رخشنده اعتصامی (پروین) در ۲۵اسفند ۱۲۸۵ خورشیدی در تبریز متولد شد. پدرش یوسف اعتصامالملک (متولد ۱۲۵۳) از پیشگامان ادبیات و نثر فارسی، مسلط بر ادبیات عرب و اصول منطق و کلام و حکمت بود و احاطه کامل بر زبان فرانسه و ترکی داشت. پدر پروین اولین مترجم رمان «بینوایان» اثر جهانی ویکتور هوگو و سردبیر مجله «بهار» و مادرش اختر فتوحی دختر میرزا عبدالحسین از واپسین شاعران عصر قاجاریه بود.
نقش بیبدیل پدر پروین در شکل و قوام دادن ضمیر روشن و اندیشه سنتشکن وی را در سوگنامه پروین و نیز در شناخت وی از گوهر دستیافته پدرش شاهدیم:
«گل و ریحان کدامین چمنت بنمودند
که شکستی قفس ای مرغ گلستانی من».
بافتن تاروپود خرد در کارگاه کاشفان عرفان و ادب و هنر
پروین در چنین هالهیی از مهر مادری با فرهنگ و پدری دانشمند با دنیای پرکشاکش انسانی و هستی متلاطم زندگی آشنا شد و رشد کرد. از ۸سالگی دست در نوشتن شعر برد. در همین سالها زبان عربی و انگلیسی را زیر نظر پدرش آموخت. از ۱۱سالگی با اشعار شاعران نامور ایران چون سنایی، سعدی، مولوی، خیام، منوچهری، حافظ و ناصرخسرو آشنا شد و با شوق فراوان به حفظ کردن آثار این شاعران میپرداخت. از همین روی هم بود که خردورزی و نشاط اندیشههای فرهنگی در وجود و ذهن و ضمیرش نمو و گسترش یافت. در ۱۴ـ ۱۵سالگی شعرهایی آمیخته با عمق معانی و لطافت آرایههای ادبی میسرود که حیرت و اعجاب مخاطبانش را برمیانگیخت. در همین ایام هم بود که علیاکبر دهخدا و محمدتقی بهار(ملکالشعرا) به خانهشان رفتوآمد داشتند و با قلم و افکار بلند پروین آشنا شدند. از این مؤانستها و نقد و نظرها بر نوشتههای پروین بود که سالها بعد او خودش را تربیتیافته این ۲استاد سخن پارسی معرفی نمود.
رنگینکمان بر خشت عمر
۱۸ساله بود که به مدرسه دخترانه آمریکایی رفت و پس از آموختن زبان، در همان مدرسه به تدریس مشغول شد. در مراسم فارغالتحصیلیاش، خطابهای ایراد کرد که عنوان آن را «زن و تاریخ» انتخاب نمود. خطابهای دارای محتوایی مملو از دانش تاریخی، اجتماعی، فلسفی و انسانشناسی. خطابهای که نثر مستحکم آن نشان از مطالعه گسترده پروین و تسلط کاملش به زیروبمهای نگارش زبان فارسی دارد. انتخاب عنوان «زن و تاریخ» از جانب دختری نوجوان در عصر قاجار و در کشوری اسیر سنتهای لایه به لایه بازدارنده رشد فرهنگ برابری و آزادی، گویای کیفیت رشدیافته فکر و ذهن و ضمیر پروین و سالیان سال جلوتر بودنش از جامعه آن روز ایران است.
در سال ۱۳۱۴ اولین مجموعه شعر پروین با همت و تلاش پدرش به چاپ رسید. در ۳۰سالگی(۱۳۱۵ خورشیدی) از طرف وزارت فرهنگ و علوم، نشان درجه ۳ علوم به پروین اهدا شد؛ اما او نپذیرفت و خیلی کوتاه نوشت که «از من شایستهتر بسیارند».
در سال ۱۳۱۸ مدت کوتاهی کتابدار دانشسرای عالی تهران بود که انصراف داد و به سمتوسوی دیرین قلم و افکارش پرداخت.
