گزارش رخداد: از روز ۱۴فروردین ۱۳۹۰ مالکی، دستپرورده رژیم آخوندی برای اجرای خونریزی جدید در اشرف آمادهسازیهای خود را شروع کرد و تعدادی زرهی را وارد قسمتهای شمالی قرارگاه کرد. این کار با اعتراض مجاهدین مواجه شد و زرهیها مجبور به بازگشت شدند.
در آن حمله شماری از پاسداران نیروی تروریستی قدس همراه با انبوه نیروهای دولت عراق شرکت داشتند. آنان به زبان فارسی به مجاهدان فحاشی میکردند. تهاجم به اشرف بلافاصله به خبر مهم تقریباً تمامی خبرگزاریهای بینالمللی و عربی تبدیل شد. بلافاصله رابرت گیتس وزیر دفاع آمریکا که در عراق بود اظهار نگرانی کرد. سخنگوی وزارتخارجه آمریکا روز بعد گفت که دولت و ارتش عراق شروعکننده این بحران بودهاند و ما از این موضوع برآشفتهایم. وزارتخارجه انگلستان و نروژ بلافاصله از این اقدام وحشیانه دولت عراق ابراز انزجار کردند.
تقریباً همه احزاب و گروهها و شخصیتهای عراقی و ایرانی با شدیدترین لحن این تهاجم وحشیانه را محکوم نمودند.
تنها وزیر خارجه رژیم ولایت فقیه بهخاطر تهاجم ضدبشری به اشرف از دولت عراق تقدیر کرد، اما هشدار داد: «آقای نخستوزیر... اگر امروز حرکت شما با اخراج کامل آنها از خاک عراق همراه نباشد بهزودی تبدیل به ابزاری میشود که از آن برای تخریب شما و دولت عراق به جرم نقض حقوقبشر استفاده میکنند». این هشدار خود نشانی و اعترافی به شکست رژیم در آن حمله و هجوم بود.
چرا آن حمله صورت گرفت
چرا آن حمله صورت گرفت
خانم مریم رجوی در گردهمایی بزرگ ایرانیان در ویلپنت پاریس، با عنوان «پیروزی عدالت ـ حفاظت از اشرف» در ۲۸خرداد ۱۳۹۰ گفت:
«حمله ۱۹فروردین به اشرف، واکنش رژیم برای مهار نیروی سرکش آزادی در جامعه ایران، مخصوصاً بعد از شعلهور شدن دوباره آتش قیامها از زیر خاکستر خیانت بود. در ۶ و ۷مرداد سال ۱۳۸۸ هم، یک ماه و نیم بعد از شروع قیامها ولیفقیه، برای حفظ تعادل خودش بهشدت به حمله به اشرف نیاز داشت. زیرا بودونبود رژیم در ارتباط مستقیم با فنا و بقای ضدرژیم است. این حقیقتی است که در ۳۰سال گذشته بارها آزمایش شده است. و حالا توفان قیامهای منطقه هم به آن افزوده شده و رژیم را میلرزاند. اینجا بود که ستونهای زرهی برای پاکسازی کامل به اشرف یورش بردند».
از اینرو خامنهای، مالکی را موظف کرده بود تا مجاهدین را با حمله متمرکز گردانهای زرهی و پیاده و پیاده-مکانیزه، قتلعام کند. بر اساس اسناد بهکلی سری، مالکی در دستور عملیاتی مربوط به این تهاجم جنایتکارانه از مجاهدین بهعنوان دشمن نام برده و باید که «با استفاده از زور» در قرارگاهشان سرکوب شوند.
در حقیقت آن یک دستور عملیاتی برای انهدام اشرف بود که مالکی و سخنگویانش تلاش میکردند آن را تحت عنوان مسخره بازپسگیری زمینهای کشاورزی از مجاهدین جا بزنند. بهانهیی رسوا که هر چه میگذرد، رسوایی آن بیشتر آشکار میشود، چرا که پس از گذشت سالها، هیچ زمینی به هیچ کشاورزی بازگردانده نشده است.
مالکی برای حمله ۶ و ۷مرداد «حاکمیت عراق» و برای حمله ۱۹فروردین پس گرفتن زمینهای کشاورزی را علم کرد. اما واقعیت این بود که این کشتار در بیت خامنهای طراحی شده بود و نیاز رژیم ولایت فقیه را برآورده میکرد. به همین دلیل مجاهدان آزادی در برابر آن ایستادند و پرچم هیهات و تسلیمناپذیری را در برابر فاشیسم سیاه دینی، در اهتزار نگهداشتند. آنها با دست خالی به یکانهای زرهی دشمن «بیا، بیا» گفتند و درسهای جدیدی از ایستادن بر سر حقوق مسلم و قانونی را برای بشریت معاصر عرضه کردند. درسهایی که بهگفته رهبر مقاومت: «در تاریخ تمام جنگهای ملی و میهنی و انقلابی بینظیر است و ایران و ایرانی، هر چند سوختهجان و جگرسوخته، از آن به خود میبالد».
همچنان که دکتر منوچهر هزارخانی گفت: «آرمانگرا بودن مجاهدین را از تسلیمناپذیریشان هم میتوان دریافت. وقتی پای دیوارشان میگذارند که یا تسلیم شوند ـ یعنی به آرمانشان پشت کنند ـ یا بمیرند، آن وقت مرگ را بر تسلیم شدن ترجیح میدهند»...
با سلام به همه شهیدان و زندگان آن حماسه پایداری و با سلام به آن عزم ایستادن تا به آخر، به نتایج و دستآوردهای آن بنگریم.
دستآوردهای پایداری مجاهدین در ۱۹فروردین ۱۳۹۰
مجاهدین با پایداری خود آن حمله را ناکام گذاشتند. پایداری آنان صحنه سیاسی را چرخاند و حقانیت مقاومت ایران، چنان درخشید که جهانی را به یاری مقاومت برانگیخت.
وقتی موج سنگین اعتراض جهانی برخاست، مالکی برای گریز از آن، ترفند دیگری در پیش گرفت و اعلام کرد تا ۳۱دسامبر ۲۰۱۱ باید اشرف بسته شود. از آن پس، بیش از هر زمان دیگر مشخص شد که هسته مرکزی توطئهها این است که رژیم ولایت فقیه مجاهدین را تنها تهدید موجودیت خود میداند و میخواهد آنها را نابود کند یا وادار به تسلیم نماید.
اما مجاهدان اشرف، با اتکاء به همان اصل ایستادگی تا آخر، ضربالاجل ۳۱دسامبر را به هیچ گرفتند. آنها باز هم در مقابل تهدیدها و ضربالاجلها که یکسال بعد به ۱۵ضربالاجل رسید، ایستادند و با جهانی کردن موضوع اشرف، توطئه رژیم ولایت فقیه را درهمشکستند.
خانم مریم رجوی در فروردین ۱۳۹۱ در سالگرد آن حماسه که فروغ اشرف نام گرفت، گفت: «هرگز در محاسبه رژیم ولایت فقیه نمیگنجید که شما بتوانید با وادار کردن جامعه جهانی به دخالت در معادله اشرف، در معادلات سیاسی، ضربالاجل پایان سال میلادی را پس بزنید. هرگز در محاسبه خامنهای نمیگنجید که شما بتوانید با عزیمت به محل دیگر، یعنی محل جدید، یعنی لیبرتی و گذار به مرحلهیی تازه، طرح نابودی جنبش مقاومت سازمانیافته را خنثی کنید».
پس از آن پایداری که نقطه اوج و قلهیی سرکشیده در فدا بود، دوران گلدادن دستآوردهای مجاهدین فرارسید. اگر دشمن اشرف را با انواع روشها محاصره کرد و برای از هم پاشیدن آنها توطئه کرد، اما مجاهدین با پایداری ۱۰ساله و با فداکاریهایی همچون ایستادگی در حماسه فروغ اشرف و پس از آن با ایستادگی تا آخر بر سر حقوق مسلم خود، توانستند از قلب همین محاصره بیرحمانه، محاصره جنبش آزادی ملت ایران را درهمبشکنند. چگونه؟ با خروج از فهرست تروریستی آمریکا!
مجاهدان آزادی در اشرف و لیبرتی یک عامل مهم پیروزی در کارزار حقوقی جنبش مقاومت بودند. کارزاری که بر اثر آن قضاییه آمریکا به ستم و بیعدالتی رواشده اعتراف کرد. کارزاری که باعث شد دادگاه استیناف آمریکا، وزارتخارجه را به بازبینی نامگذاری ملزم کند و سپس با تعیین یک ضربالاجل ۴ماهه، راه پس و پیش برای وزارتخارجه باقی نگذارد.
خانم رجوی در این زمینه نیز در ۱۰مهر ۱۳۹۱، در جشن پیروزی عدالت گفت: «اما عامل دیگر درهمشکستن این برچسب، اشرفیها و پایداری پرشکوه آنها است. چرا که لیستگذاری یورشی برای نابودی مقاومت بود و اشرفیها با پایداری خود مقاومت را نگاهبانی کردند».
ادامه پایداری
پس از آن نیز در ادامه راهی که با خون قهرمانان ۱۹فروردین هموار شد و بر پایه همان اصل اتکاء به نیروی خود و پرداخت و فدای حداکثر در نبرد برای آزادی و همان رسم ایستادگی که ۱۹فروردین قلهیی از آن بود، مجاهدان اشرف و لیبرتی توانستند تمامی توطئههای رژیم ولایت فقیه برای فروپاشی سازمان مجاهدین و ارتش آزادیبخش ملی را یکی پس از دیگری نقش برآب کنند.
نهایتا در بهمن ۱۳۹۰ اولین گروه از مجاهدان اشرفی به توصیه خانم رجوی بعد از گرفتن تضمینهای لازم از خانم کلینتون، وزیر خارجه وقت آمریکا، به قرارگاه لیبرتی جابهجا شدند.
