کرد و وارد کارزار عقیده شد و برای تحقق آرمانهایش، جان و جانان بر کف گذاشت.
در آن دوران، رواج و دفاع از ارزشها و پیامهای آیین محمد، با سختیهای بسیار همراه بود. چرا که دوران او، دورانی پرفتنه بود. دورانی که منحرفین از آیین پیامبر و مرتجعین مکار و اشرافیت دغلکار، پدرش علی را بهشهادت رسانده بودند و به جنگ برادرانش، امام حسن و حسین، علیهماالسلام برخاسته بودند. زینب علیها سلام در شرایطی بسیار سخت و پیچیده، مسئولیت دفاع از ارزشهای اصیل توحید را برعهده گرفت و با شایستگی و درک انقلابی توحیدی از میراثهای خاندان محمد(صلیاللهعلیهوآله) وارد کارزار تاریخی شد.
اوج شکوه و عظمت حماسه زینب علیها سلام که با انتخاب پاکبازانه خود، در قله نهضت حسینی، جاودانه شد، در نقش بزرگ و تاریخی او در رهبری جنبش پس از عاشورای حسینی رقم میخورد.
در آغاز نهضت، زینب بی هیچ تردیدی همسرش عبدالله را که حاضر نشد با موکب حسینی همراه شود طلاق داد و همراه با ۲فرزند جوان خود، در رکاب راهبرش حسین(ع)، رهسپار گردید تا در بزرگترین و شورانگیزترین حماسه تاریخ و در بالاترین نقطه رهبری آن، مددکار سرور آزادگان باشد. صلابت و استواری زینب کبری علیها سلام در هنگامه عظیم عاشورا و هدایت جنبش پس از عاشورا و خطابههای آتشین او در اجتماع مردم کوفه، در مقر حکومت ابنزیاد و نیز در دربار یزید در شام، تاریخ را به ستایش و امید آرد. زینب علیها سلام در سخنان کوبنده خود یزید پلید را که مست باده قدرت بود، به محاکمه کشید و پیروزی پیام عاشورا را در قلب بارگاه سلطنت یزید، طنینافکن کرد.
به این ترتیب درست برخلاف تصویری که ارتجاع حاکم و آخوندهای دینفروش و خمینیصفت از زینب کبری ارائه میدهند، او بهعنوان پرچمدار نهضت عاشورا پس از سرور شهیدان، رهبری جنبش را با استواری تمام برعهده گرفت و توانست در اولین گام پس از قیام حسینی، حماسهٔ عاشورا را تبدیل به یک پیروزی عقیدتی، تاریخی و اجتماعی عظیم کند و بذر پیام عاشورا را در تمامی قلمرو اسلام بپراکند.
حضرت زینب کبری در هنگامه عاشورا از میان ۷۲شهیدی که با تکتک آنها انس و الفت عمیق عقیدتی داشت، علاوه بر امام حسین و ۲فرزند خود، شاهد در خون تپیدن ۶تن از برادران خود، فرزندان حضرت علی، چندین برادرزادهاش از فرزندان امام حسن و امام حسین و جمعی از پسرعموهای خود و فرزندان آنها بود.
۲خواهرش بهنامهای فاطمه و خدیجه، دختران امیرالمؤمنین نیز در کربلا بهشهادت رسیدند. تمامی این مصیبتهای جانسوز فقط در یک روز بر زینب فرود آمده بود. علاوه بر این در خیمههای بهجامانده از عاشورا، بیشاز ۸۰زن و کودک بود که هرکدام علاوه بر ازدستدادن عزیزی، در برابرشان چشماندازی جز اسارت در دست سپاهیان جنایتپیشه یزید وجود نداشت. اما آن شرایط بغرنج، تنها بر صلابت و استحکام حضرت زینب میافزود و ایمان قدرتمند او بود که در چنین بحبوحهیی به تمامی بازماندگان عاشورا درس صلابت و مقاومت میداد.
فردای عاشورا، دشمن، کاروان اسیران کربلا را از میان پیکرهای غرقه در خون شهیدان عاشورا که اغلب سرهایشان را از تن جدا کرده بودند، عبور داد؛ صحنه تکاندهندهیی که همه را منقلب کرد. درست در همین صحنه طاقتسوز بود که زینب کبری با قطعیت و یقین، نوید پیروزی تاریخی قیام عاشورا را سرداد.
حضرت زینب رو به علی بن حسین(علیهالسلام) کرد و گفت:
در برابر حاکم خونخوار کوفه، زینب(ع) در خروش خود از مخاصمهیی نهایی و پیروزی نهایی امام حسین گفت و با کلام پرخروشش لرزه بر پیکر ارتجاعی که میپنداشت کار قیام حسینی بهپایان رسیده است انداخت. سخنان آتشین زینب در کوفه آنچنان بساط نمایش پیروزی و قدرت پوشالی دشمن پس از عاشورا را درهمپیچید که ابنزیاد برای جبران این شکست درصدد کشتن امام سجاد(ع) برآمد اما باز هم در برابر قاطعیت حضرت زینب ناچار به عقبنشینی شد.