پروین، باقی خشت عمر را غیر از چند ماه زندگی مشترک که به دلیل تفاوتهای بنیادین فرهنگی، به کامش خوش نیآمد و از سر آن گذشت، به جلا بخشیدن رنگینکمان افکار و قلم و نوشتههایش گذراند. از تعلقات رایج دنیای پرآبورنگ و وسعت سطوح بیعمق، توشهای برنگرفت و نواهای ناسورش، پردههای خاطر و ضمیرش را نلرزاند.
«ای خوش از تن کوچ کردن، خانه در جان داشتن
روی مانند پری از خلق پنهان داشتن
روشنی دادن دل تاریک را با نور علم
در دل شب پرتو خورشید رخشان داشتن» ـ (از قصیده شماره ۴۶)
کشف معدنهای آفرینشگری
مطالعات گسترده و همت و پشتکار پروین، دنیای او را بسا بیشتر از خانه، محله، شهر، کشور و قارههای تقسیمشده برده و به او قدرت تخیل و تصور و نیروی حاصل از آن یعنی توان آفرینشگری داد. با کسب این قدرت و توانایی، او به ریشههای نابرابری جنسیتی و سیر جنایت علیه زن در تاریخ و ضرورت شناخت آن پی برد. او به گستره تنوع فرهنگ بشری و دستآوردهای گوناگون نیک و بد آن رسید. به اصل وجود تضاد و اساس شکلگیری آن دست یافت. از آن پس بود که قلمش قدرت گرفت و اندیشههایش را تواناتر کرد. از این قدرت و توانایی معناگزینی بود که «دیوان پروین اعتصامی» متولد شد. دیوانی که در ۷۰سال گذشته تاریخچه نشر شعر فارسی، دارای بیشترین تعداد چاپ و فروش و مطالعه بوده است و هنوز ادامه دارد. دفترهای شعر پروین در زمره بیشترین نقد و بررسی ادبی توسط منتقدان و شاعران و نویسندگان قرار گرفته است. دیوان پروین از بیشترین اقبال میان مردمان و حتی عوام برخوردار بوده است. چرا؟
پرتوهای لوح قلم پروین
شعر پروین اعتصامی دارای چندین ویژهگی است:
۱ـ سبک قلم و تفکر و نگاه او بر واقعگرایی یا رئالیسم استوار است.
۲ـ شعر پروین با زبان و قواعد بیتکلف و روان سبک خراسانی(رودکی، فردوسی، سنایی، خیام و... تا قرن ششم) عجین شده و غیر از مواردی اندک که سبک عراقی را هم آزموده، بیشترین نوشتههایش از آبشخور سبک خراسانی سیراب گشتهاند.
۳ـ شعر پروین، دنیای تصادم تضادهای طبقاتی، نیک و بد و نبرد ازلی و فلسفی «خدا و شیطان» در ضمیر و اندیشه انسان است.
۴ـ حکمت تجربی و پند و اندرزیابی ناشی از آن، بخش عمدهیی از قصائد و تمثیلات پروین را ساخته است.
۵ـ در شعر پروین، جای پای جلوههای زندگی را با تمام تلخ و شیرین و سوگ و سرورش میبینیم. خواننده شعر پروین، لاجرم آیینهای را مقابل خویش میبیند که از رفتن در اعماق آن گریزی نیست.
۶ـ شعر پروین در بسیاری قصائد، نشان از اثرپذیری وی از سعدی و ناصرخسرو را دارد؛ شاعرانی که بیشترین نفی و اثباتها در تجربهآموزی حیات بشری را مضمون قلم خویش نمودهاند.
۷ـ زبان قلم و شعر پروین، بدون گره و پیچیدگی و تکلف است. از این روی، دامنه آن گسترده میباشد و در برقراری آسان ارتباط با مخاطب موفق است. پروین حتی از انواع آرایههای ادبی به طور گسترده استفاده نکرده است. بیشترین عناصر ادبی شعر پروین شامل تشبیه و تمثیل و استعارههای ساده است. در این میان «تمثیل»ها در دیوان پروین، بیشترین و بلندترین شعرها را دربرگرفتهاند. همین زبان ساده و قصهگون در قالب گیرا و پرکشش مثنوی، باعث گسترش مخاطبان شعر او گشته است.