البته رژیم ولایت فقیه و عواملش در عراق، همه چیز را در لیبرتی برای شکستن روحیه مجاهدان آماده کرده بودند. اما خلاصه پایداری مجاهدین خلق در لیبرتی این بود: «اراده مجاهدین را نمیتوان شکست». بنابراین رژیم ولایت فقیه و مزدورانش باز هم به تنها طرح باقیمانده خود یعنی کشتار رو آوردند:
غیر از کشتار ۱۰شهریور ۱۳۹۲ در اشرف و بهشهادت رساندن ۵۲شهید سرفراز و گروگانگیری ۷نفر دیگر، موشکباران لیبرتی نیز از ۲۱بهمن سال ۱۳۹۱ آغاز شد. تاکنون ۴حمله موشکی به لیبرتی و یک هجوم و قتلعام وحشیانه در اشرف صورت گرفته است که آخرین آنها در ۷بهمن ۱۳۹۴ و بهشهادت رساندن ۲۴قهرمان مجاهد خلق بود.
اکنون شعار «یک، دو، سه، صد، هزار اشرف میسازیم» به شعار هموطنان پشتیبان مقاومت در هر گردهمایی تبدیل شده است.
بله! اکنون این رویارویی ادامه دارد. اما آنچه شرایط جوشان جامعه را به خطر چارهناپذیری برای رژیم تبدیل کرده، الهامبخشی همین مجاهدان اشرفی در لیبرتی و سپس اشرف ۳ و حضور سرفرازانه و قدرتمند همین مقاومت سازمانیافته مردم ایران است. آنان که از همه این قتلعامها و کشتارها عبور کرده و با درهمشکستن سنگینترین توطئهها روزبهروز بر انسجام خود افزودهاند؛ آنان که اکنون برای مردم ایران، نماد و الگوی پایداری و امید به پیروزی هستند. اما باید دید که وضع دشمن مجاهدین یعنی رژیم ولایت فقیه چگونه است؟
چنانکه خانم مریم رجوی در سخنرانی نوروز ۱۳۹۲ گفت: «مردم ایران بار دیگر دیدند و دریافتند که چه کسانی بر سر پیمان آزادی ایستادهاند و خامنهای و پسماندههای خمینی تهدید رژیم منحوسشان را در کجا میبینند.
ایرانیان و جهانیان دیدند که قلب تپنده پایداری در برابر استبداد دینی و پادزهر بنیادگرایی در کجاست. بهقول مسعود: «اشرف حماسه ماندگار تاریخ معاصر ایران بود و اکنون اسطوره جاودانی تاریخ ایران و خلقهای جهان شده است».
مجاهدان آزادی، در مقابل چندین بار موشکباران لیبرتی هم، استواری و صلابت خود را به اوج رساندند.
آری، مقاومت ایران، بارها پیکرش به خون آغشته و سرخفام شد، اما استوار و محکم ایستاد و رستاخیز تاریخی همت و عزم ملت ایران برای کسب آزادی گردید. حقیقت این است که مقاومت ایران بنمایه بهار را یافته است.
یعنی شکفتن و قدبرافراشتن و درخشیدن در تیرهترین تیرگیها و زمستانترین زمستانها.
پس در برابر شقاوتها و سنگدلیها بر رزم خود افزوده است. در بغرنجی اوضاع، در تلاطم حوادث بزرگ و در کوران حملهها و توطئهها، راه و راهنما را در تسلیم نشدن و نبرد یافته است.
بله، گوهر دستآوردهای ما در سال گذشته و شاخص و شاقول پیشروی ما در سال جدید همین است: نبرد، پایداری و تعهد و عزم صدبرابر برای سرنگونی آخوندها و آزادی مردم ایران».
آری! وضعیت فلاکتبار رژیم ولایت فقیه، بهخصوص بعد از زهرخوران اتمی و عملکرد آن در تاروپود رژیم از جمله از آثار جوشش خون آن شهیدانی است که در ۱۹فروردین ۱۳۹۰ بیسلاح و بیسپر، در برابر زرهیها ایستادند و درس پایداری دادند. جوششی که مستمراً ادامه داشته و اکنون که مرحله سرنگونی و شمارش معکوس رژیم ولایت با تمام نشانههایش فرارسیده، یکانهای ارتش آزادیبخش ملی ایران در سراسر میهن بر اساس فرمان رهبر مقاومت اعلام آمادگی کردهاند و بهار آزادی ایران در راه است. راه و رسم اشرفی نیز همچنان الهامبخش برخاستنها و خروشهاست.
اکنون هر هموطن عاشق آزادی ایران، در دل خویش آتشی به نام اشرف دارد و برای خلق هزار اشرف برای سرنگونی رژیم ضدبشری میرزمد. پس سلام بر شهیدان نوزدهم فروردین ۱۳۹۰ و همه شهیدان و رزمندگان قهرمانی که با عزم ایستادن، راه را تا آزادی ایران ادامه میدهند.