728 x 90

رویداد تاریخی

جشن ملی چهارشنبه‌سوری، سرخ و شاداب و آتشین

-

جشن ملی چهارشنبه‌سوری، سرخ و شاداب و آتشین
جشن ملی چهارشنبه‌سوری، سرخ و شاداب و آتشین

 

آخرین چهارشنبه هرسال ایرانی که به‌عنوان ”چهارشنبه‌سوری” نام‌گذاری شده, در ایران از هزاران‌سال پیش با جشن و مراسم ویژه‌یی همراه بوده است. مراسم در آخرین سه‌شنبه شب سال با افروختن آتش و پریدن از روی آن، برگزار می‌شود.

در نوشته‌های برجای‌مانده از دورانهای قدیم ،از این جشن ملی بوته‌سوزانی و پایکوبی در اطراف آن، به عنوان جشن سوری یاد شده است . گفته می شود جشن سوری ( سوریک ) به‌قدمت نوروز است و مورخان آلمانی معتقدند، قدیمی‌تر از نوروز است و به تمامی آرینها تعلق دارد. برخی، مبدأ ”چهارشنبه‌سوری” را به‌زمانی که زرتشت، گاه‌شمار جدیدی خلق کرد و در آن با ایجاد سالهای کبیسه، تاریخهای گذشته را منظم نمود، مرتبط می‌کنند. برخی دیگر قدمت چهارشنبه‌سوری را چندهزارسال پیشتر می‌دانند. ازآنجاکه در روزگار باستان، آتش یکی از مهمترین عناصر کمکی انسان برای زندگی روزمره‌اش بوده، ایرانیان به آتش، احترام زیادی می‌گذاشتند و در جشنهای خود آتش روشن می‌کردند.

”چهارشنبه‌سوری” جشنی است که در آن روحیه صفا و صمیمیت و شادی در بین مردم اوج می‌گیرد.

بعداز گسترش اسلام در ایران، این سنت ملی همچنان طی ۱۴۰۰سال گذشته در بین مردم حفظ شده است. اما رژیم ارتجاعی و ضد ایرانی آخوندی، همه‌ساله با برگزاری این جشن ملی مخالفت ورزیده و به آزار وسرکوب مردم و بخصوص جوانان به‌خاطر برگـزاری آن پرداخته است.

 

 

 
 

 

 

 


متقابلا مردم و مقاومت ایران و بخصوص جوانان آزاده ایرانی، با برگزاری مراسم چهارشنبه‌سوری، به‌مقابله با رژیم آخوندی برمی‌خیزند. درسالهای اخیر به‌ویژه پیرو فراخوان سازمان مجاهدین، مردم ایران درشهرهای مختلف میهن، جشن چهارشنبه سوری را به کارزاری علیه تمامیت رژیم پلید تبدیل کردند.

چهارشنبه‌سوری، روز مردم ایران،و روزهمبستگی ملی علیه این رژیم ضد بشری است و طی این بسیج ملی و میهنی بایستی آنچنان آتشی علیه آخوندهای آدمکش و جنایت‌پیشه برپا کرد که ریش و ریشه نظام آخوندی را بسوزاند.

 

 

 

 

 


چهارشنبه‌سوری، آتشباران ارتجاع
از سخن مسعود رجوی - فلسفه شعائر(رمضان ۱۳۷۶)


« شعائر و آیینها، بسته به‌هدفی که دارند با خودشان آداب و مراسمی را ایجاد می‌کنند. مثلاً مراسم چهارشنبه‌سوری که آخوندها با آن مخا لفند، از سنتهای ایرانی است. مجاهدین و رزمندگان ارتش هم، این مراسم را دارند. یک‌بار شنیدم که آخوندها در این‌باره گفته بودند مجاهدین، آتش‌پرست شده‌اند. اما همه می‌دانیم که این برای ما علامتی از جنگ و آتشباران ارتجاع و علامت سرخی شما و زردی دشمن خلق و میهن ماست. پس هر ملت و مذهبی محتوا و هدف مورد نظرش را با آیینهایش بازتاب و نشان‌دار می‌کند. ‌چرا این‌کار را می‌کند؟ چون هدفش بارز کردن محتواست. این موضوع برای مجاهدان، مبارزان و فعالان مقاومت و به‌خصوص کسانی‌که در ارتش آزادیبخش هستند، خیلی خیلی قابل فهمتر است تا یک فرد غیرمسئول که نمی‌خواهد جهان را تغییر بدهد و حداکثر می‌خواهد آن‌را تفسیر کند».

