خورشید بر فراز آسمان، تیغهٔ آهنین شمشیرها، سر برنده نیزهها، پهنه براق سپرها. مصاف هزاران شمشیر و نیزه. گردبادی از انسانهای صف کشیده در برابر یکدیگر. پیامآوران نور و روشنایی در برابر تیرهمغزان ظلمت تباهی. توفانی از شرق…
آنگاه که فرمانروای دادگستر، پیروزمندانه سرزمین قوم اسیر را فتح کرد، خورشید به افق نزدیک گشته بود. فرمانروای پیروز میدانست اینجا نهایت جنگ نیست. برای او نبرد برای آزادی همچنان ادامه داشت. چرخ ارابههای لشکر او باز هم چرخید… و فرمانروای کبیر شورید و رفت تا باقی جهان را تسخیر و آزاد کند:
«بگذارید هر کسی به آئین خویش باشد. زنان را گرامی بدارید. فرودستان را دریابید و هر کس آزاد است به زبان قبیله خود تکلم کند. آدمی تنها در مقام خویش به منزلت خواهد رسید. گسستن زنجیرها آرزوی من است. رهایی بردگان و عزت بزرگان آرزوی من است»…
فرمانروایی دادگستر، فرمانروایی مقتدر. برپا دارنده سدی سدید، فرمانروایی آگاه به دانش زمان، متحده کنندهٔ اقوام. فرمانروای سرزمین تلاطمها، سرزمین دگرگونیها، سرزمینی که بارها آتش گرفت اما از خاکستر خود برخاست:
ایران
سرزمین عصیان، سرزمین انقلاب، سرزمین شورش،
کوروش فرمانروای شورش
آنگاه خروشید:
من پیامآور برگزیده اهورا و عدالت هستم که جز آزادی آواز دیگر نیاموختم و جز آزادی، آواز دیگری نخواهم آموخت. پس شادمان باشید. زیرا به یاری ستمدیدگان خسته خواهم آمد. من شریک درهم شکسته شدگان سرزمین شما هستم و آزادی مردم را رقم خواهم زد. من آمدهٔ عدالت و میزبان آزادیام. (منشور کوروش- موزه لندن)
ایران - سال ۵۶۰پیش از میلاد
کوروش – اتحاد سرزمین ماد و پارس
اینجا سرزمینی بین دو دریاست. سرزمینی که دو قوم، آن را به نام خود کردهاند: قوم ماد در شمال، در حالیکه هگمتانه(همدان) مرکز آن است، و قوم پارس در جنوب، آنجا که آنشان(شوش) را پایتخت خود قرار دادهاند.
آنگاه که فرمانروایی از آن سرزمین برخاست و این دو قوم را متحد و یکپارچه کرد، خود را کوروش، شاه هخامنشی خواند.
کوروش پادشاه ایران باستان که به آن کوروش کبیر هم گفته میشود، بنیانگذار سلسله هخامنشی بود که بین سال ۵۵۹تا ۵۲۹پیش از میلاد، بر ایران بزرگ و نواحی گستردهیی از آسیا حکومت کرد. در تاریخ از کوروش به نیکی یاد میشود. پادشاهی دادگستر که شیوه حکومتش از قرون باستان تاکنون الگویی برای سیاستمداران شد. کوروش پادشاهی متفاوت با کشورگشایان دیگر بود. او مردم کشورهای دیگر را به بردگی نگرفت. تدبیری انقلابی در دنیای باستان. کوروش مذاهب و باورهای دیگر ادیان را بهرسمیت میشناخت و آنها آزاد بودند که به آیین خودشان باشند. در سال ۵۳۹پیش از میلاد کوروش بر بابل چیره شد اما خودش را یک اشغالگر معرفی نکرد. بلکه خودش را آزادیبخش نامید. آزادیدهنده خلقها از فرمانروایان ستمگر.
در قرآن از کوروش بهعنوان ذوالقرنین یاد میشود. متحدکننده و صاحب دو قوم ماد و پارس. پس از اتحاد این دو قوم و شروع حکومت کوروش، همگان بهخوبی دیدند که کوروش از آن شاهانی نیست که بنای حکومت خود را بر خونریزی و استثمار مردم گذاشته باشد، بلکه درست در نقطه مقابل، علیه ارزشهای رایج زمانه شورش کرد، دادگستری و دفاع از مردم محروم را پیشه خود قرار داد و هیچگاه شمشیرش را به سوی مردم نگرفت. کوروش هیچگاه سرزمینهایی را که فتح کرد، به آتش نکشید، هیچگاه به باورهای سرزمینهای دیگر بیاحترامی نکرد و هیچگاه برای بهدست آوردن برده و ثروت، لشکرکشی نکرد.
کوروش - کودکی و جوانی
وقتی سرگذشت کوروش را بررسی میکنیم، درمییابیم که او پس از بهدنیا آمدن، مورد کینتوزی پدربزرگ مادریاش در دربار قرار گرفت و فرمان داده شد که او را بکشند. اما مأمور کشتن او به نام هارپاگ، این فرمان را اجرا نکرد و در عوض کوروش را در دشتها و کوهها به یک چوپان به نام میترا داد(مهرداد) سپرد. میترا داد و همسرش «سپاکو» با عشق و محبت کوروش را در دامان خویش پرورش دادند. کوروش در کنار جوانان گمنام بزرگ شد. اما ناگهان سرنوشتش دگرگون شد و با یک رخداد بار دیگر به مادر و پدر و سرانجام به پادشاهی رسید.
هرودت، تاریخنگار یونان باستان(۴۲۵-۴۸۴پیش از میلاد) نیز در اینباره گفته است: «دست سرنوشت کوروش را از مادر و پدر جدا کرد و کوروش تا ۱۴سالگی توسط چوپانی به نام میترا داد(مهرداد) و همسرش سپاکو بزرگ شد». گذری شگفت از شاهزادگی تا چوپانی.
کوروش که در این دوره درد و رنج زندگی مردم محروم را از نزدیک لمس کرده بود، از این پس دارای روحیهای علیه ظلم و جور شد و دستیابی به آزادی و عدالت را هدف نخستین زندگی خود قرار داد.
کوروش آزادیبخش - فتح لیدیا
سال ۵۴۹پیش از میلاد
در دوره حکومت کوروش در شمالغربی ایران سرزمین لیدیا قرار داشت. در ترکیه کنونی. کرزوس، پادشاه لیدیا، تشنه گسترش قلمرو حکومت خود بود. هنگامی که پیشگویان معبد وی به او اطمینان دادند میتواند دولت نوبنیاد ایران را شکست داده و پهنه خاک آن سرزمین را به قلمرو خود اضافه کند، کرزوس درنگ نکرد. در پائیز سال ۵۴۹پیش از میلاد جنگ سختی میان ایران و لیدیا درگرفت. کرزوس گمان کرده بود که کوروش و ارتش نوپایش توان جنگیدن در سرمای زمستان را نخواهند داشت. اما کوروش برخلاف کرزوس و دیگر پادشاهان زمانه کارهایش را بر پایهٔ پیشگویی غیبگوها بنا نمیکرد. او با بکار بردن دانش و قانونمندیها دریافت که بهترین زمان حمله اتفاقاً درست در همان زمستان است.
کوروش – فتح پایتخت لیدیا
عکس بالا آثار باقیمانده از شهر سارد را نشان میدهد، پایتخت لیدیا، شهری که در همان زمستان سال ۵۴۹پیش از میلاد توسط کوروش تسخیر شد. کرزوس اسیر شد اما برخلاف سنت شاهان زمانه، کوروش او را آزاد کرد و حرمت خانواده او را نگاه داشت. هنگامی که کوروش باز هم به سوی غرب حرکت کرد، پدیدارشدن دریایی پهناور به او خبر از نهایت دنیای مسکونی آن روزگار را داد.
کوروش خورشید را دید که در ژرفنای دریا غروب میکند. این دریا همان دریای اژه در ساحل غربی کشور ترکیه کنونی است، نقطهای که کوروش با لشکریانش به آنجا رسید.
قرآن در اینباره میگوید: «تا آنگاه که به غروبگاه خورشید رسید، دید که [خورشید] در چشمهای گلآلود غروب میکند و نزدیک آن طایفهای را یافت. گفتیم ای ذوالقرنین یا عذابشان میکنی یا در میانشان نیکویی میکنی». (کهف - ۸۶)
اما کوروش در میان مردم لیدیا نیکویی و گذشت را پیشه کرد. هرودت، تاریخنگار باستان، میگوید: «کوروش به سپاهیانش فرمان داد جز با لشکریان دشمن با هیچکس دیگری بهوسیله نیروی نظامی و شمشیر برخورد نکنند و با مردم برخوردی انسانی داشته باشند».
کوروش آزادیبخش – فتح سرزمین شرقی
قدم دوم کوروش در سمت شرق بود. آن وقت که قبائل وحشی و عقبافتاده دیدروسیا و باکتریا سر به طغیان گذاشتند. دیدروسیا سرزمینی بود که بین ایران و سند قرار داشت. باکتریا نیز در افغانستان امروزی بود.
سرزمینهایی که اقوام ابتدایی در آن میزیستند. قرآن در این رابطه میگوید: «سپس (ذوالقرنین) راه [دیگر] در پیش گرفت - تا آنگاه که به جایگاه برآمدن و طلوع خورشید رسید [خورشید] را [چنین] یافت که بر قومی طلوع میکرد که برای ایشان در برابر آفتاب پوششی و سایهبانی قرار نداده بودیم. آری او (ذوالقرنین) اینچنین بود و ما بهخوبی از امکانات و کارهای او آگاه بودیم. (کهف - ۸۹تا ۹۱)
بدین ترتیب گستره ایران زیر حاکمیت کوروش از غرب، دریای اژه و از شرق، نهایت سرزمینهای دیدروسیا و باکتریا بود. میتوان گفت تمامی سرزمینهای مسکونی آن زمان.
کوروش آزادیبخش – فتح بابل
۱۳اکتبر ۵۳۹پیش از میلاد - ۲۱مهر ۱۱۶۰پیش از هجرت
کوروش کبیر، بابل را که دولت آن از زمان نبوکدنزر دوم Nebuchadnezzar(بختالنصر) راه ستمگری نسبت به مردم خود و ملل دیگر در پیش گرفته بود، متصرف شد.
بابل شهری در جنوب عراق امروزی(۸۰کیلومتری جنوب بغداد در کنار رود فرات) و پایتخت دولتی بود که قلمرو آن تا مدیترانه از جمله فلسطین امروزی(جودا Judah) امتداد داشت. شهر بابل بارویی بسیار مستحکم داشت و طبق برخی نوشتهها تصرف آن ۱۶روز طول کشید.
۳۲درجه و ۳۷دقیقه شمالی - ۴۴درجه و ۳۳دقیقه شرقی. این نقطه آثار باقیمانده از شهری است که روزگاری مرکز قدرت و شکوه شاهان بود. قدرتی که شاخص آن یک دژ چندطبقه و باشکوه بود. دژی برپاشده از رنج و خون هزاران برده و انسان زیر ستم. شهری با باغهای معلق: بابل.
نبوکدنزر یا نبوکدنصر که اعراب او را «بختالنصر» مینامند، پادشاه ستمگر بابل بود. ابوالکلام آزاد، پژوهشگر تاریخ و وزیر پیشین فرهنگ هند، درباره بختالنصر میگوید: «نبوخزمس ۲بار فلسطین و شام را غارت کرد و در آخرین حمله خود، نه تنها دولت یهود را بهکلی برانداخت، بلکه زندگی قومی و ملی آنها را هم پایان داد. این یکی از بزرگترین فجایع تاریخ باستان است».
