ای خدایی که با آفریدگان خود، بر سر یک سفره مینشینی و مهمان ناگفتنیترین درد دلهای آنان میشوی! ای آن که در حضور تو تکلفها، تصنعها، غل و غشها، و ظاهرنماییها رنگ میبازند و اشکهای شوقآمیز و خلوصهای نیالوده مجال عرض اندام مییابند!
ای خدایی که میتوان بیهراس از عقوبت و بیشائبه هیچ محذور، مکنونات قلبی را با تو در میان نهاد!
ای خدایی که گفتهیی به انسان نزدیکتر از رگ گردن او هستی و چون کسی تو را بخواند، بیدرنگ پاسخ میدهی!
ای خدایی که جایگاه حقیقی تو بین انسان و قلب اوست؛ یعنی نزدیکترین جا به قلب، خود خود قلب؛ یعنی مرکز عشقها و عاطفهها!
ای خدایی که زیباترین نامها از آن توست و نامهایت تبلور ارزشهاست!
ای خدایی که انسان را جانشین خود در زمین قراردادی و به او قدرت انتخاب و توان اراده کردن و تغییر دادن بخشیدی.
ای که در برابر جبرهای کور و اجبارات بندهساز به انسان آگاهی بخشیدی و او را قادر کردی که آنچه را که خلاف مسیر تکامل است، دگرگون سازد و پیوسته در نو به نو شدن، صیرورت و دگرگونی باشد تا آنجا که به دیدار تو نائل گردد.
ای خدایی که خود را خدای زحمتکشان نامیدهیی و پیامبران تو از میان تودههای محروم و ستمدیده برانگیخته شدهاند!
آهای خدا! ای خدایی که در کتابت گفتی اگر بیگناهی کشته شود مانند آن است که تمام مردم کشته شده باشند. اکنون در احوال ملت ما بنگر! بیش از ۱۲۰۰۰۰خون مطهر بر ساحت این میهن ریخت و خامنهای به پیروی از خمینی هنوز سیر نشده است و این ستم همچنان ادامه دارد.
ای به زیرکشنده قیصرها، نمرودها، فرعونها، خمینیها و خامنهایها!
این خیزش و صدای خلق در زنجیر ماست که شب و روز در جغرافیای به یغما رفته ایران طنینانداز است. این خیزش و صدا را فرا و فراتر ببر! و بر صبر و تقوی پیشتازان این خلق در مقاومت ایران بیفزای
ای پشتیبان، ای فریادرس! ای تنها یاری کننده! این خلق تسلیمناپذیر را در شبانهترین ادوار خویش دریاب! او را در برابر این فرعون عمامهدار و قبطیان دجال یاری کن!