کودتاهای رضاخان
رضاخان قزاق، در پی چند کودتای متوالی در ایران به قدرت رسید. او در این راه از حمایت و پشتیبانی روسها، انگلیسیها و آخوندها و خوانین مرتجع داخلی برخوردار بود.
کودتای یکم: کودتا در نیروی قزاق
اولین کودتای رضاخان، کودتای داخلی در نیروی قزاق و برکناری کلرژه، افسر اعزامی از سوی انقلابیون روس، بود که به جای فرمانده قزاقی که به حکومت ساقط شده تزار تعلق داشت، منصوب و به ایران اعزام شده بود.
در جریان آن کودتا رضاخان، معاون کلرژه(استاروزلسکی) را که با انگلیسها کنار آمده بود، به فرماندهی نیروی قزاق نشاند و خود نیز شایسته اعتماد انگلیسها شد.
کودتای دوم: کودتای ۱۲۹۹
رضاخان پس از کودتای استعماری سوم اسفند ۱۲۹۹ وارد ساختار قدرت و حاکمیت سیاسی ایران شد. او پس از کودتا در حالیکه یک افسر میانرتبه قزاق بود که مواجب ماهانهاش را مانند سایر قزاقها از بانک استقراضی روسیه، در تهران میگرفت و با سقوط تزار، مدتی بیجیره و مواجب مانده بود در اولین «کار» مشترکی که با انگلیسیها کرد و باعث شد سید ضیاءالدین طباطبایی به نخستوزیری برسد، خودش هم بینصیب نماند و حکم وزارت جنگ را دریافت کرد اما با خوشخدمتی توانست پس از مدتی، فرماندهی کل قوا را نیز به دست آورد.
گام بعدی برای آن قزاق بیسواد تصاحب پست نخستوزیری بود. او با فشار ایادیش و نقشههای پشتپرده، پس از کابینه قوام، کابینه مشیروالدوله را مجبور به استعفا نمود و جریانهای را به سمت رسیدن خود به نخستوزیری هدایت کرد. به طوریکه بالاخره در روز سوم آبان ۱۳۰۲ احمد شاه او را به نخستوزیری منصوب کرد.
کودتای سوم: کودتا بر ضد احمدشاه و سلسله قاجار
قدم بعدی رضاخان در مسیر برپایی دیکتاتوری و سلطنت مطلقه خودش، برکناری احمد شاه و نشستن بر تخت سلطنت بود که البته او این طمع استعماری و قدرتطلبانه را زیر ماسک و ادعاهای به ظاهر ترقیخواهانه پنهان میکرد و میخواست آن را با عنوان «منقرض کردن سلسله قاجار» و اعلام «حکومت جمهوری» انجام دهد. رضاخان میدانست که باید مجلس را نیز به وسیله سرسپردگانش اشغال کند تا بتواند از طریق به اصطلاح قانونی قدرت را قبضه کند. به همین دلیل خواستار انجام انتخابات و تشکیل مجلس پنجم شد. او میخواست مجلس هر چه زودتر رسمیت پیدا کند و او بتواند لایحه جمهوری را به تصویب برساند و بیسر و صدا سلسله قاجاریه را برکنار کند تا خودش به طور تمامعیار قدرت را قبضه کند.
مدرس و مصدق مخالف رضاخان
گروهی از نمایندگان اقلیت مجلس از جمله سید حسن مدرس مخالف جمهوری بودند. چون میدانستند که هدف رضاخان از مطرح کردن جمهوری برپایی سلطنت خودش است. از جمله کسانی که به شدت با توطئه رضاخان به مخالفت بر خاستند یکی هم دکتر محمد مصدق، نماینده مجلس بود.
در اثر این مخالفتها ترفند به اصطلاح جمهوری رضاخان، با مخالفت مجلس و مردم مواجه شد. مجلس در نظر گرفته بود که کابینه رضاخان را استیضاح کند، ولی رضاخان با تظاهر به عدم تمایل به قدرت، برای آن که این مخالفت به سقوط کابینهاش منجر نشود، حیلهای بکار بست و پیشدستی نموده، خودش استعفا داد و از تهران رفت. ولی در عین حال، به کمک ایادیاش یعنی فرماندهان نیروهای نظامی در مناطق غرب و شرق کشور، مجلس را تهدید کرد تا مبادا کابینه رضاخان را استیضاح کنند. فشارها و تهدیدها بهحدی بود که مجلس پنجم بهرغم مخالفتهای شدیدی که با رضا خان داشت، تحت عنوان حفظ نظم و یکپارچگی کشور(که البته بهوسیله ایادی خود رضاخان به اغتشاش کشیده میشد) به کابینه او تمایل نشان داد و در حالیکه رضاخان قهر کرده و به رودهِن رفته بود، عدهای از رجال سیاسی برای برگرداندن رضاخان به صدارت اقدام کردند. به این ترتیب او مجدداً به صحنه قدرت بازگشت.
