«جمعهٔ خونین زاهدان» نامی است که قیامآفرینان بر کشتار تراژیک مردم محروم بلوچ در روز جمعه ۸مهر ۱۴۰۱ نهادهاند. این «جمعهٔ خونین» یادآور «جمعهٔ سیاه» در ۱۷شهریور ۱۳۵۷ است. در آن واقعهٔ تکاندهنده، شاه شانس خود را برای مهار انقلاب ضدسلطنتی به آزمایش گذاشت. شیخ ۴۴سال بعد با ارتکاب جنایت جمعهٔ خونین زاهدان، اشتباه او را تکرار کرد.
خامنهای تصور میکرد با گلوله میتواند قیام خلقی را خاموش کند که جز محرومیت و تلخکامی در ۲دیکتاتوری نصیبی نبرده است؛ اما بور و کور شد.
جنایت آشکار علیه بشریت
در آن روز خونین، هزاران شهروند بلوچ به جرم دادخواهی، از طرف نیروهای امنیتی و انتظامی و تکتیراندازان کمینکرده بر پشتبام ساختمانها به گلوله بسته شدند. ویدئوهای متعددی از این جنایت هولناک تهیه و در فضای مجازی به نمایش گذاشته شد. در این ویدئوها مردم ایران دیدند که نمازگزاران بلوچ و شهروندان رهگذر در خون خود غلتیدهاند و در میان خاک و خون فریادرس میطلبند.
در این جنایت آشکار علیه بشریت، ۱۲۰تن از شهروندان بلوچ بهشهادت رسیده و بیش از ۳۰۰تن مجروح شدند. در میان آنها ۴زن و ۱۷کودک به چشم میخوردند.
سازمان عفو بینالمل در بیانیهیی اعلام کرد که نیروهای امنیتی با استفاده از الگویی کشنده در سرکوب اعتراضات مردم بلوچستان از مهمات و گلولهٔ جنگی مرگبار استفاده کرده و بالاتنه، سینه و سر معترضان را به قصد کشتار هدف قرار دادهاند.
تکرار جمعهٔ خونین در خاش
خامنهای نه تنها از این فاجعهٔ خونین ابراز تأسف نکرد، بلکه ۴۰روز پس از آن، هیأتی را به ریاست یکی از نوچههای عمامهدار خود به زاهدان فرستاد تا صدای قیامآفرینان را با تهدید و تطمیع بخواباند. او پا را از این فراتر گذاشت و عاملان جنایت را ارتقا درجه داد و تشویق کرد.
مشابه جنایت در زاهدان، مردم خاش نیز در روز جمعه ۱۳آبان ۱۴۰۱ [سالگرد کشتار دانشآموزان و دانشجویان در انقلاب ضدسلطنتی] به خاک و خون کشیده شدند. در این جنایت ۱۸نفر از جمله ۲کودک به دست گزمههای خامنهای کشتار شدند.
این ۲کشتار به فاصلهٔ ۳۶روز از هم، با این هدف صورت گرفت که ستمدیدگان بلوچ را از ادامه قیام بازدارند. ولی قیام در بلوچستان سر توقف نداشت و ندارد. «جمعهٔ خونین زاهدان» به دیگر جمعهها سرایت کرد و آنها را به رنگ خود درآورد. از آن به بعد هر جمعه، نماز و راهپیمایی پس از آن یک چالش جدی برای حکومت ایجاد کرد.
همدردی با بلوچستان
مردم ایران با بزرگداشت چهلمین روز جمعهٔ خونین زاهدان، به همدردی با بلوچستان قهرمان برخاستند. بههمین منظور در مهاباد، مشهد، رشت، شهرکرد، اصفهان، بندرعباس و تهران دست به تظاهرات ضدحکومتی زدند. دانشجویان دانشگاه تهران، صنعتی امیرکبیر، هنر و معماری پارس، علوم بهزیستی و توانبخشی ولنجک و دانشگاه هنر تبریز با برپاداشت آیینهای انقلابی یاد شهیدان مظلوم آن جنایت دهشتناک را گرامی داشتند.
درست در نقطهٔ مقابل پروپاگاندای حکومتی که میخواست با برچسب تجزیهطلبی، جنایت علیه بلوچستان و کردستان را مشروع جلوه دهد، مردم فهیم ایران شعار دادند:
«سنندج، زاهدان، چشم و چراغ ایران»
شعار متقابل بلوچستان در پاسخ به این روشننگری و تیزهوشی انقلابی این بود:
«از زاهدان تا تهران جانم فدای ایران»
به این ترتیب بزرگداشت جمعهٔ خونین طنین ملی و سراسری یافت. مسعود رجوی در پیام ۱۳آبان ۱۴۰۱ خود در مورد این خلق مقاوم و پیشتاز در قیام و فداکاری گفت: «شهیدان و ستمدیدگان در سیستان و بلوچستان... تاکنون بالاترین بهای خونین در سراسر ایران را پرداختهاند».
سمبلها و نمادهای جمعهٔ خونین زاهدان
زخم عمیق جمعهٔ خونین زاهدان و خاش هنوز بر قلب بلوچستان قهرمان و مردم بهپاخاسته ایران سنگینی میکند.
کودکان معصوم بلوچ نمیدانند که خامنهای به چه جرمی پدران، مادران، خواهران و برادرانشان را قصابی کرده است. هنوز جگر مادران این خطهٔ سوزان از داغ عزیزانشان خونین است. بسیاری از خانوادههای قربانیان بیسرپرست ماندهاند و زندگی شماری از مجروحان بر روی ویلچر سپری میشود.
شهیدان جمعهٔ خونین زاهدان، هر یک به سمبلی از مظلومیت و پایداری تبدیل شده و در فرهنگ انقلابی جایگاه ویژهیی به خود اختصاص دادهاند. از «هستی نارویی»، دختر ۷سالهٔ بلوچ [بهشهادت رسیده با اصابت گلولهٔ گاز اشکآور به سر] تا «خدانور لجهای» که صحنهٔ بازداشت و به میله بسته شدن او، یکی از نمادهای ماندگار انقلاب دموکراتیک مردم ایران شده است.
جمعههای زاهدان هنوز سلسلهجنبان قیام و آزادیخواهی است. این خون انتقامناگرفته از جوشش بازنخواهد ایستاد. بلوچستان اراده کرده است که هرگز به عقب برنگردد و برنخواهد گشت.
این عهد و سوگند مردم بهپاخاسته بلوچستان و تمام ایران با آن شهیدان مظلوم، در سالگرد «جمعهٔ خونین» است.