اسیران برای بردگی به بابل آورده شدند. پس از ۷۰سال، قوم به اسارت رفته نمایندهای نزد کوروش فرستادند و برای آزادیشان از او درخواست کمک کردند. کوروش با لشکری گران از پارس حرکت کرد و پشت دیوارهای نفوذناپذیر قلعه بابل رسید.
قلعه بابل
این دیوارها که امروز نمایشگاه است، آن روز کوروش را بهفکر انداخت که چگونه باید این دژ تسخیرناپذیر را آزاد کند. کوروش راه را پیدا کرد. به فرمان کوروش مسیر بخشی از آب فرات که از زیر دژ میگذشت، تغییر داده شد. بستر رود مسیر ورود نیروهای کوروش به درون دژ شد. قوم به اسارت رفته یهود پس از ۷۰سال آزاد شد. کوروش آنان را به سرزمین خود فرستاد و به آنان کمک کرد تا شهرهای ویران خود را از نو برپاساختند.
در خلال فتح بابل، کوروش منشور خود در خصوص آزادیهای اجتماعی و دینی را اعلام کرد. بنیاسرائیل نیز مشمول چنین قانونی شد و کوروش آنها را مخیر کرد که در بابل بمانند یا به سرزمین کنعان در ساحل مدیترانه بازگردند. در خصوص آنان که به کنعان بازگشتند، کوروش تمهیداتی را برای بازسازی هیکل یا معبد سلیمان فراهم آورد و استقرار آنان را در آن منطقه تسهیل کرد. این رفتار برای یهودیان که نقطه مقابل رفتار اسارتبار بابلیان بود، کوروش را به قهرمانی برای قوم یهود بدل ساخت که جایگاه ویژهیی در متون دینی آنان یافت. در شماری از کتب انبیا از کتب عهد عتیق، نام کوروش بهعنوان منجی برده شده است.
استوانه کوروش
۲۴قرن پس از فتح بابل بهدست کوروش، استوانه کوروش در سال ۱۸۷۸میلادی در پی کاوش باستانشناسان در بابل کشف شد.
استوانه کوروش
«منم کوروش، شاه دادگر. ارتش بزرگ من به آرامی به بابل درآمد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این سرزمین برسد. من همه شهرهای ویرانشده را از نو ساختم. همه یوغهای ننگین بردگی را از مردمان بابل برداشتم. خانههای ویران شدهشان را آباد کردم. به تیرهبختیهای این مردم پایان دادم».
کوروش آزادیبخش – غلبه بر یأجوج و مأجوج
کوروش، فرمانروایی که شرق تا غرب جهان زنده آن روزگار را درنوردیده بود، اینک برای ساماندادن به سرزمینی دیگر رهسپار شد. غرب دریای خزر، رشته کوه قفقاز. رود ارس، رودی که مرز امروزی ایران با همسایگان شمالی است. با عبور از مرز ایران در خاک آذربایجان، در مختصات ۳۹درجه و ۵۹دقیقه شمالی و ۴۸درجه و ۲۱دقیقه شرقی نقطهای پدیدار میشود که محل اتصال رودی دیگر به ارس است. این رود «کورا» نام دارد: کورا=کوروش. تاریخنگاران نگاشتهاند که هنگامی که کوروش به کوههای قفقاز رسید در کنار این رود چادر زد. اینک ۲۵۰۰سال است که این رود بهیادآورنده نام آن حکمران دادگستر است. در آن هنگام مردم آن سرزمین در نزد کوروش از یورش پیاپی قبائلی وحشی و بیابانگرد شکایت کردند.