نقشههای رضاخان برای رسیدن به سلطنت
رضاخان برای اینکه احمدشاه نتواند او را عزل کند بایستی از مجلس حکم فرمانده کل قوا را میگرفت. اما چون احتمال میداد با مخالفت یکی از نمایندگان بانفوذ مجلس به نام سید حسن مدرس روبهرو شود، خود را موافق خواستههای مدرس نشان داد و با جلب نظر او، از مجلس این حکم را گرفت.
در این زمان احمدشاه به اروپا سفر کرده بود و رضاخان میخواست از این فرصت استفاده کند و نقشه خود را برای خلع احمدشاه توسط مجلس به پیش ببرد. به این خاطر، رضاخان برای آن که برگشتن احمدشاه را به ایران به عقب بیاندازد، بلوایی در تهران به راه انداخت که به بلوای نان معروف شد. ایادی رضاخان عمداً آرد کم به نانواییها دادند. و در شهر شایع کردند که بهزودی قحطی خواهد شد. این ماجراها باعث شد که احمدشاه به علت ناامن بودن اوضاع، در بازگشت به ایران به تردید بیفتد. رضاخان در این فرصت به ولیعهد احمدشاه یعنی محمدحسن میرزا قول داده بود که اگر احمد شاه از سلطنت خلع شود، محمدحسن میرزا را به سلطنت خواهد رساند. در روزهای بعد، رضاخان فرماندهان لشگرهای خود در نقاط مختلف ایران را واداشت تا از تمام ایالات و ولایات به مجلس و بعضی از جراید تلگرافهایی علیه قاجاریه مخابره کنند. و از طرف دیگر در تهران چادرهایی در مدرسه نظام برپا کرده و افرادی به نام اقشار و طبقات مخالف سلسله قاجار را در آنها گردآورد. با همین هدف، اعلامیههایی نیز مبنی بر انزجار و تنفر از قاجاریه و درخواست خلع این سلسله از سلطنت در بین مردم توزیع شد. اقدام دیگر این بود که برخی از وکلای مجلس که از عوامل رضاخان بودند، طرح مربوط به انقراض قاجاریه را تهیه کرده و با تطمیع و تهدید از سایر نمایندگان امضا گرفتند.
طرح رضاخان این بود که روز ۹آبان، ایادیش انقراض سلسله قاجار و سپردن موقتی سلطنت به رضاخان را در مجلس مطرح کنند.
مخالفت مصدق با سلطنت رضاخان
در صبح روز نهم آبان ۱۳۰۴ که این طرح تصویب شد، مستوفیالممالک که از رجال سیاسی بالنسبه بانفوذ آن ایام و نماینده مجلس بود با دکتر مصدق ملاقات کرده و از او در مورد حضور خود و دوستانش در چنین مجلسی که قصد اعطای قدرت به رضاخان را دارد پرسیده بود و مصدق پاسخ داده بود: «به توپچی و سرباز سالها مواجب میدهند که یک روز بکار بیاید و از مملکتش دفاع کند. به وکیل هم ۲سال مواجب میدهند برای اینکه یک روز به کار مملکت بخورد... اگر ما امروز به مجلس نرویم به وظیفه نمایندگی خود رفتار نکردهایم...». دکتر مصدق همان روز در مجلس طی نطق تاریخی مخالفت شدید خود را با دادن قدرت به رضاخان ابراز کرد. مصدق در بخشی از این نطق گفته بود:
«این ارتجاع و استبداد صرف است... امروز مملکت ما بعد از ۲۰سال و این همه خونریزیها میخواهد سیر قهقرایی بکند... بنده اگر سرم را ببرند و تکهتکهام بکنند و... هزار فحش به من بدهند زیربار این حرفها نمیروم... پس چرا خون شهدای راه آزادی را بیخود ریختید؟ چرا مردم را به کشتن دادید؟ میخواستید از روز اول بگویید که ما دروغ گفتیم و مشروطه نمیخواستیم، آزادی نمیخواستیم...».
