۵مرداد ۱۳۵۹ - ۲۷ ژوئیه۱۹۸۰ :
روز ۵ مرداد سال ۱۳۵۹ محمدرضا پهلوی، دیکتاتور مخلوع ایران، در قاهره مُرد.
محمدرضا پهلوی در سال ۱۳۲۰ پس از تبعید پدرش توسط انگلستان، به سلطنت رسید.
رژیم دیکتاتوری محمدرضاشاه نیزهمواره مقهور قدرتهای خارجی بود و به آنها دست باز برای دخالت در امور ایران می داد. او همچنین با میدان دادن به دربار فاسد در غارت سرمایه های کشور و تأسیس ساواک برای سرکوب مردم، به نفرت عمومی علیه خود دامن زد. شاه با همدستی اش درکودتای ننگین و استعماری ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دکتر مصدق رئیس تنها دولت ملی و قانونی ایران، و با سرکوبی قیام ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲، هر گونه صدای مسالمت آمیز سیاسی را خفه کرد. از آن زمان مبارزات مسلحانه انقلابی علیه او آغاز شد. هر چند که شاه به شدت مجاهدین وفدائیان را که علیه او دست به مبارزه قهرآمیز زده بودند سرکوب می کرد، اما هرگز نتوانست جنبش انقلابی را متلاشی کند یا مانع استقبال جامعه ی ایران و به خصوص جوانان آزادیخواه از آن شود.
از دی ماه سال ۱۳۵۵ همین که کارتر رئیس جمهور آمریکا حمایت خود را از شاه، منوط به رعایت حقوق بشر نمود، شاه مجبور به کنار گذاشتن شکنجه و اعدام شد. از آن پس تا روز ۲۶ د یماه سال ۱۳۵۷ که شاه از ایران اخراج شد، وی در کانون شعارهای جنبش ضدسلطنتی مردم ایران برای خلع وی از قدرت قرار داشت و شعار”مرگ برشاه”، اصلی ترین شعار مردم ایران بود. شاه حتی با راه انداختن حمام خون ۱۷ شهریور ۵۷ در میدان ژاله تهران نیز نه تنها نتوانست صدای انقلاب مردم،که در حقیقت پژواک همان مبارزه مسلحانه انقلابی در میان توده ها بود، را خاموش کند بلکه آن را هر چه خروشانتر نمود.
شاه کینه وحشیانه ای نسبت به مبارزان راه آزادی داشت و از این رو در شرایطی که مردم ایران در گرماگرم تظاهرات بوده و نیاز به رهبران انقلابی و آزادیخواه داشتند، وی هرگز اجازه نداد امثال مسعود رجوی و موسی خیابانی از زندان آزاد شوند. او متقابلا دست آخوندهای فرصت طلب را برای به انحراف کشاندن خواسته های دموکراتیک مردم ایران بازگذاشت. سفارشهای اکید او به رئیس جمهور فرانسه برای حفاظت از خمینی و نیز توصیه هایش به سران ارتش مبنی بردست نزدن به کودتا علیه خمینی، دلایل بارزی براین مدعاست. سرانجام حکومت شاه در طوفان انقلاب خلق سرنگون شد و شاه، آواره کشورهای دیگر گردید. شاه در ۵ مرداد سال ۱۳۵۹ بر اثر بیماری سرطان مُرد