مجاهد قهرمان حبیب خبیری که بههنگام شهادت ۲۹سال داشت در یکی از محلات فقیرنشین جنوب تهران بهدنیا آمد و از همان آغاز، خلقوخوی مردمیاش را از تودههای محرومی آموخت که با آنها زیست، برای آنها توپ زد و با عشق آنها جانباخت.
حبیب قهرمان از سال ۱۳۵۵ با سازمان مجاهدین و آرمانهای توحیدی و مردمی آن آشنا گردید. بهموازات درخشش در میدانهای ورزشی، به فعالیتهای سیاسی نیز ادامه داد و همراه با سیل خروشان خلق در قیام ضدسلطنتی شرکت نمود و بارها تا مرز شهادت پیش رفت. پس از پیروزی قیام در ارتباط مستقیم با سازمان قرار گرفت و به جرگه هواداران مجاهدین پیوست و از آن پس، هیچگاه از هواداری و کمک به مجاهدین دریغ نورزید. رژیم ضدمردمی خمینی که از مواضع انقلابی او و فعالیتهای سیاسیاش در ارتباط با مجاهدین خلق آگاهی یافته بود، سرانجام در سال ۵۹ او را از تیم ملی فوتبال ایران حذف نمود.
پس از شروع مقاومت مسلحانه انقلابی مجاهدین با رژیم خمینی، حبیب قهرمان به زندگی مخفی روی آورد. وی تا قبل از دستگیری، رابطهای فعال با سازمان داشت.
برخی از نامهها و گزارشهای ارسالیاش در آرشیو اسناد سازمان نگهداری میشود. در یکی از نامههایش، او در رابطه با مقاومت انقلابی رزمندگان مجاهد خلق مینویسد:
«جنبش مسلحانه، به عینیت در برابر مردم شهرنشین چهره گشود و در هر کوچه و برزنی، خلق ایران شاهد عملیات باشکوه انقلابیون بود. هماکنون برای توده مردم، مسأله انقلاب و ضدانقلاب و جنبش و ضدجنبش بهخوبی جا افتاده است».
آغاز مقاومت انقلابی علیه رژیم خمینی، حبیب را در راه و آرمان خود استوارتر کرد. آنگاه که در سال ۶۲ توسط جلادان خمینی اسیر شد، در اوجی درخشانتر، جوهر مردمی و انقلابی خود را بهنمایش گذاشت. کاپیتان محبوب تیم ملی فوتبال ایران با گشادهرویی و صبر انقلابی، شکنجهها و توهینهای دشمن را تحمل کرد و در پاسخ همه رذیلتهای آنان بر عزم خود در ادامه راهش پای فشرد. تا آنکه عاقبت در ۳۱خرداد سال ۶۳، بهدستور پیرکفتار جماران و بههمراه ۴۰تن دیگر از خواهران و برادران مجاهدش، به جوخههای تیرباران سپرده شد.
در بخشی از پیام تسلیت رهبر مقاومت به جامعهٔ ورزشکاران و فهرمانان ورزشی کشور آمده است:
«برادر مجاهدم حبیب خبیری کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران (در سال ۱۳۵۸) همراه با ۴۰تن دیگر از خواهران و برادران مجاهدش در شکنجهگاه اوین بهجرم هواداری از مجاهدین بهدستور کفتار خونآشام جماران تیرباران گردید. قهرمان شهید حبیب خبیری که در سال ۱۳۵۹ با برچسب «منافق» از تیم ملی فوتبال حذف شده بود، به هنگام شهادت ۲۹سال داشت. وی در تابستان ۱۳۶۲ دستگیر شده و تقریباً پس از یکسال شکنجه مداوم، سرانجام هفته گذشته درفش قهرمانی ستارگان ورزش ایران را بر فراز تپههای خونآلود اوین بار دیگر به اهتزاز درآورد...»(مسعود رجوی ـ تیر ۱۳۶۳).
حبیب، تنها یک قهرمان نامآور دنیای ورزش نبود. راه و رسم مردمی او که میراثی از سنت جوانمردی و مردمدوستی امثال جهانپهلوان تختی بود، از او قهرمانی فروتن، صمیمی و فداکار ساخته بود. با همین روحیه بود که حبیب قهرمان پس از عبور پیروز و سرفراز از میدانهای ورزشی از پلههای افتخار و شرف خلق بالا رفت و در اوج اوج، بهخاطر دفاع از آرمانهای توحیدی سازمان مجاهدین خلق ایران، بر بالاترین قله شرف و افتخار ورزشکاران ملی ایران جاودانه شد. در سالگرد شهادت این قهرمان سرفراز ملی، یاد او را گرامی میداریم و بر ادامه راهش پای میفشریم.
اینک، زیباترین صدا، در میهن من
آواز مغرور مردانی است بیشکست
که از دروازه مرگ میگذرند
مردانی که پیش از مرگ، آینده را زیستهاند