روز ۵ دی، در ساعت ۲۱ و پانزده دقیقهٔ شب، ناگهان صدای گوشآزار انفجار موشکها، دوباره آسمان زندان لیبرتی را پر کرد. این چهارمین حمله موشکی به لیبرتی بود. در چنین شرایطی حیات و مرگ هر مجاهد خلق در کمپی کوچک ـ که تنها دیوارهایش، پنلهای چوبی و ورقهای نازک بنگالها بود ـ بستگی به این داشت که در ۵ الی ۱۰ ثانیه خود را به سنگر برساند؛ تازه این در شرایطی بود که موشک درست روی سنگر او فرود نیاید.
رزمندگان مجاهد خلق در اثر تمرینهای مکرر و ناگهانی، به صدای سوت یا آژیر خطر یا شنیدن صدای اولیه موشک مشروط شده بودند. در این هنگام نخستین وظیفهٔ آنها در هر حالتی که بودند، اتخاذ جانپناه مناسب بود. موشک خبر نمیکرد. ممکن بود وسط استراحت شب، حین غذا خوردن، ورزش یا در هر حالت دیگر فرود بیاید.
این بار نیز با شنیده شدن صدای زوزهٔ موشکها رزمآوران در سنگرهای حفره روباهی و نیز در سنگرهای پیش ساختهٔ بتونی پناه گرفتند اما نگران بودند که ممکن است در همین زمان برخی از همرزمانشان نتوانسته باشند جان پناه مناسب اتخاذ کنند.
اخبار اولیه حاکی از آن بود که ۳۸ موشک به کمپ اصابت کرده است. بعد مشخص شد که قدرت تخریب برخی از آنها ۲۰برابر موشکهای ۱۰۷ میلیمتری است. علی خامنهای برای گرفتن تلفات از مجاهدین، هر بار به کمک صنایع نظامیاش، هم به خرج موشکها اضافه میکرد و هم سرجنگی آنها را تقویت میکرد. علاوه بر آن سعی داشت ساکنان لیبرتی را غافلگیر نماید. استفاده از تاریکی کامل هوا، تقویت موشکها و نیز تصمیمگیری برای زمان حمله درست در شبی که فردایش کریسمس و شروع تعطیلات در بخش وسیعی از جهان بود.
در کمپ نیمکیلومتری لیبرتی، بنگالها آنچنان تو در تو و فشرده بود که احتمال اصابت موشکها به بنگالها بالا بود. در چنین وضعیتی حاکمیت آخوندی با به کار گیری مزدوران عراقیاش، ۳۸موشک را در فاصلهیی اندک به داخل کمپ شلیک کرد.
آری با توجه به آنچه گفته شد، دشمن درست محاسبه کرده بود و باید تلفات زیادی از مجاهدین میگرفت اما به تنها چیزی که فکر نکرده بود، آمادگی رزمی و هوشیاری و چالاکی رزمندگان مجاهد خلق بود. آنها قبل از اینکه موشکها به داخل کمپ فرود بیاید با شنیدن صدای موشکها در هوا، به داخل سنگر رفته بودند.
***
در این موشک باران رذیلانه و جنایتبار که قرار بود دست کم به اندازهٔ یک عدد سه رقمی از مجاهدین بیدفاع، تلفات بگیرد، مجاهدین قهرمان: «بیژن تهرانی، عباس نامور، محمود برنافر و یحیی زیارتی» به شهادت رسیده و به عهد خود با خدا و خلق وفا کردند.
در پرتو این خونهای پاک بود که هجرت جمعی مجاهدین به آلبانی برای برافروختن شعلههای قیام و پیشبرد استراتژی هزار کانون شورشی محقق شد.
یاد و نامشان گرامی باد.