۱۰مرداد ۱۳۶۱، همچون ۱۲اردیبهشت ۶۱، یکی از روزهای فراموشیناپذیر مقاومت ایران در رویارویی با دشمن ضدبشری است.
۱۰مرداد، یادآور حماسه درخشان نبرد و مقاومت دهها تن از قهرمانان مجاهد خلق در نقاط مختلف تهران است. حماسهیی که در آن دیگربار، صلابت و جنگآوری و عزم آهنین عنصر موحد مجاهد خلق برای مقاومت و نبرد بیامان در برابر دیکتاتوری ضدبشری بهاثبات رسید. در رأس این شهیدان پاکباز و دلاور، مجاهد قهرمان فرمانده سیاوش سیفی قرار داشت که با رشادت، فرماندهی عملیات را در صحنه نبرد بهعهده داشت و پس از نبردی دلیرانه، خود نیز همچون دیگر یارانش دامن محبت بهخون رنگین کرد.
صبح ۱۰مرداد سال ۱۳۶۱ حلقههای محاصره پاسداران و کمیتهچیهای خمینی بر گرداگرد چندین پایگاه مجاهدین در نقاط مختلف تهران تکمیل شد.
۲سال بعد از انقلابی که مجاهدین خود راهگشای آن بودند، مردم با تعجب میدیدند که خمینی نیروهای مسلحش را برای کشتن فرزندان مجاهد خلق و راهگشایان انقلاب، گسیل کرده است. آن روز صبح، تعداد کثیری از مزدوران تا دندانمسلح خمینی، آخرین دستورات را برای کشتار مجاهدین از مراکز رژیم و از آخوندهایی که در مراکز سپاه پاسداران برای ارتکاب این جنایت نقشه میکشیدند، دریافت کردند. رژیم البته پس از رویارویی با مجاهدین در ۱۹بهمن ۶۰ و ۱۲اردیبهشت سال ۶۱، تجربهیی اندوخته بود که باید در تهاجمات خود به پایگاههای مجاهدین از سلاحهای نیمهسنگین استفاده کند، تا امکان مقاومت از سوی مجاهدان را به حداقل برساند. بههمین جهت، روز ۱۰مرداد، لحظاتی پس از آخرین دستورات، تهاجم سنگین دشمن شروع شد، صدای انفجار و شلیک گلولهها، سکوت صبحگاهی را شکست و شلیک رگبارهای مزدوران خمینی علیه مجاهدین آغاز شد. آخوندهای حاکم باز هم خود را آماده کرده بودند تا یک بار دیگر افسانه نابودی مجاهدین و تمامشدن آنان را در سراسر ایران، با بوق و کرنا اعلام کنند. اما گویی آنان بیشتر میخواستند با این افسانه، خود را تسلا بدهند. چرا که در آن سوی جبهه، یعنی در مراکز محاصرهشده، مجاهدان قهرمان اعم از زن و مرد، همچنانکه در حماسههای ۱۹بهمن و دوازدهم اردیبهشت هم اثبات کرده بودند، بنای کار را بر نبرد تا آخرین قطره خون و ایستادگی و تسلیمناپذیری تا آخرین نفس گذاشته بودند. و به این ترتیب، یک حماسه دیگر از پایداری فرزندان مجاهد ایرانزمین در راه آزادی در صفحات تاریخ میهنشان بهثبت رسید.
در آن صبح خونین، قهرمانان دلاور مجاهد خلق که فرمانده سیاوش سیفی در رأسشان قرار داشت، در چندین پایگاه مقاومت، در نقاط مختلف تهران در برابر مزدوران خمینی و پاسداران ظلمت و تباهی، قهرمانانه بهشهادت رسیدند.
سیاوش سیفی و یارانش
آری!
عاشقان را سر به پیکر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است
همراهان این قافله جاننثار آزادی، همانها که هیچکدامشان ننگ تسلیم یا حتی زنده دستگیرشدن را به ضمیر خویش راه نمیداد، از این قرار بودند:
مجاهدان دلیر فاضله مددپور، باقر آلاسحاق، هادی و جعفر آمرطوسی، افسانه امینیان(آمرطوسی)، فاطمه اثنیعشری، نوذر احسنی، عصمت احمدی، قاسمعلی بیات کمیتکی، امیر بیژنیار، زبیده(ماهرخ) جعفری ثانی، علیرضا حسینی، سهیلا بنیقاضی، مریم حسینی، مریم خداییصفت، شهاب راسخی دهکردی، علی رحمانی، ناهید رحمانی، اعظم رضایی، طاهره زاهدی، فائزه زائریان مقدم، مهدی زائریان مقدم، احترامالسادات کرباسی(مادر زائریان)، صدیقه شمس فرد، اردلان صفییاری، فاطمه مینایی میرزایی، هادی غلامی، سیدمحمد غیاث سعیدی، فرهاد فتحپور پاکزاد، افشین قهرمانی، زهره گودرزی، محمد لقاء نازنده، کاظم محمدی گیلانی، محسن داوودی، محسن مورعی، سیدمصطفی موسوی، ناهید میری چیمه، محمد نوایی روشندل، طاهره وزیری، حسین سلیمانی و چند مجاهد دیگر.
از فرازهای این حماسه درخشان، همچنین باید از نبرد و شهادت قهرمانانه مادر ۶۰ساله، مادر مجاهد صدیقه کرباسی(مادر زائریان) یاد کرد که پابهپای فرزندان دلیر خود مقاومت کرد و سرانجام جان و همه عواطف خود را نثار راه رهایی خلق در زنجیر ایران نمود.
اینک اگر چه سالها از آن حماسه گلگون میگذرد، اما یاد آن قهرمانان در ضمیر و اندیشه آنان که ایرانی آزاد و دموکراتیک را آرزو دارند، از گرامیترین یادهاست و راهشان در مسیر آرمان شکوهمند آزادی در مقاومت سرفراز ایران و در شرایطی که هر روز چشمانداز استقرار آزادی در ایران نزدیکتر میشود، در قامت جوانانی که از هر کران ایران بهپا میخیزند، پررهرو است.
در سالگرد ۱۰مرداد، یاد تمامی قهرمانان شهید در صحنه این نبرد حماسی را گرامی میداریم و به روانهای پاکشان درود میفرستیم.