۸ـ پروین نمونه شعرهایی دارد که حتی عناوین آنها واقعیتهای دستبهگریبان مردم است؛ مثل «نغمه رفوگر»، «قاضی دغل»، «اشک یتیم»، «دکان ریا»، «کودک آرزومند» و... شعرهایی که وصف حال مستقیم و نکتهسنجی رنجها و آرزومندیهای مردمان هستند.
۹ـ تسلط بر «موسیقی شعر» از نخستین مصرع قصیدهها تا واپسین مصرع مثنویات، چونان نمنم لطیف و منظم باران در دیوان پروین روان است. گویی باران موسیقی میبارد و او از قطرههایش دانههای واژه برمیچیند و در قالبهای شعری میگنجاند و معناها را آرام و قرار میدهد.
۱۰ـ پروین تلفیقی از عرفان و حکمت و ادب و هنر را نخست در وجود و شخصیت خویش یافت و پرورد و از پشت همین پنجرهها به دیدار هستی و انسان و زندگی و تاریخ رفته است. از این روی باید گفت که پروین اعتصامی به دم و بازدمهای آدمی با عناصر حیاتی اندیشه و ضمیرش دست یافته است. عناصری چون «عرفان و حکمت و ادب و هنر» در وجود همه انسانها، لوحی از عشق و عاطفه و نیاز مشترک ازلی و ابدی هستند.
چرایی گسترش امواج شعر پروین
این ویژهگیها ـ و به طور خلاصه، محورهای اول و سوم و هفتم و دهم ـ باعث شدهاند که دایرههای ارتباطی امواج شعر پروین، دامنه و برد گستردهتری نسبت به قلم دیگر شاعران ـ حتی اشعار فراگیر فروغ فرخزاد ـ داشته باشد و نفوذ پروین را در عامهٔ مردمان میسر کند.
«پروین در قصائد خود پس از بیانات حکیمانه و عارفانه، روح انسان را به سوی سعی و عمل امید، حیات، اغتنام وقت، کسب کمال، همت، اقدام نیکبختی و فضیلت سوق میدهد».(محمدتقی بهار)
فاتح کیمیا و امضای جاودانگی
پروین اعتصامی در اوایل فروردین ۱۳۲۰ در ۳۵سالگی و در فصل دوم عمر که دریچههای اندیشه و خرد وی، گشایشی نوین به سوی هستی بیکران معناها مییافت، دچار بیماری شد و روزهای متمادی بستری بود. در سپیده روز ۱۵فروردین در سکوتی ابدی که پیرامون آن افسانه و واقعیت بههم آمیختهاند، امضای جاودانگی بر غنای گسترده در دیوان خویش نهاد. غنایی که در تلاقی مداوم انسانها با آن، هماره نام و یاد و قلم و اندیشه آفرینندهاش را پژواک خواهد داد...
«گویند عارفان: «هنر و علم کیمیاست»
وان کس که گشت همسر این کیمیا طلاست
فرخنده طائری که بدین بال پر پرد
همدوش مرغ دولت و هم عرصه هماست
گر زندهای و مرده نهای، کار جان گزین
تنپروری چه سود، چو جان تو ناشتاست؟
چون معدن است علم و در آن روح، کارگر
پیوند علم و جان سخن، کاه و کهرباست
خوشتر شوی به فضل ز لعلی که در می است
برتر پری به علم، ز مرغی که در هواست
گر فکر برتری کنی و بر پری به شوق
بینی که در کجایی و اندر سرت چههاست
در آسمان علم، عمل بهترین پر است
در کشور وجود، هنر بهترین غناست
میجوی گر چه عزم تو ز اندیشه برتر است
میپوی گر چه راه تو در کام اژدهاست
آن سفلهای که مفتی و قاضیست نام او
تا پود و تار جامهاش از رشوه و ریاست» ـ (از قصیده شماره ۱۵)