 

آئینهای ویژه چهارشنبه‌سوری

 گزیده از فرهنگ دهخدا

 

 

 

 

 

 


مرحوم علامه دهخدا توضیح درمورد مراسم، آئینها و رسمهای ویژه چهارشنبه‌سوری را به‌نقل از استادسعید نفیسی آورده و چنین تعریف کرده است:
«اشتقاق ترکیب [چهارشنبه‌سوری] یعنی چهارشنبه عیش و عشرت، خود می‌رساند که این شب را برای جشن و سرور بنیاد گذاشته‌اند.این جشنهای ملی از قدیمترین زمانهای تاریخ در میان ایرانیان بوده است… شب چهارشنبه‌سوری در ایران، آئین خاص و تشریفات گوناگون دارد که هر یک از آنها را در ناحیه دیگر میتوان یافت.آئین چهارشنبه‌سوری یا شب چهارشنبه‌ی آخر سال بر دو قسم است: یک قسمت از آن عمومی و مشترک میان تمام مردم ایران است که حتی بعضی از آنها را در ملل دیگر نژاد آریا میتوان یافت و قسمت دیگر آئین خصوصی است که مردم تهران بدعت گذاشته‌اند و ازاینجا کم و بیش به شهرهای دیگر ایران رفته است.آن قسمت از آئین این شب که در تمام ایران معمول است از کرمان گرفته تا آذربایجان و از خراسان تا خوزستان و از گیلان تا فارس یعنی تمام این دشت وسیع که ایران امروز را فراهم ساخته است و زیباترین بقایای ایران باستانی است در هر شب چهارشنبه آخر سال با شور و دلبستگی خاصی آشکار میشود. تمام مردم آذربایجان چه در شهر و چه در دهات در آن شرکت دارند و حتی هنوز در میان مردم قفقاز معمول است. ایرانیانی که از دیار خود دور افتاده‌اند نیز آن را فراموش نمیکنند و ایرانیان مقیم ترکیه و مصر و هندوستان نیز در جامعه خود، این رسوم و آداب را معمول میدارند.

 

آتش‌افروختن

 

زیباترین و شاید قدیمترین آداب چهارشنبه‌سوری، آتش‌افروختن و جستن از آن و شادی‌کردن در کنار آتش است. اینک تقریباً در تمام ایران، شب چهارشنبه‌سوری، توده‌هایی از بوته ‌خودروی بیابانی فراهم می‌آورند و نزدیک یکدیگر قرار می‌دهند. زن و مرد و پیر و جوان در صحن خانه یا در میدانهای عمومی و بر سر چهارسوها و چهارراههای شهر و ده از روی این اخگرهای افروخته یکی ‌پس‌ازدیگری جستن میکنند و در هر جستنی میگویند:‌«زردی من از تو سرخی تو از من» یعنی زردی بیماری و ناتوانی را از من بستان و سرخی و شادابی و تندرستی را که در خود داری به‌من ببخش. پس از سوخته‌شدن، خاکستری راکه از آتش میماند باید در خاک‌اندازی جمع کنند و از خانه بیرون برند و در کنار دیوار بریزند و آن‌کس که آن را بیرون ریخته است در بازگشت در میزند باید از درون خانه ازو بپرسند:‌«کیست؟» و او جواب دهد: «منم» گویند:‌«از کجا آمده‌ای؟» جواب دهد که:‌«از عروسی» بپرسند:‌«چه آورده‌یی؟» گوید: «تندرستی».

 

فالگوش

 

کسانی‌که حاجتی دارند شب چهارشنبه‌سوری نیت می‌کنند و بر سر چهارراهی یا اگر چهارراه نبود بر سر رهگذری به فالگوش می‌ایستند و نخستین عابری را که گذشت به‌سخن او توجه می‌کنند و هر چه از دهان او برون آمد در استجابت مقصود خود به‌فال نیک یا به‌فال بد میگیرند. اگر آن نخستین سخن به اجابت آرزوی صاحب حاجت، مطابق باشد آن آرزو برآورده است وگرنه برآورده نیست. همین فال را ممکن است بر پشت در خانه‌یی یا در اتاقی گرفت و باید آهسته به‌پشت در آمد و بی‌آنکه کسانی که اندرون خانه یا اتاقند بدانند که کسی بر در ایستاده است گوش فراداد و اولین سخنی را که گفته میشود در اجابت مقصود خود یا ناروا ماندن آن فال گرفت.

 

گره‌گشایی

 

کسانی‌که بخت ایشان گره خورده و عقده‌یی در کارشان روی داده است چاره جز آن ندارند که شب چهارشنبه‌سوری گوشه ‌دستمالی یا چارقدی یا گوشه دیگر از جامه خود و یا پارچه‌یی را گره زنند و برسرراهی بایستند و از اولین کسی‌که برایشان گذشت خواستار شوند که آن گره را به‌دست خود بگشاید. ممکن است قفلی را بر پارچه یا دستمال و یا گوشه‌یی از جامه بست و برسرراه ایستاد و کلید آن را به‌نخستین کسی‌که از راه می‌گذرد داد که با آن کلید، قفل را بگشاید و عقده از کار فروبسته ‌آن درمانده، باز کند.

 

دفع چشم‌زخم و بخت‌گشایی

 

 برای بخت‌گشایی در شب چهارشنبه‌سوری، تدابیری معمول است و از همه شگفت‌تر آن است که به دباغ‌خانه می‌روند و از آب دباغ‌خانه اندکی برمی‌دارند و با خود به خانه میآورند و برای گشوده‌شدن بخت بر سر میریزند.

