۲۸خرداد ۱۳۶۷ ـ نبرد پیروز چلچراغ و درهم‌شکستن ماشین جنگ و سرکوب

۱۰۰رشته نبرد ارتش آزادی‌بخش ملی ایران

سرانجام در فتح مهران با ریختن زهر آتش‌بس

به حلقوم دجال ضدبشر به‌ثمر نشست

جنگ ضدمیهنی که منتظری هم گفت باید از آن توبه کنیم

در طرف ایران یک میلیون کشته و ۲میلیون معلول و مجروح و ۴میلیون آواره

و بیش از ۱۰۰۰میلیارد دلار خسارت  بر جای گذاشت

مسعود رجوی ـ خرداد ۱۳۶۷

بسم الله الرحمن الرحیم، انا فتحنا لک فتحا مبینا همانا که پیروزی دادیم به تو پیروزی آشکار و بزرگ، لیغفرلک الله ما تقدم من ذنبک و ما تَاَخَر و یتم نعمته علیک و یهدیک صراطاً مستقیماً و ینصرک الله نصرا عزیزا... .

لیغفرلک الله ما تقدم من ذنبک و ما تاخر، تا با این گام و با این پیشرفت و با این پیروزی علاوه بر خودش تضمین کند و بیامرزد گناهان گذشته و آینده‌ٔ تو را. پس پیروزی بود رهاییبخش و تطهیرکننده. و یتم نعمته علیک و بخشایش و موهبت خود را بر تو به‌اتمام برساند. هم‌چون بسا بخشایش‌های دیگر و به راه راست راهبریت کند. و ینصرک الله نصرا عزیزا پس یاریت کند، یاری بس شکوهمند و سرفرازانه

هوالذی انزل السکینه فی قلوب المومنین او آن کسی‌ست که طمأنینه و آرامش و یگانگی را در قلوب مومنان جاری می‌کند. لِیزْدادوا ایمانا مع‌ایمانهم، تا بیفزاید ایمانی بر ایمان‌شان هوالذی انزل السکینه فی قلوب المومنین لیزدادوا ایمانا مع‌ایمانهم و لله جنودُالسموات والارض و کان‌اللهُ علیماً حکیما، و او آن خدایی است که فرومی‌فرستد طمأنینه و آرامش و یگانگی و صفا را بر قلب‌های ایمان‌آورندگان تا بیفزایند ایمانی بر ایمان‌شان و همانا که خدا راست ارتش‌ها و لشگرهای آسمان‌ها و زمین و خدا دانا و حکیم است. لیدخل المومنین والمومنات جنّات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها و یکفر عنهم سیئاتهم و کان ذلک عندالله فوزاً عظیماً. تا در همین مسیر به در آورد مردان و زنان گرونده را به بهشت‌هایی که جویبارانی در آن روان است و جاودانانند در آن، و بزداید از ایشان بدی‌هایشان را و پاکیزه‌شان سازد و این همانا که در نزد خدا همان رستگاری بزرگ است.

و یعذب‌المنافقین والمنافقات والمشرکین والمشرکات والمشرکین والمشرکات الظانین بالله ظن السَوء علیهم دائره السَوء و غضب‌الله علیهم ولعنهم و اعَدَ لهم جهنم و سآء تَ مصیراً، هم‌چنان‌که در مقابل مرزها کشیده می‌شوند و به رنج و زحمت می‌افتند مردان و زنان دوگانه و دورو و شرک‌ورزندگان از زن و مرد، آنانی که گمان‌ها دارند درباره‌ٔ خدا و مسیر تکامل گمان‌های باطل، که گویا بدون درد و رنج و فراز و نشیب به پیش خواهد رفت علیهم دائره السوء، بر خود ایشان باد گردش بد ایام زیرا که بر مومنین و بر مومنات گردش بدی وجود نخواهد داشت و هر آنچه هست نیکی و خیر و زیبایی‌ست، و غضب‌الله علیهم، پس خشم خدا بر دوگانگان و بر مشرکین همی جاری باد و لعنهم و نفرین کند خدا ایشان را و آماده کرده است برای ایشان آتش و این چه جایگاه بدی‌ست. و لله جنودالسموات والارض و کان‌الله عزیزاً حکیما. پس بدانید که تمامی ارتش‌ها و لشکرهای آسمان‌ها و زمین از آنِ خدا و قدرت مطلقه‌ٔ اوست و اوست چیره‌ٔ عزتمند و دانا. انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا همانا که ما فرستاده‌ایم تو را ای پیامبر گواهی و مژده‌دهنده‌ای و بیم‌دهنده‌ای. لتؤمنوا بالله و رسوله تا گروندگان ایمان بیاورند به خدا و رسول او وتعزّروه و توقّروه تا ایمان بیآورند به خدا و پیامبرش و یاریش کنید و عزیزش بدارید و تسبحوه بکره و اصیلاً و به نیایش پروردگارتان برخیزید هر بامدادان و شامگاهان. انّ الذین یبایعونک انما یبایعون الله یدالله فوق ایدیهم فمن نکث فانما ینکث علی نفسه و من اوفی بما عاهد علیه و من اوفی بما عاهد علیه الله فسیؤتیه اجرا عظیما. همانا کسانی که با تو بیعت کردند در آن روز بزرگ همانا که بیعت کرده‌اند با خدا و درمی‌یابند دست خدا را فراتر از تمامی دست‌ها و دست‌های خودشان، و قدرتمندتر و چیره‌تر، پس از آن پس هر آن که پیمان‌شکنی کند جز این نیست که بر نفس خود ستم روا داشته است و پیمان خود با خویشتن خویش را درهم‌شکسته است، اما آن کس که وفادار بماند به آنچه با خود و خدای خود عهد کرده است زود است که پاداشی عظیم به او فرابرسد.

