- شهر بم، شهری تاریخی و محبوب جهانگردان و گردشگران، با قدمت بیش از ۲۰۰۰سال، در ۵دی ۱۳۸۲ ویران شد.
- مابهازاء این ویرانگری در ایران و بیدفاع گذاشتن مردم در قبال حوادث طبیعی و از طرفی سرهمبندی کردن ساختمانهای یکبارمصرف، پول و درآمد ایران در پروژههای سرکوب، اتمی، موشکی و صدور تروریسم با هدف حفظ دیکتاتوری آخوندی هزینه میشود.
- همهٔ داغها یک آدرس را نشان میدهند: شجرهٔ خبیثهٔ ولایت فقیه
ساعت ۵ و ۲۶دقیقه بامداد ۵دی سال ۱۳۸۲ در حالیکه مردم شهر در خواب بودند و سرمای شدید بر کوچهها و خیابانها و فضای شهر پرسه و تسمه میزد، زمین زلزلهخیز کرمان دچار ارتعاش و لرزش شدید شد و زلزلهای بهشدت ۶.۸ریشتر در چند دقیقه، سقفها و دیوارهای شهر بم را بر هستی و جان مردمان آوار کرد.
آتش گرفتن زمین از سوز دلها
خبرهای اولیه از جانباختن ۱۰هزار نفر در اولین لرزش گزارش دادند و در گزارشات تکمیلی بعدی تعداد جانباختهگان شهر به ۸۲هزار نفر رسید! چتر مرگ بر شهر سایه افکند و نفیر شیون و فریاد و مویه، تنها صدایی بود که بر همهجا مستولی میگشت. و آنان که ماندند، زخم آنی و ناگهانی و کاریِ فراق جانگداز عزیزان و ویرانی جلوههای زندگی امانشان نمیداد... و عجیب نیست اگر سوز دل آدمیان، زمین را به آتش کشد...
ویرانی «ارگ» با ۲۰قرن خاطره
شهر بم، شهری تاریخی و زیبا و محبوب جهانگردان و گردشگران، با قدمت بیش از ۲۰۰۰سال، در ۵دی ۱۳۸۲ ویران شد. منطقهٔ تاریخی بم تقریباً نابود گشت. از شهر بم با تمام آثار باستانیاش جز تلی از خاک باقی نماند. خراب شدن ۲بیمارستان اصلی این شهر و کشته و مجروح شدن کارکنان آن در بحبوبهٔ نیاز به امدادرسانی پزشکی، فاجعه دیگری بود.
۸۵درصد «ارگ» زیبا و تاریخی شهر بم ویران شد. «ارگ» بم بیش از ۲۰قرن شاهد رویدادهای تلخ و شیرین روزگاران و نمادی از زیبایی و هنر ایرانی بود. مردم ایران ارگ بم را در اثر هنری «شهر قصه» که محل اجرای آن نمایشنامهٔ زیبا بود، بارها و بارها دیده بودند. در میان هزاران جانباختهٔ بیدفاع مردم شهر بم، هنرمند و خوانندهٔ محبوبشان استاد ایرج بسطامی نیز بود.
داغهای هنوز داغ
زلزلهٔ بم داغی ماندگار بر دل بازماندگانش نهاد که از آن پس نیز این داغ و رنج جانکاه با آثار و پیامدهایش ادامه یافت. شهری از هستی ساقط شد و امید به مرهم و رسیدگی و توجه و مرمت داشت. مردم بم را هالهٔ محبت مردم دیگر شهرهای ایران در بر گرفت و در آن سرمای سوزان کویری، هجوم و امداد مردمی بود که نثار هموطنانشان میشد؛ اما چشم امید مردم بم به یاری حکومتیان، بدل به یأس و تشدید رنجها و داغهایشان گشت.