 

کندر و خوشبو

 

 یکی از آداب چهارشنبه‌سوری آن است که زنان بردر دکان عطاری می‌روند و از او: «کندر و شا برای کارگشا» می‌خواهند و تا عطار برود بیاورد فرار می‌کنند. این دکان باید رو به قبله باشد سپس به دکان دیگری که رو به قبله باشد می‌روند و «خوشبو» می‌خواهند که مراد، اسفند است و چون عطار پی آن برود باز می‌گریزند و سپس به دکان سومی که رو به قبله باشد می‌روند و مقداری کندر و اسفند می‌خرند و در خانه برای دفع چشم‌زخم و حل مشکل خود دود می‌کنند.

 

چهارشنبه‌سوری در شهرهای ایران

 

 

 

 

 

 

شهر تهران بهترین مجموعه ‌آداب ملی ایران است… و در آداب چهارشنبه‌سوری نیز مردم تهران، تمام رسوم متداول را حفظ کرده‌اند.


 

در شیراز


آتش‌افروختن در معابر و خانه‌ها،‌فالگوش،‌اسپندسوختن، نمک، گرد سر گرداندن!

 در موقع اسفنددودکردن و نمک‌گردانیدن، اوراد مخصوصی است که زنان می‌خوانند. قلمرو چهارشنبه‌سوری در شیراز، صحن بقعه شاه‌چراغ است.

 

در اصفهان

 

 ‌آتش‌افروختن در معابر، کوزه‌شکستن، فالگوش، گره‌گشایی و غیره کاملاً متداول است و تمام آن آدابی که در تهران معمول است در اصفهان نیز رواج دارد وشکوه شب چهارشنبه‌سوری در اصفهان از تمام شهرهای ایران بیشتر است.


در مشهد

 

گره‌گشایی؛ آتش‌افروختن؛ کوزه‌شکستن و آتش‌بازی متداول است و علاوه بر آن، تفنگ‌خالی‌کردن نیز معمول است و در هر خانه‌یی، یکی‌دو تیر تفنگ می‌اندازند. در سایر شهرهای خراسان نیز چنین است.


در زنجان


آتش‌افروختن، فالگوش و کوزه‌شکستن معمول است. و در کوزه‌شکستن اختصاصی که مردم زنجان دارند این است که پولی با آب در کوزه می‌اندازند و از بام، زیر می‌افکنند.

یکی از آداب دیگر مردم زنجان اینست که از روزنه بخاریها یا اجاقهای خانه، طنابی داخل اتاق می‌کنند و به‌وسیله آن طناب، چیزی طلب می‌کنند. صاحب اتاق مکلف است اولین چیزی که در دسترس او بود بر طناب ببندد و چون طناب را بالا کشیدند به‌وسیله آن‌چیزی که بر طناب بسته‌اند فال می‌گیرند


در تبریز

 

آتش‌بازی و گره‌گشایی از قدیم معمول بوده است. آتش افروختن در این اواخر متداول شده است.آجیل و میوه خشک‌خوردن از ضروریات است و ترک نمیشود اگر دوست یا مهمان و تازه‌واردی داشته باشند باید حتماً شب چهارشنبه‌سوری، خوانچه‌یی از آجیل و میوه‌خشک برای او بفرستند. دیگر از خصوصیات مردم تبریز آن است‌که از بام خانه‌ها بر سر عابرین آب می‌پاشند، این عادت از آداب بسیار قدیم نژاد ایرانیست و در زمان ساسانیان معمول بوده است که در جشن نوروز، مردم بر یکدیگر آب می‌پاشیده‌اند. و هنوز در میان ارمنیان و زردشتیان ایران هم معمول است که در یکی از جشنهای خود بر یکدیگر آب می‌ریزند.در آذربایجان مخصوصاً در شهر تبریز تیرانداختن در شب چهارشنبه‌سوری بسیار متداول است و حتی به‌درجه‌یی در این باب مبالغه می‌کردند که سابقاً در هر کجا فوج سربازی بود می‌بایست در آن شب صف بکشند و دسته‌جمع تیر بیندازند و صاحب‌منصبان نمی‌توانستند افواج خود را ازین کار مانع گردند.

 

در ارومیه

 

شب چهارشنبه‌سوری بر بام خانه‌ها می‌روند و کجاوه‌یی را که زینت کرده و آرایش داده و بر آن طاقه‌شال کشمیری کشیده و آئینه بسته‌اند با طنابی از بام به‌سطح خانه فرود می‌آورند ومی‌گویند:‌«بکش که حق مرادت را بدهد». کسی‌که در خانه است مکلف است که در آن کجاوه، شیرینی و آجیل شور و شیرین و میوه خشک بریزد و پس از آنکه چیزی در آن ریختند با طناب آن‌را بالا میکشند و به‌خانه ‌دیگر می‌برند.

 

 
 

 
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/8bf9ff74-6c6d-4536-abfe-e251699c8f84"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات