وقتی کتاب قطور انقلاب ضدسلطنتی را ورق میزنیم، نمیتوانیم روی یک برگ زرین درنگ نکنیم: اعتصاب سراسری نفتگران.
این اعتصاب در کنار اعتصاب سایر اقشار، بهراستی دیکتاتوری سلطنتی را بهزانو درآورد و در برودت سالهای منجمد استبداد حکم نفتی را داشت که ناگهان بر شعلهها آتش ریخته شود و باعث گر گرفتن آن گردد.
تولید ۲۰درصد از نفت اوپک، ایران را در سال ۱۳۵۷ پس از عربستان سعودی در مقام دومین صادرکننده بزرگ نفت قرار داده بود. این تولید در حدود ۶میلیون بشکه نفت خام در روز بود و بخشی از آن در بزرگترین پالایشگاه نفت جهان (آبادان) تصفیه میگردید. این میزان صادرات نفت و درآمد ناشی از آن به جای اینکه صرف رفاه و آبادانی مردم ایران شود، صرف خرجهای افسانهیی دربار سلطنتی و تبدیل ایران به گورستان انواع و اقسام سلاح میگردید.
مهر ۵۷ ماه ویژهیی در روند اعتصابها بود. اعتصاب در مراکز کلیدی مانند پست، راهآهن، هواپیمایی هما، مدارس، دانشگاهها، ادارههای آب و برق و مخابرات، دارایی، دادگستری، دخانیات و نیز در رادیو و تلویزیون دولتی گسترش جدیدی یافته بود.
بعد از سرکوب خونین ۱۷شهریور ۵۷ انقلاب ضدسلطنتی به جای اینکه به محاق برود، بیشتر شعله کشیده و گسترش یافته بود. در چنین شرایطی، اعتصاب نفتگران در آبادان، خارک و آغاجاری و دیگر نقاط کشور، اقتصاد شاهنشاهی را فلج کرد. دولت حکومت نظامی بهراستی در برابر این اعتصابها هیچ کاری نمیتوانست بکند جز اینکه روزبهروز به عقبنشینی بیشتری تن دهد. با تندادن دولت به برخی از خواستهای اعتصابکنندگان، اعتصاب در مدار بالاتری گر میگرفت و به پیش میتاخت. مانند وضعیت امروز ایران یک اعتصاب باعث شروع اعتصاب دیگر میشد.
اعتصابها ابتدا با خواستههای صنفی شروع میشد اما در ادامهٔ خود بار سیاسی پیدا میکرد.
با اعتصاب کارگران و کارکنان نفت، یک نقطهٔ عطف در منحنی رو به سقوط اعتصابها به وجود آمد. این اعتصاب خود به سلسلهجنبان سایر اعتصابها تبدیل گشت. با گسترش اعتصاب کارکنان نفت در پالایشگاهها، مراکز تولید و توزیع نفت و بنزین، سیستم حملونقل در کشور مختل شد و مراکز تولیدی بهخاطر نرسیدن سوخت از کار افتادند و به این ترتیب منبع اصلی درآمد دولت شاهنشاهی که متکی به استخراج و صادرات نفت بود از بین رفت.
در شهریور ۵۷ اعتصاب نفتگران در خوزستان همانطور که اشاره شد، نخست با خواستههای صنفی شروع شد اما به سرعت سیاسی شده و دخالت ارتش برای شکستن آن به جایی نرسید و این اعتصاب ادامه یافت.
بهدنبال آن در اوایل مهر، اعتصاب کارکنان سازمان تعاون و مصرف شرکت ملی نفت آبادان و اداره حملونقل و کارگاه مرکزی پالایشگاه آبادان و کارخانه بشکهسازی و اداره تعمیرات آغاز شد.
در ۱۱مهر کارگران پیمانکاری تنظیمات شرکت ملی نفت آبادان نیز دست به اعتصاب زدند.
روز ۱۰مهر دولت برای آرام کردن کارکنان نفت، اعلام کرد که به آنها ماهیانه از چندصد تومان تا ۳۶۰۰تومان کمکهزینه مسکن پرداخت میکند اما این نوع عقبنشینیها منجر به پیشروی مردم و نیروهای انقلابی و طرح خواستههای بیشتر گردید.
روز ۲۲مهر تعداد ۸۰نفر از کارمندان اداره کالا، پس از اینکه جواب خواستهای صنفی خود را از مقامات نفت دریافت نکردند در بیرون اداره کالا در محل پارکینگ دست به یک تجمع زدند تا توجه همه کارگران را به حرکت خود جلب کنند. قوای حکومت نظامی و شهربانی و نیز ساواکیها برای درهمشکستن اعتصاب وارد عمل شدند اما کاری از پیش نبردند.
روز ۲۶مهر چند هزار نفر از کارکنان پالایشگاه و کارگران عملیات غیرصنعتی در آبادان در اعتراض به ورود نیروهای حکومت نظامی به پالایشگاه دست به اعتصاب زدند و همزمان در مقابل اداره مرکزی شرکت نفت اجتماع کردند و قطعنامهیی دربرگیرنده خواستهای زیر قرائت کردند:
١- برکناری تیمسار بازنشسته سرتیپ کلیایی، رئیس گارد صنعت نفت و تعقیب مسببین حادثه ورود مأموران انتظامی و امنیتی به پالایشگاه و اهانت آنان به کارکنان
٢- تضمین و تأکید بر این نکته که دیگر مأموران امنیتی و انتظامی در محیط کار کارکنان دخالت نخواهند کرد
۳- ادامه اعتراض تا تأمین خواستهای اعلام شده در قطعنامههای گذشته
٤- چنانچه به درخواستهای مشروع و منطقی ما رسیدگی نشود و پاسخ مقتضی داده نشود اعتراض بهصورت گستردهتر ادامه خواهد یافت
بخش تصفیه نفت پالایشگاه هنوز در اعتصاب نبود و اگر اعتصاب میکرد کلیه عملیات تصفیه نفت متوقف میشد. اما کارکنان این بخش نیز با همکاران اعتصابی خود اعلام همبستگی کردند.
در این بین کارگران و کارکنان صنعت نفت در جزیره خارک، لاوان و منطقه بهرگان، اهواز، گچساران، آغاجری، مسجد سلیمان، مارون و بیبی حکیمه نیز دست به اعتصاب زدند. کارکنان شرکت سهامی خدمات نفت ایران در آبادان و اهواز و برخی مناطق دیگر نیز قبل از این اعتصاب را شروع کرده بودند.
اعتصاب ۲۶مهر نفتگران نقطه عطفی در این اعتصابها بود و در تکامل خود با گسترش اعتصاب در حوزههای نفتی به خواستهایی مانند لغو حکومت نظامی، انحلال ساواک، آزادی زندانیان سیاسی، محقق شدن خواست فرهنگیان و نیز محاکمه مسئولان کشتار و سرکوب بالغ گردید.
***
با ادامهٔ اعتصاب بیش از ۳۷هزار نفتگر قهرمان ایرانی در آبان و ماههای بعد، میدانهای نفتی جنوب از تولید نفت بازایستادند، بزرگترین پالایشگاه نفت جهان در آبادان فعالیت خود را متوقف کرد. بارگیری نفتکشها در جزیره خارک به توقف کشیده شد. شاهرگ اقتصاد نظام سلطنتی که متکی به صدور ۶میلیون بشکه نفت ایران به خارج بود قطع گردید. در یککلام این اعتصاب باعث به زانو درآمدن غول تنورهکش استبداد شد.
در سالگرد این اعتصاب تاریخی و سرنوشتساز با درود به نفتگران زحمتکش میهنمان، آن را گرامی میداریم. به یقین همانگونه که اعتصاب نفتگران، نظام سلطنتی را از پا درآورد، نظام ولایت فقیه و اقتصاد متکی به نفت آن را نیز با خیزش و اعتصاب اقشار مختلف مردم ایران از پا درخواهد آورد. همانگونه که نسلهای یک میهن در آیند و روند خود، حیات یک ملت را رقم میزنند، روزهای تاریخی نیز برای حصول به آیندهیی روشن قابل تکرارند. اینک آزمایش در برابر نسل ماست.
رانندگان زحمتکش کامیون با اعتصاب دامنهدار خود این روند را در زمینه رو به اعتلای قیام آغاز کردند. اعتصاب بازاریان و بهدنبال آن اعتصاب معلمان و فرهنگیان در حقیقت جلوههایی از پیشرفت قیام در اشکال جدید است. اعتصاب را میتوان و باید به دیگر زمینهها کشاند. تجربه نشان داده است که استبداد مذهبی در برابر اعتصاب ناتوان است و نمیتواند از پس آن بربیاید.
هر مدرسه، هر دانشگاه، هر اداره، هر مؤسسه، هر کارگاه و کارخانه، هر شرکت، هر مغازه، هر کامیون و هر تاکسی میتواند کمکرسان به اعتصاب سراسری باشد.
این یک مقاومت ملی برای فلج کردن استبداد مذهبی است و هر کس در هر جا میتواند به آن اقدام کند. پیوند اعتصابها به هم یک شبکه سراسری میسازد. اتحاد ملی و همدلی اجتماعی اینگونه شکل میگیرد.
من اگر برخیزم، تو اگر برخیزی، همه برمیخیزند.