در همان گیر و دار پس از زلزله، نیروهای حکومتی شهر را محاصره کردند. به کسانی که خودشان را به صحنه میرساندند، اجازه نزدیکشدن نمیدادند. در نهایت بیشرمی دست به سرقت و غارت کمکهای مردمی زدند. بارها در جریان دعواهای جناحی، بخشهایی از هزینههای شناعتبار حکومتی لو رفت و از پرده برون افتاد؛ مثل «هزینه کردن سالانه ۸۰میلیارد تومان برای رسیدگی به قبر خمینی!» و «تأمین ۱۶بیلیون دلار برای سر پا نگهداشتن بشار اسد» و « هزینه کردن ۲۰ تا ۲۵میلیارد دلار برای پروژههای اتمی و تهیه سلاحهای کشتارجمعی».
هشدارهای مردم و سکوت حکومتیان
زلزلهٔ بم و زلزلهخیز بودن کرمان امری نبود که یکباره رخ داده باشد. پس چرا با وجود اشراف به این تهدید ملی و انسانی، کاری و اقدامی برای پیشگیری و نجات زندگی و جان مردم صورت نگرفته است؟ چرا یک ملت روی دریای نفت زندگی میکند، ولی در مقابل زلزله و حوادث طبیعی بیدفاع و بیپناه میماند؟ زلزلهخیز بودن ایران بهطور کلی و مناطق کرمان بهطور خاص موضوعی بوده که کارشناسان بارها هشدار داده و اعلام خطر نمودهاند. پس چرا ایران هر از چند سال یا ماهی شاهد این ویرانگریها و نابودی مردمانش است؟ مخاطب این واقعیتها، هشدارها و مسؤل نابود شدن شهر و مردمانش کدام نهاد صاحب قدرت، دارای سرمایه و تصمیمگیرنده است؟ جز حکومت ولایت فقیه و نظام آخوندی؟
چرا؟ چرا؟ چرا؟
ایران همواره روی دریای نفت زندگی کرده است؛ اما چگونه زندگیای؟ چرا ایران اینقدر در مقابل زلزله و حوادث طبیعی بیدفاع است؟ مگر سرمایههای انسانی و داراییهای طبیعیِ ایرانزمین در کجاها و چگونه هزینه میشوند که چیزی عاید بهبود سطح زندگی ایرانیان و پیشگیری از حجم آثار مرگبار چنین حوادثی نمیشود؟
مگر مردم ژاپن بر روی همین کرهٔ خاکی و از قضا بر روی زمینی همواره زلزلهخیز زندگی نمیکنند؟ چرا آنجا وقتی زلزلههایی با شدت بسا بیشتر رخ میدهد، شمار تلفات از تعداد انگشتان دست هم بیشتر نیست؟ چرا ایران حتی با یک تلنگر زلزله، دچار تلفات هزاران نفره میگردد؟
حکومت مسبب اصلی گسترش فاجعهٔ بم
اینها پرسشهای همواره پاسخ ناگرفته از جانب حاکمیت ولایت فقیه هستند. از این رو، مسبب اصلی جان باختن دهها هزار مردم بیدفاع بم، ویرانی آن شهر تاریخی، نابودی آثار باستانیاش و آن فاجعهٔ انسانی و جانگداز ملی، فقط و فقط نظام انسانستیز آخوندی است. این واقعیت را با نگاهی به بیتوجهی مقامات رژیم نسبت به هشدارهای مردم و چگونگی هزینه شدن سرمایه و دارایی ایران و ایرانی توسط این حکومت بررسی میکنیم.
۲سال پس از زلزله، ۱۳۸۴: علیرضا صائب، رئیس ادارهٔ بازرگانی شهرستان بم، گفت: «با وجود اینکه ۲سال از زلزلهٔ بم میگذرد، روند بازسازی تازه میخواهد آغاز شود».
روزنامه شرق در ۵دی ۱۳۸۴ نوشت: «با گذشت ۲سال از فاجعهٔ زلزله، هنوز ۷۰درصد خرابیهای بم به قوت خود باقی هستند. آنچه هم که تا بهحال ساخته شده در اساس با کمکهای مردمی و انجمنهای غیردولتی بوده است».