قبائلی که از سمت شمال به آنان یورش برده، کشتار کرده و خانههای آنان را به آتش میکشیدند. قبائلی که از نظر نظامی تنها یک تاکتیک داشتند: ایجاد رعب و وحشت با سلاح و وحشیگری بیمانند. آنان بزرگترین معضل آن روزگار بودند. موجوداتی که بشریت آن دوران با وجود آنان نمیتوانست به پیشرفت و تکامل خود ادامه دهد. قرآن از آنها با نامهای «یأجوج» و «مأجوج» نام میبرد. در زبان یونانی باستان، یأجوج و مأجوج بهعنوان گوب و ماگوب نامیده میشدند. تاریخشناسان بر این باورند که گوب یا گاب و ماگوب یا همان ماگاب ریشه نام «مونگولیا» است: مونگولیا = مغول.
نقشهٔ مسیر قبایل وحشی از سرزمین مغولستان امروزی تا قفقاز
نقشه بالا نقشه مسیری است که قبائل وحشی از سرزمین خود یعنی مغولستان امروزی تا قفقاز طی کردهاند. آنان پیش از رسیدن به سرزمینهای شمالی ایران در غرب دریای خزر با یک دیواره برخورد کردند. این دیواره رشته کوهی است که از دریای سیاه تا دریای خزر کشیده شده است:
دیوارهای نفوذناپذیر میان دو دره در غرب دریای خزر
دیوارهای نفوذناپذیر میان دو دره. رشته کوهی سر به فلک کشیده که در فرهنگ پارسی به کوه «قاف» شهرت یافته است. حال پرسش این است: چطور در ۲۵۰۰سال پیش، قبائل وحشی میتوانستند پیاپی از این دیواره سر به فلک کشیده عبور کرده و مردم سرزمینهای جنوبی آن را کشتار و غارت کنند؟
تنگه داریال
پاسخ در وجود یک تنگه نهفته است: «تنگه داریال». تنها راه عبور از شمال کوههای قفقاز به سمت جنوب، مسیری در میان دو دیواره سر به فلک کشیده بود. در این تصویر تنگه داریال در میان دو کوه دیوارهای شکل و سر به فلک کشیده دیده میشود. در نقطهای از تنگه داریال مکانی دیده میشود به نام «گورا کورا».
نامی برگرفته از نام کوروش. کوروش بر پایه قانونمندیها دریافت تنها راهی که قبائل وحشی میتوانند از شمال رشتهکوههای قفقاز به سمت جنوب آن سرازیر شوند، همین تنگه داریال است. آنگاه اندیشید که اگر بتواند این تنگه را ببندد، راه هجوم قبائل وحشی بسته خواهد شد. برای این کار نیاز به یک سد نفوذناپذیر بود.
«(مردم) گفتند ای ذوالقرنین یأجوج و مأجوج سخت در زمین فساد میکنند آیا [ممکن است] مالی در اختیار تو قرار دهیم تا میان ما و آنان سدی قرار دهی – گفت آنچه پروردگارم به من در آن تمکین داده بهتر است، تنها مرا با نیرویی [انسانی] یاری کنید [تا] میان شما و آنها سدی استوار قرار دهم. (کهف - ۹۴و ۹۵)
تاریخنگاران نوشتهاند که کوروش نخستین کسی بود که از آهن و مس برای ساختن یک بنا استفاده کرد. در سد ذوالقرنین آهن زیادی بکار رفته است و در میان دو کوه بلند قرار دارد. در کتابهای ارمنی به این سد «بهاک کورایی» میگویند که معنی آن گذرگاه کوروش است.
«برای من قطعات آهن بیاورید - آنگاه که میانه دو کوه را از آهن پر کرد گفت بر آن بدمید تا وقتی که آن [آهن] ذوب شد گفت مس گداخته برایم بیاورید تا روی آن بریزم. [در نتیجه اقوام وحشی] نتوانستند از آن [سد] بالا روند و نتوانستند آن را سوراخ کنند.»(کهف - ۹۶و ۹۷)
کوروش – ذوالقرنین
بهگفته بسیاری از کارشناسان، ویژگیهای کوروش و همچنین رخدادهای بعدی نشان از این دارد که ذوالقرنین که در کتاب مقدس و در قرآن به آن اشاره شده است، همان کوروش کبیر میباشد.