سپس زینب کبری را در دربار پرزرقوبرق دمشق میبینیم که با همان هیبت و صلابت، دماغ دشمن پرنخوت و مست از باده پیروزی را در مقر سلطنت و ولایت مطلقهاش بهخاک ذلت میمالد.
هنگامیکه زینب کبری را بههمراه دیگر اسرای کربلا به کاخ یزید میبرند، یزید پلید دستور میدهد که سر امام حسین را هم بیاورند و آنگاه در اوج دنائت با چوبدستی بر لب و دندان امام حسین میزند و اشعاری میخواند که در آن از کشتن امام حسین و یارانش، بهعنوان پیروزی یاد میکند و از انتقام کشتهشدگان مرتجعین قریش در جنگ بدر اظهار خوشحالی میکند. زینب کبری در پاسخ به این رجزخوانیهای یزید، دلیرانه میخروشد و به یزید تأکید میکند که او را حقیرتر از آنمیداند که مورد خطاب قرار دهد، سخنان زینب در برابر یزید، گویی خطابهیی به تاریخ و گواهییی بر پیروزی انقلاب و آزادی بر ارتجاع و ستم و دجالگریست.
زینب(ع) سپس این نتیجهگیری خود را با آیات قرآن، مستند ساخت و با صراحت، سرنوشت محتوم یزید و حکومتش را به او خاطرنشان کرد و افزود:
در آن روز، زنجیر از اسیران برداشته شد و مردم برای تسلیت به این مهمانان داغدار در ماتمشان شرکت میکردند. سپس در چهلمین روز پس از عاشورا(روز اربعین)، زینب همراه با کاروان اسیران آزادشده، پیروزمندانه وارد کربلا شد و به زیارت مزار شهیدان شتافت. کاروان، آنگاه با احترامات راهی مدینه شد و مورد استقبال قرار گرفت. از آن روز به بعد موج اقبال اجتماعی نسبت به خاندان حسین و نهضت عاشورا و پرچمدارش زینب کبری بالا گرفت و یزید و دستگاه خلافت ننگینش را مفتضح نمود.
۶ماه پس از بازگشت زینب به مدینه، یزید از بیم شورش همگانی در مدینه، زینب علیها سلام را به مصر تبعید کرد. زینب کبری(ع) پس از چند ماه در مصر وفات کرد و مزار باشکوهش هماینک مورد احترام بسیار توسط مردم است. حرم دیگری نیز منتسب به زینب(ع) در حومه دمشق قرار دارد که دقیقا معلوم نیست چرا و چگونه در ایران توجهات بیشتر به آن معطوف شده است. بهخصوص که حاکمیت یزیدی و ضدبشری ولایت فقیه از خمینی ملعون تا خامنهای با دجالگری رذیلانه این محل را به نام زینبیه و رو در روی زینب کبری وسیله دینفروشی و مردمفریبی برای حفظ حاکمیت ننگین خود قرار دادهاند. چیزی که امروز اکثریت ایرانیان از آن تبری میجویند.
فرازهایی از نیایش و زیارت رئیسجمهور برگزیدهٔ مقاومت خانم مریم رجوی
سلام بر تو ای زینب کبری که با رهبری کاروان اسیران عاشورا پیام انقلاب حسینی را به اوج رساندی و راه سیدالشهدا را با شایستگی ادامه دادی.
سلام بر تو که خروش کوبنده و افشاگرت دارالاماره ابنزیاد و مرکز حکومت یزید پلید را بهلرزه درآورد و کلام روشنگر و آتشینت در مسیر کاروان اسیران، خشم مردم را علیه یزیدیان شعلهور ساخت؛ آنچنان که بهزودی آتش سوزانش دودمان اموی را برانداخت.
یا زینب! مگر نبود که دعوای یزید بهخاطر سر امام حسین، برادر و راهبرت بود و مگر نه اینکه میخواستند از این طریق شعله هدایت و شاخص هدایت را خاموش کنند و از بین ببرند. اما حرکت قهرمانانه تو توانست آن خون را زنده نگهدارد و پایدار کند.
یا زینب! در زمان ما، خمینیان هم یک دعوای اصلی بیشتر ندارند؛ آنهم، زدن سر مجاهدین بوده و هست. چون خوب میدانند که اگر این مقاومت بیپایان و وسیع را بیسر کنند، لااقل تا یک دوران، آسودهخاطر بر دیکتاتوری خود و بر قلعوقمع مردم ادامه خواهند داد اما ما مجاهدین با استعانت از تو گفتیم که تا جان در بدن داریم چنین اجازهیی را ندهیم مگر اینکه آنها از روی اجساد تکتک ما عبور کنند.
یا زینب کبری! ملت ما از زن و مرد، از پیر و جوان در حاکمیت سراپا تباهی و فساد خمینی، هر روز را با درد و رنج و داغ و فراق و سرکوب و خفقان سپری کردند و روز را به شب میآورند ولی مقاومت کردند و گرد خاری و ذلت بر چهرهشان ننشسته. اکنون در برابر تو از خدا میخواهیم که مجاهدت پیشتازان جهاد و رهایی و پایداری عموم مردم ما را به ثمر نهایی برسانی و بهار آزادی و رحمت و رهایی را با پیروزی انقلاب نوین ایران در سرزمین ایران بگسترانی.