مدرس نیز درباره ماده واحده رضاخانی گفت: «خلاف قانون اساسی است، صدهزار رأی هم بدهید خلاف قانون است، هزار رأی هم بدهید خلاف قانون است» و جلسه را ترک کرد.
خلع قاجاریه و سلطنت موقت رضاخان قزاق
سرانجام پس از بندوبستهای زیاد و بهرغم مخالفت دکتر مصدق و نطق تاریخی او علیه اعطای سلطنت به رضاخان، مجلس طی ماده واحدهای در تاریخ ۹آبان ۱۳۰۴ سلسله قاجاریه را منقرض اعلام نمود و موقتاً تا تشکیل مجلس مؤسسان حکومت را به رضاخان تفویض کرد. در این جلسه برخی از نمایندگان مخالف همچون مصدق و مدرس پس از موضعگیری نسبت به این ماده، پیش از رأیگیری از جلسه خارج شدند.
در همان روز پس از شلیک توپ، انقراض سلسله قاجار اعلام و بلافاصله ولیعهد و درباریان به خارج کشور تبعید شدند.
آخرین کودتای رضاخان قزاق
مجلس مؤسسان که ایادی رضاخان در آن غلبه داشتند در ۱۵آذر ۱۳۰۴ سلطنت پهلوی را تصویب کرد.
و رضا خان در ۲۵آذرماه در مجلس پنجم به عنوان شاه بر تخت سلطنت جلوس کرد. به این ترتیب تمامی ثمرات انقلاب مشروطیت در برپایی حکومت مشروطه، با دادن قدرت به دست یک سلطان مطلقالعنان دیگر، برباد داده شد.
آخوندها، حامیان رضاخان
نکته قابلتوجه در روی کار آمدن رضاخان، نقش آخوندهای مرتجع است که در این سرفصلها بالاترین خیانتها را به اسلام و مردم ایران کردهاند. از جمله در تشکیل مجلس مؤسسان که بر سلطنت رضاخان رأی داد نام آخوند کاشانی بود در حالیکه نام مصدق در لیست نمایندگان مجلس مؤسسان نبود.
تبریک برخی علما به رضاخان
نمونه دیگر تبریک آخوندهای سرشناس به رضاشاه است از جمله
- «حضور مبارک اعلیحضرت پهلوی شاهنشاه ایران خلدالله ملکه و سلطانه، تبریک سلطنت تقدیم، امید است به ظهور ولی عصر متصل شود». جواد - صاحب جواهر(احتمالا نوه صاحب جواهر است) دسامبر ۱۹۲۵، نجف.
- «حضورمبارک پادشاه اسلامپناه پهلوی ایدالله نصره، دوام این دولت قویشوکت را برای تشیید ملت و حفظ استقلال مملکت و بسط معدلت و موجبات ترفیه حال رعیت مسئلت و جلوس میمنت مأنوس را تهنیت تقدیم. الاحقر ابوالحسن موسوی - ۳۰دسامبر ۱۹۲۵، نجف.
خمینی گر چه در آن دوره «عددی» نبود اما به هر حال در تمامی ۱۶سالی که رضاشاه در کار بسط دیکتاتوری خود بود، بیاعتنا به سرنوشت شومی که برای مردم ایران رقم زده میشد، هیچ موضعگیری و مخالفتی علیه دیکتاتوری وابسته رضاشاه نداشت و در سازش و سکوت در قبال رژیم او بهسر میبرد و مشغول درسهای حوزه بود.
سلطنت رضاخان قزاق
با آغاز سلطنت رضاخان در ۱۵آذر ۱۳۰۴، یک دوران ۱۶ساله دیکتاتوری تا زمان سقوط رضاخان در شهریور سال ۱۳۲۰، در ایران به وجود آمد. مجلس ششم که در اوایل سلطنت رضاخان تشکیل شد آخرین مجلسی بود که تعدادی از نمایندگان مترقی توانستند به آن راه یابند. نفرات اول تا سوم این مجلس سیدحسن مدرس، مستوفیالممالک و دکتر مصدق بودند. اما با شدت یافتن دیکتاتوری رضاخان، کار به جایی رسید که در مجلس هفتم که در ۱۴مهر ۱۳۰۷ گشایش یافت تا دوره چهاردهم مجلس، تمامی نمایندگان از عناصر دستچینشده و فرمایشی بودند و بهندرت یک نماینده مترقی به مجلس راه مییافت.