ابوالکلام آزاد، پژوهشگر تاریخ و وزیر پیشین فرهنگ هند، پس از پژوهشهای دقیق و طولانی در کتابش به نام «کوروش کبیر ذوالقرنین» تأکید میکند: «هر کسی که از ویژگیهای تاریخی ذوالقرنین برخوردار است، کوروش بزرگ است». بنابراین سرگذشت و ویژگیهای کوروش با تمامی ویژگیهای بکار رفته درباره ذوالقرنین در قرآن و تورات همخوانی دارد.
کوروش – نگارنده اولین منشور حقوقبشر
از کوروش کبیر تنها سند نسبتاً مفصلی که بر جای مانده، استوانهای به طول ۲۲٫۵سانتیمتر و عرض ۱۱سانتیمتر از جنس خاک رس با نوشتهای ۴۵سطری بهزبان بابلی است که امروزه با شماره ۹۰۹۲۰در اتاق ۵۲بخش ایران باستان موزه بریتانیا نگهداری میشود. منشور کوروش کبیر یکی از معروفترین آثار باقیمانده از عهد باستان است. این منشور ۲۵۰۰ساله، از جذابترین و پربینندهترین اشیاء تاریخی در موزه بریتانیا در لندن محسوب میشود.
کوروش – منشور حقوقبشر
تکه اصلی استوانه کوروش کبیر در سال ۱۸۷۹میلادی توسط هرمزد رسام در حفاری معبد مردوک در بابل پیدا شد، این تکه منشور کوروش حاوی ۳۵خط بود. تکه دوم منشور کوروش کبیر که شامل خطهای ۳۶تا ۴۵میشود، در سال ۱۹۷۵میلادی در کلکسیون بابل دانشگاه ییل یافت شد. سپس این دو قطعه به موزه بریتانیا در لندن منتقل شد و در کنار منشور اصلی قرار گرفت.
در سال ۱۹۷۱میلادی، سازمان ملل متحد منشور کوروش کبیر را به همه زبانهای رسمی سازمان منتشر کرد و بدلی از این منشور در مقر سازمان ملل در فضای بین تالار اصلی شورای امنیت و تالار قیومت در شهر نیویورک قرار داده شد. در این مکان، نمونهیی از آثار فرهنگی کشورهای گوناگون وجود دارد.
این لوح حامل ۴۵سطر به زبان بابلی است که بعد از فتح بابل در سال ۵۳۹قبل از میلاد بهدستور کوروش نگاشته شده است. در این لوح یا منشور کوروش توضیح میدهد که چگونه بابل را بدون زد و خورد تصرف کرد. شهر را نابود نکرد و بعد از آن فرمان داد تمام نیایشگاهها را که بسته شده بود، باز کنند. همه مردمانی را که آواره شده بودند به سرزمینهای خود بازگرداند و اجازه داد پیروان همه ادیان همچون قبل از دوران سقوط بابل به انجام فرائض دینی خود ادامه دهند. به همین دلیل است که از کوروش بهعنوان پادشاهی آزادیبخش یاد شده است.
«بابل به دست من افتاد و چون به بابل شدیم، سربازان و پارسیان خویش را گفتم دست به هیچ دامنی دراز نکنید. زنان و کودکان در پناه مناند، پیران و پیبریدگان در پناه مناند، خاموشان و خستگان در پناه مناند، شکستخورگان در پناه مناند. سلوک سربازان من سلوک پارسیان سرزمین مناند و ما برای آزادی مردمان آمدهایم. تباهی و تیرگی از ما نیست. وحشت و شقاوت از ما نیست. غیض و غرامت از ما نیست. ما رسولان امان و آسودگی هستیم. ما آورندگان آزادی مردمان هستیم. (منشور کوروش – موزه لندن)
بهدلیل اینکه کوروش در این استوانه به حقوق مردم، زنان، بردگان، آزادی انتخاب، آزادی بیان و آزادی مذاهب اشاره کرده است، اکثریت قریب به اتفاق کارشناسان و مورخین، این منشور را اولین اعلامیه حقوقبشر جهان میدانند.