۵سال پس از زلزله، ۱۳۸۷: روزنامهٔ حکومتی جمهوری در ۶دی ۸۷ نوشت: «بازسازی ویرانیهای زلزله بم هنوز از ۳۰درصد تجاوز نکرده است».
۹سال پس از زلزله، ۱۳۹۱: بهگفته سایت کلمه در ۲۵آبان ۹۱: «نخستین پیشلرزهها در بم، ظاهراً از حوالی خرداد و تیر ۸۲ شروع میشود و در پی آن لرزههای متعدد دیگری میآید. مدتی پیش از آن نیز مردم بم صداهای عجیب و غریبی از درون زمین میشنیدهاند. مردم بم بهتدریج نگرانیهای خود را به مسؤلان شهر ابراز میدارند. برخی از اهالی و مسؤلان بم نیز یک ماه قبل از زلزله اصلی، مستقیماً با مؤسسه ژئوفیزیک تهران تماس میگیرند».
داغهای مردم بم هنوز داغاند و حکومتیان در نهایت بیشرمی بارها در جریان دعواهای جناحی، بخشهایی از هزینههای شناعتبار حکومتی را لو دادند؛ مثل «هزینه کردن سالانه ۸۰میلیارد تومان برای رسیدگی به قبر خمینی!»، «تأمین ۱۵بیلیون دلار برای سر پا نگهداشتن بشار اسد» و «هزینه کردن ۲۰ تا ۲۵میلیارد دلار برای پروژههای اتمی و تهیه سلاحهای کشتارجمعی».
سالبهسال بدتر از پارسال
در نهمین سال وقوع زلزلهٔ بم، روزنامه اعتماد روز ۵دی ۹۱ نوشت: «مردم بم حتی از امکانات قبل از وقوع زلزله هم محروم شدهاند... کوچه و خیابانهایی که قبل از زلزله آسفالت بود، هنوز خاکی است و مرمت نشده است».
خبرگزاری ایسنا: «با گذشت ۹سال از زلزله بم هنوز بخشی از مردم بم در کانکس زندگی میکنند. این خانوادهها که در زلزله خانههای خود را از دست دادند، به کانکسها پناه آوردهاند».
۱۰سال پس از زلزله، ۱۳۹۲: روزنامه مردمسالاری در ۱۳آذر ۱۳۹۲ نوشت: «برای پیشگیری از بحران، هیچ کاری نکردیم».
۱۲سال پس از زلزله، ۱۳۹۴: ماهنامه پیام ایمنی، شماره ۵۳، مهر و آبان ۱۳۹۴ مینویسد: «در ساختوسازهایی که در حال حاضر در کشور انجام میگیرد، توجه جدی به موضوع مقاومسازی ساختمانها در برابر خطر زلزله و رعایت ضوابط و معیارهای فنی و مهندسی کمتر صورت میگیرد. در حالی که با هزینه کردن کمتر از ۷% کل هزینه ساخت یک بنا میتوان بیش از ۷۰% آن را در برابر خطر زمینلرزه ایمن نمود. متأسفانه در زلزله شهر بم بسیاری از ساختمانهای دولتی و شخصی نوساز که کمتر از ۱۰سال از عمر آنها میگذشت نیز تخریب شدند که دلیلی بر عدم توجه به ساخت اصولی و مهندسی بناها و ساختار آنها در فضاهای شهری دارد».
علت فقر کشوری سرمایهخیز و درآمدزا
مابهازاء این ویرانگری در ایران و بیدفاع گذاشتن مردم در قبال حوادث طبیعی و از طرفی سرهمبندی کردن ساختمانهای یکبارمصرف، پول و درآمد ایران در پروژههای سرکوب، اتمی، موشکی و صدور تروریسم با هدف حفظ دیکتاتوری آخوندی هزینه میشود.
