بهمناسبت سالروز درگذشت چارلی چاپلین
انسان بزرگ و هنرمند فراموشیناپذیر سینما،
انسان بزرگ و هنرمند فراموشیناپذیر سینما،
«… دخترم، الآن ساعت ۲ نیمهشب کریسمس است… وقتی چشمانم سنگین میشوند و خواب به سراغم میآید، میگویمش برو و از جلوی چشمانم دور شو… میدانی که من آخرین سالهای زندگی خود را سپری میکنم. اما همچون همیشه معتقدم که با سختکوشی و کار مستمر میتوان به خواستهها و آرزوهای بزرگ رسید و شادی را برای مردم به ارمغان آورد…
… من درد و رنج خیلی زیادی در زندگی کشیدم…، اما در تمام طول عمرم به مردم و به تماشاگران در سراسر دنیا عشق ورزیدم و آنها را بیش از هر چیز دیگری در دنیا دوست داشتم و این عشق بود که مرا در تحمل آن درد و رنجها استوار نگه داشت».
… من درد و رنج خیلی زیادی در زندگی کشیدم…، اما در تمام طول عمرم به مردم و به تماشاگران در سراسر دنیا عشق ورزیدم و آنها را بیش از هر چیز دیگری در دنیا دوست داشتم و این عشق بود که مرا در تحمل آن درد و رنجها استوار نگه داشت».
هنرمندی دردمند و شادیآفرین،
چارلی چاپلین (1889-1977)
نابغهٴ دنیای سینما و یکی از بزرگترین هنرمندان تاریخ معاصر، با قلبی سرشار از عشق به مردم، در سالهای آخر زندگی خویش اینچنین با ما سخن میگوید. هنرمند خلاقی که هنر متعهد خود را برای مردم و در خدمت به مردم بهکار برد و آن را با درد و تنهایی و رنج آنها پیوند داد تا نویدی باشد بر صبر و امیدواری. وقتی که شب خشم و خشونت و خونریزی بهسر رسد، خورشید صبحگاهی، هر لبی را به لبخند، هر چشمی را به زیبایی و هر قلبی را به عشق و دوستی باز خواهد کرد. نزدیک به یک قرن است که مردم جهان از تماشای فیلمهای او میخندند…
اروپا-آخرین دهه قرن نوزدهم
جنگ، بحران، رکود بزرگ اقتصادی، فقر و موج بیکاری، اروپا را فراگرفته است. سال 1889 در منطقهٴ فقیر نشین لندن، در خانوادهای محروم و تنگدست اما هنردوست، کودکی چشم به جهان گشود که نامش را «چارلز اسپنسر چاپلین» نهادند. کودکی که میرفت تا برای یک قرن و شاید برای همیشه، خنده بر لبان مردم جهان بیاورد و نامش را بهعنوان هنرمندی مردمی و محبوب، بلندآوازه و جاودان کند.
12سال بیشتر نداشت که یتیم شد. پدرش، خوانندهٴ آواز، در سن37سالگی درگذشت و مادرش، شهانا هیل، که او نیز خواننده و بازیگر تئاتر بود و از بیماریهای مختلف رنج میبرد، از سرپرستی و نگهداری کودکان عاجز شد. چارلز همراه با برادرش «سیدنی» به یک یتیمخانه منتقل شد. اما چارلز کوچک سر تسلیم به شرایط سخت و ناگوار زندگی را نداشت. او از سن 8سالگی به روی سن رفت و کار خود را با رقص و آواز شروع کرد. اما او، که دربارهاش گفتهاند، «شعر خواندن را قبل از حرف زدن و رقص را قبل از راه رفتن آموخته بود»، این بار تصمیم داشت با نمایش و بازیگری، هجوم سهمناک سرنوشت مصیبتبار خود را با نمایشات طنزآلود و جادویی خویش به سخره بگیرد.
او با وجود همهٴ مشکلات در یتیمخانه، به اجرای چند نقش کمیک پرداخت و استعداد خود را در این زمینه به مدیران یتیمخانه نشان داد. از این پس او وارد صحنهٴ تئاتر میشود و بعد از اجرای چند نقش جزیی در تئاترهای محلی لندن، اولین نقش مهم خود را در نمایشنامه «شرلوک هلمز» بهدست میآورد.
بعد از آن چارلز جوان توانست کاری در گروه نمایشگران و بازیگران کارناوال به نام «کارنو» به دست بیاورد. سپس در سفری که در سال 1910 به همراه این گروه به آمریکا داشت، تصمیم گرفت در آمریکا بماند.
4سال بعد در 1914 تاریخ سینما شاهد یک نقطه عطف میباشد. یکصد سال پیش، درست در چنین روزهایی سرنوشت هنر نوپای سینما به شکل دیگری رقم خورد. چارلز فقیر و یتیم در این سال صحنهٴ تئاتر را برای همیشه ترک میکند و در استودیوی «کیستون فیلمز» استخدام میشود. این اولین حضور او در برابر دوربین است. این اتفاق، هم نقطه عطفی در زندگی چارلز و هم در تاریخ سینما بهشمار میرود: «چارلی چاپلین» خلق میشود.
در مدت کوتاه دو سال، او با خلق یک شخصیت بیهمتا و محبوب به یکی از شناخته شدهترین هنرپیشگان فیلمهای صامت تبدیل شد.