انا فتحنا لک فتحا مبینا اگر‌ چه هم‌چنان‌که در نهج‌البلاغه دیدین، حضرت علی گفته بود که واعلم ان النصر من عندالله سبحانه. بدان که پیروزی در دست خداست، الآن هم من نمی‌دونم که آیا محققاً خدا در عملیاتی که در پیش داریم، در عملیات بزرگی که در پیش داریم، پیروزی را برای ما مقرر داشته یا خیر، اما اگر مشیت چنین بود عملیاتی که در پیش داریم عملیات بزرگ چلچراغ، این فتح بسیار بزرگی خواهد بود، عملیاتی که با استعانت از چلچراغ بزرگ حقیقت و ایمان شیر پیروزمند خدا... آن را به پیش خواهیم برد برای فتح شهر مهران،

عمده‌ٔ زحمات و به‌خصوص شناسایی‌های عملیات بزرگ چلچراغ را در گرمای فوق‌العاده شدید به پیش بردیم اما حالا... مجاهدین بر آن هستند که یک شگفتی و یک معجزه‌ٔ نظامی اگر خدا بخواهد خلق کنند.

عملیات بسیار بزرگی‌ست، شایان هفتمین سالگرد ۳۰خرداد، روز شهدا و زندانیان سیاسی سرآغاز انقلاب نوین خلق در زنجیرمون و سالروز اعلام تأسیس ارتش آزادی‌بخش ملی ایران.

می‌خواهم که هم‌چون شیر... خیز برداریم به داخل شهر مهران...

این عملیات حقاً در ابعاد و اِشل طلسم‌شکنانه است، ۷سال، ۷سال پررنج و خون از ۷دریای خون عبور کردیم در یک‌کلام بگم در عملیات بزرگ چلچراغ تمامی شهدا و تمامی اسیران‌مان تک‌تک نقش خواهند داشت و حاضر خواهند بود...

تا در روز و ساعت مناسب، بزرگ‌ترین هدیه‌ٔ ممکن را به خلق قهرمان ایران و به تک‌تک شهیدان و اسیران‌مان تقدیم کنیم(کف‌زدن حضار)...

حاصل تمامی کارها، عملیات، اقدامات، اعم از سیاسی و نظامی ۷سال گذشته را این‌بار می‌خواهیم به اذن خدا در مهران به آزمایش بگذاریم و بهره‌ٔ انقلابی و رهایی‌بخش و مردمی‌ش را برای خلقمان درو بکنیم.

پس انتظار نخواهید داشت که عملیات بسیار ساده‌ای باشد، بگذریم که از لحاظ تحمل سختی و شرایط در سالروز شهیدان و زندانیان‌مان، مجاهدین مرزهای خیلی بیشتر و عظیم‌تری را پشت سر گذاشتند. بنابراین انتظار هم نخواهند داشت که همه چیز مثل آب خوردن باشد نه، با حداکثر هشیاری و توانمندی به‌ عملیاتی می‌خواهیم دست بزنیم که تابه‌حال و آن مقدار که ما می‌دانیم در تحرکات جنگی به‌خصوص در تاریخچه‌ٔ جنگ ایران و عراق هم بی‌سابقه است...

تکرار می‌کنم هم‌چون شیر می‌خواهیم بپریم روی دشمن(کف‌زدن حضار)

و صفوفش رو و قواش را از هم بدریم و استحکاماتش رو و بخشی از میهن را، آزاد کنیم. این کار اگر که ارتش آزادی‌بخش خواسته باشه و عزمش جزم باشه البته امکان‌پذیر است و هیچ جای تردیدی در آن نیست. همه آماده‌اید؟

جواب حضار: بله.

برادر: بسیار خوب

فرمود که یکی هست و نیست جز او، وحده لا اله الا هو، عملیات بزرگ چلچراغ با تمسک به چلچراغ حقیقت و وفا و ایمان امیر مؤمنان علی(ع)

عملیات این‌بار هم از نظر کمّی و هم به لحاظ کیفیت به نسبت عملیات آفتاب کاملاً متفاوت، چندین برابر بیشتر، چه به لحاظ کمیت و چه به لحاظ کیفیت، باید دید که آیا ما از پسش بر خواهیم آمد یا بر نخواهیم آمد. نظر شما چیه حالا؟

عملیات بزرگ چلچراغ

فتح شهر مهران توسط ارتش آزادی‌بخش ملی ایران

۲۹خرداد ۱۳۶۷

مهران آزاد شد

در ساعت ۱۰ و ۳۰دقیقه صبح یکشنبه ۲۹خرداد ۶۷ یک تیپ رزمی ارتش‌ آزادی‌بخش ملی تحت‌فرماندهی زنان قهرمان وارد شهر مهران شد. به‌دنبال این تیپ، چند یکان دیگر از نیروهای ارتش‌ آزادی‌بخش نیز وارد شهر شدند.
وقتی خبر پیشروی ارتش‌ آزادی‌بخش و فتح شهر مهران بر روی وایر خبرگزاری‌ها منعکس شد، این فقط پیشروی مهم نظامی و انبوه اسیران و غنائم این نبرد نبود که توجهات را به‌خود جلب می‌کرد، ‌بلکه به‌موازت آن، حضور زنان رزمنده‌یی که برای اولین‌بار در صفوف مقدم نبرد جنگیده بودند، موجب شگفتی همگان شد.

کمرشکن‌شدن ماشین جنگ و سرکوب

نبرد چلچراغ، صرف‌نظر از شگفتی‌های نظامی آن، به‌خاطر شکستن کمر ماشین جنگی رژیم در جنگ خانمان‌سوز ۸ساله ایران و عراق، اوج پیروزی بود. چرا‌ که این عملیات به‌عنوان نقطه اوج نبردهای ارتش آزادی، یک‌ سال پس‌ از تأسیس خود، مردم ایران را از شر جنگی که فقط خمینی و آخوندها و سرکرده‌های رژیمش بر آن اصرار می‌ورزیدند خلاص کرد. جنگی با یک میلیون کشته و ۲میلیون معلول و مجروح و متجاوز از ۱۰۰۰میلیارددلار خسارت یعنی بیش‌ از ۳برابر همه درآمدهای نفتی ایران در طول قرن حاضر. جنگی که بسیاری از شهرهای ایران را به‌ ویرانه تبدیل کرد.
از‌ جمله قربانیان این جنگ بایستی از ۴۵۰هزار دانش‌آموزی یاد کرد که به‌گفته وزیر آموزش و پرورش خمینی و آخوند خاتمی(وزیر ارشاد وقت رژیم) بر روی میدان‌های مین فرستاده شدند و رفسنجانی از آنها به‌عنوان سرباز یک‌بارمصرف یاد می‌کرد.
۱۵روز قبل‌ از عملیات چلچراغ یعنی در ۱۲خرداد ۶۷، خمینی برای مقابله با اوضاع درهم‌شکسته نیروهایش در جبهه‌ها، رفسنجانی را به‌عنوان جانشین فرمانده کل قوا در همه امور جنگ منصوب کرده بود و آشکارا از «دادگاه نظامی زمان جنگ» و «تنبیه متخلف در هر رده» سخن گفته بود. اما از هنگامی‌که ارتش‌ آزادی‌بخش، شهر مهران را تصرف کرد و زبده‌ترین نیروهای زرهی رژیم‌ خمینی در برابر رزمندگان ارتش آزادی بیش‌ از چند ساعت دوام نیاورد، معادلات نظامی در جبهه‌ها همگی بر ضد خمینی و به‌سود ارتش‌ آزادی‌بخش شتاب گرفت.
و چنین بود که خمینی در ۲۷تیرماه ۶۷، در میان بهت و حیرت همگان اعلام کرد که قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت را رسماً می‌پذیرد.
رفسنجانی در توجیه علت پذیرش آتش‌بس گفت: «پذیرش قطعنامه متکی به‌ خیلی چیزهاست که فعلاً به‌خاطر این‌که عمده آنها از اسرار نظامی‌ــسیاسی هستند، نمی‌توانم توضیح بدهم».
۴۸ساعت بعد از آن، خمینی به‌ شکست تاریخی و ذلت‌بار خود در جنگ‌افروزیش اعتراف کرد و گفت:
«قبول این مسأله برای من از زهر کشنده‌تر است. پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم.‌ اما تصمیم امروز فقط برای تشخیص مصلحت بود و از هر آنچه گفتم، گذشتم و اگر آبرویی داشتم با خدا معامله کردم».