واقعیت این است که ایران کشوری سرمایهخیز و دارای منابع طبیعی درآمدزا میباشد.
واقعیت ۴۰سال گذشته این بوده است که سرمایه و دارایی ایران فقط خرج حفظ حکومت ولایت فقیه شده است. بخش داخلی این هزینه، خرج دستگاه عریض و طویل سرکوب در شهرها، خرج سپاه پاسداران و زندانها و اختلاسهای نجومی سرداران غارتگر حکومتی میشود. بخش خارجی آن نیز که از اصلیترین محورهای پشتیبانی این رژیم است، میلیارد میلیارد در موارد زیر هزینه میشود و دیگر چیزی برای ایران و مردم ایران باقی نمیماند:
اعداد و ارقام فریاد میزنند: تیشه بر ریشهٔ ایران
ـ هزینه کردن ۲میلیارد دلار برای ساختن محوطه قبر خمینی به وسعت ۱۵هزار مترمربع!
ـ ساختن مقبره خمینی با استحکام و مقاومتی در برابر زلزلهای به قدرت ۱۰ریشتر!
ـ هزینه کردن ۸۰۰میلیارد تومان برای ساختن شهرک آفتاب با مرکزیت قبر خمینی!
ـ طلاکاری ۴گنبد ۹۰متری قبر خمینی!
ـ هزینه کردن سالانه ۸۰میلیارد تومان برای رسیدگی به قبر خمینی!
ـ مسیح مهاجری مدیر روزنامه جمهوری اسلامی: «برای طبقهٔ بالای حرم امام هزینههایی کردهاند که نگو و نپرس»!
ـ راهاندازی گروههای کشتار و جنایت در لبنان، عراق و سوریه و تأمین هزینه زندگی و عملیات تروریستی آنها شامل:
«عصائب الحق، سازمان بدر، لشکر فاطمیون، حرکت حزبالله النجباء، کتائب حزبالله، کتائب امام علی، لواءالباقر، لواءالسیده رقیه، قوات الامام الرضا، تیپ زینبیون». کلیهٴ این گروهها شاخهای از نیروی تروریستی قدس و سپاه پاسداران نظام آخوندی برای صدور ارتجاع و بنیادگرایی هستند.
ـ تأمین هزینه ۲۰هزار شبهنظامی شیعی در سوریه
ـ تأمین سالانه ۸۰۰میلیون دلار برای حزبالله لبنان
ـ تأمین ۱۵میلیارد دلار برای سر پا نگهداشتن بشار اسد
ـ تأمین سالانه ۱میلیارد دلار برای حشدالشعبی عراق
ـ تأمین میلیاردها دلار برای دخالت در انتخابات عراق و لبنان.
ـ ساختن دهها مسجد در کشورهای اسلامی.
ـ طلاکاری دربهای حرمین در عراق.
ـ هزینه کردن ۲۰ تا ۲۵میلیارد دلار برای پروژههای اتمی و تهیه سلاحهای کشتارجمعی.
همهٔ داغها یک آدرس را نشان میدهند: شجرهٔ خبیثه ولایت فقیه
این است علت رهاکردن نتایج و آثار هر فاجعهٔ طبیعی و انسانی در ایران زیر سلطهٔ ولایت فقیه.
این است علت به سامان نرسیدن وضعیت شهر بم پس از ۲۰سال.
این است علت فقر ملی و عمومی و تمام ناهنجاریهای زیستی و اجتماعی در کشور ایران.
این است ریشه و علت اصلی تمامی تباهیها و فسادهای رایج در جامعه ایران.
این است نمونههایی از اینکه همهٔ هستی ایران و ایرانی خرج حفظ حکومت ولایت فقیه و شاخکهای آن در دیگر کشورها میگردد. با این ارقامی که کماکان میلیاردی در نظام آخوندی رژه میروند، آیا دیگر سهمی برای شهر بم و مردم ایران و نیازهای زیستیشان باقی میماند؟!...