حلقه وصل
پلهپله تا ملاقات خدا شو رهسپار
پله اول، منم، ای یار! من را دوست دار
در همین نزدیکیات، من حلقه وصل توام
بهر شادیهای من، رنجی بهخود هموار دار
قطره گر خواهد که روزی غرقه در دریا شود
باید اول وصل سازد خویش را در جویبار
صدهزاران بار باید در طریق وصل دوست
خویش را بر سنگ و صخره کوفتن در رودبار
خویش را نابود کردن بهر بود دیگران
بود کردن خویش را در قطرههای بیشمار
حلقهحلقه، نهرها با نهرها درهم شوند
تا رسد این رود جانها تا به بحر کردگار
پلهپله تا ملاقات خدا شو رهسپار
پله اول، منم، ای یار! من را دوست دار
در همین نزدیکیات، من حلقه وصل توام
بهر شادیهای من، رنجی بهخود هموار دار
قطره گر خواهد که روزی غرقه در دریا شود
باید اول وصل سازد خویش را در جویبار
صدهزاران بار باید در طریق وصل دوست
خویش را بر سنگ و صخره کوفتن در رودبار
خویش را نابود کردن بهر بود دیگران
بود کردن خویش را در قطرههای بیشمار
حلقهحلقه، نهرها با نهرها درهم شوند
تا رسد این رود جانها تا به بحر کردگار