«بگذارید هر کسی به آئین خویش باشد. زنان را گرامی بدارید. فرودستان را دریابید و هر کس آزاد است به زبان قبیله خود تکلم کند. آدمی تنها در مقام خویش به منزلت خواهد رسید. گسستن زنجیرها آرزوی من است. رهایی بردگان و عزت بزرگان آرزوی من است».
در ویترینی که منشور کوروش را در خود جای داده است، دو قطعه سنگ کوچک به چشم میخورد. این دو قطعه در سال ۲۰۰۹کشف شدند و بخشی از یک اثر کاملاً متفاوت از لوح کوروش هستند که از یک لوح دیگر به دست آمدهاند. اما به همان خط لوح کوروش نوشته شده و محتوایش نیز همانی است که بر لوح کوروش میبینیم. این نشان میدهد که لوح کوروش که اعلامیهای از طرف اوست، سند نیست بلکه در واقع اعلامیهای است که بر روی کتیبههای مختلف نوشته شده و حتی این احتمال هست نسخههای مختلف از این اعلامیه به نقاط مختلف از امپراطوری فرستاده شده باشند.
روز کوروش بزرگ
ورود کوروش به بابل بر اساس رویدادنامه
بر اساس رویدادنامه نبونعید، هفتم آبان، سالروز ورود کوروش بزرگ به بابل میباشد. بر اساس رویدادنامه نبونعید، در روز ۲۹اکتبر(۷آبان) سال ۵۳۹پیش از میلاد کوروش وارد بابل شد.
در این روز علاقهمندان به کوروش و تاریخ و تمدن ایرانزمین برای پاسداشت فرهنگ و تمدن ایرانی به پاسارگاد، مقبره کوروش میروند و گردهم جمع میشوند تا یاد و نام کوروش را گرامی بدارند.
کوروش در منشور خود پس از فتح بابل در روز ۷آبان نوشته بود:
«موسم رهایی آدمی فرا خواهد رسید و من کمربسته باران و بشارت هستم. کمر به عدالت آدمی بستهام، کمر به آزادی انسان بستهام…».
کوروش و رژیم آخوندی
همه ساله در روز هفتم آبان عده زیادی از مردم در پاسارگاد شیراز تجمع میکنند. رژیم ضدملی و ضدایرانی که با هر گونه سنت و ارزشهای ملی بهخصوص که جنبه عدالتخواهانه دارد در ستیز است، با همه توان بسیج میشود تا مانع این تجمع ملی گردد.
سال ۱۳۹۶رژیم آخوندی با بسیج گسترده نیروهای سرکوب خود کلیه راههای منتهی به پاسارگاد را مسدود کرد و هزاران خودرو را قبل از ورودی پاسارگاد نگهداشت.
ترافیک خودروها برای ورود به پاسارگاد - ۱۳۹۶
بر اساس گزارشها و فیلمهای موجود تجمع هزاران نفره مردم در پاسارگاد در روز ۷آبان ۱۳۹۶همراه با شعارهایی علیه سپاه پاسداران سرکوبگر و حاکمیت آخوندی بود. آنها شعار میدادند: «سردار بیمروت، ایران را کرده غارت»، «سوریه را رها کن، فکری بهحال ما کن»، «آزادی اندیشه، با ریش و پشم نمیشه».
در سالهای بعد از ۱۳۹۶ نیز رژیم وحشی آخوندی در وحشت از تجمع مردم در پاسارگاد تمامی مسیرهای منتهی به آن را با گسیل گلههای نیروهای سرکوبگر خود میبست.