اولین باری که شخصیت آدم فقیر و بیکار و «آسوپاس»، یعنی همان شخصیتی که چارلی چاپلین به آن شناخته میشود، متولد شد، در فیلم «ولگرد» بود. شخصیت «ولگرد» با حرکات خندهدار و طنز نیشدار، با کلاه لبهدار و یک شلوار گشاد و یک عصا در دست به سرعت شهرت یافت. او این شخصیت را از یک فرد لاقید با حرکات طنز آلود کلیشهای به یک شخصیت مهربان و انسانی تبدیل کرد. «ولگرد»، نمودی بود از طبقه محروم آن زمان که خود چارلی چاپلین نیز برخاسته از همین طبقه بود. «ولگرد» دارای تمام خصوصیات آنها بود: زبر و زرنگ، زحمتکش و همواره دچار مشکلات و زیر فشار چرخ دندههای نظام حاکم، از پلیس گرفته تا ثروتمندان وابسته به حکومت. زیر فشار بیکاری، بیخانمانی و زیر فشار آرزوهای ساده انسانی، که برای محرومان محال مینماید. کاراکتر «ولگرد» شخصیتی ملموس بود که میشد او را در جامعه یافت. فردی با اشتیاق بیپایان برای یافتن غذا، خانه، سرپناه و… که شباهت زیادی به زندگی دوران کودکی خود چارلی چاپلین داشت. این زندگی برای میلیونها نفر امثال خودش در آن دوران آشنا بود. به همین دلیل، شخصیت او دوستداشتنی و برای بینندگان جذاب بود. این شخصیت بهزودی بهعنوان تمثیلی از مردم محروم حیاتی مستقل یافت.
چارلی چاپلین در کمتر از 3سال به یکی از معروفترین شخصیتهای هنری جهان تبدیل شد. از معروفترین فیلمهای چارلی چاپلین فیلم ”کودک“ در سال 1921 است. شاهکاری که در آن چارلی چاپلین دست در دست کودکی خویش در خیابانها قدم میزند. در فیلم «جویندگان طلا» او بهدلیل کمبود غذا به یک پوتین کهنه برای خوردن روی میآورد. در فیلم «سیرک» چارلی جوایز اسکار سال 1928 را، بهعنوان بازیگر، کارگردان، آهنگساز و تهیه کننده آن دریافت کرد.
او در فیلم «عصر جدید» در سال 1936، به مشکلات آن دوره که کارگران و زحمتکشان لابلای چرخ دندههای مناسبات ستمگرانهٴ حاکم له میشوند، پرداخت.
با شروع جنگ جهانی دوم، به فکر ساختن فیلم دیکتاتور بزرگ افتاد و چه کسی بهتر از چارلی چاپلین میتوانست شخصیت هیتلر را به سخره بگیرد. این فیلم در سال 1940 توسط چارلی چاپلین کارگردانی شد و خودش هم در آن فیلم در نقش آدولف هیتلر بازی کرد. او در این فیلم هیتلر را بهعنوان یک شخص مخوف، خود رأی با عقدهٴ خود بزرگ بینی، نمایش داد. در یکی از معروفترین صحنههای این فیلم، دیکتاتور بزرگ کره زمین را به بازی میگیرد، معنی سیاسی این صحنه کاملاً مشخص بود. چارلی چاپلین بعدها به طنز گفته بود که او این فیلم را در انتقام از هیتلر بهخاطر اینکه سبیل او را دزدیده، به تصویر کشیده است. این فیلم علاوه بر ارزش سیاسی آن، بعد از جنگ نیز همواره بهخاطر ارزش هنری خلاقانهاش بهعنوان یکی از بزرگترین شاهکارهای سینما مورد توجه قرار داشت.
بعد از پایان جنگ جهانی دوم و با شروع «جنگ سرد»، در اوایل دهه50، جریان فاشیستی معروف به «مک کارتیسم» در آمریکا نفوذ گسترده پیدا کرد و دامنهٴ آن به هالیوود نیز رسید و سانسور در آن به جریان افتاد. چارلی چاپلین، که همواره دیدگاه مترقی خود را در فیلمهایش نمایش میداد، اکنون مورد حملهاین جریان قرار گرفته بود و از هر طرف تحت فشار قرار داشت. در همین رابطه او مورد بازجویی اف.بی.آی قرار گرفت. او که در این زمان 60ساله بود، تن به اختناق نداد و در سال 1952 تصمیم گرفت همراه با خانوادهاش به انگلستان بازگردد. او میدانست که دیگر امکان بازگشت به آمریکا را نخواهد داشت و به همین خاطر همزمان با ترک هالیوود، بازگشت او به آمریکا از سوی دولت وقت ممنوع اعلام شد. اما مردم انگلستان از او استقبال گرم و بینظیری بهعمل آوردند.
چارلی چاپلین نهایتاً بعد از 20سال دوری از آمریکا یعنی در سال1972 بهدعوت جامعه هنرمندان سینمای آمریکا به آمریکا بازگشت. این دعوت نوعی عذرخواهی جامعه آمریکا از اخراج او از این کشور تلقی شد. او در آنجا به پاس قدردانی از زحماتی که در عرصه سینما کشیده بود، جایزه آکادمی را برای یک عمر فعالیت سینمایی دریافت کرد و نام او برای همیشه در صفحه تاریخ سینما بهعنوان یکی از بزرگترین کمدینهای هنر هفتم به ثبت رسید.
او مهارت و استعداد عالی در بازیگری، کارگردانی، تهیه کنندگی و آهنگسازی را یکجا دارا بود و بسیاری از آهنگهای او چه بسا معروفتر از فیلمهایش هستند و موسیقیدانان نامی بر آن صحه گذاشتهاند.
نابغهٴ بزرگ عصر، فاتح دوستداشتنی قلبها و یکی از خلاقترین هنرمندان تاریخ سینما، که دمی از تلاش و کوشش در بیان درد و ایجاد شادی باز نمیایستاد، سرانجام در زمستان 1977و در شب کریسمس دیده از جهان فرو بست. شبی که همه جا را برف سفیدپوش کرده بود.