و
صاحب زمان
بنیانگذار و فاتح جامعه بیطبقه توحیدی
میلاد امام زمان
مبارک باد
مجاهدین خلق ایران مفتخرند که در زمانهیی که خمینی دجال با حاکمیت ضدبشری خود و بهعنوان پلیدترین دشمن ایران و ایرانی و خصم همه انبیاء و ائمه توحیدی، همه ارزشا و مفاهیم اصیل انقلابی و انسانی را مخدوش نموده، بهعنوان سربازان و رهروان پرچمدار و فاتح آن جامعه آرمانی با فدای حداکثر به نبرد تمامعیار برای سرنگونی رژیم دجال و ضدبشری قیام کردند و این راه پرشکوه را تا به آخر ادامه خواهند داد.
بشارت موعود خجسته
بهروایت ابوداود در کتاب معروفش «سنن»، علی(ع) از قول پیامبر(ص) نقل کرده که پیامبر فرمود: «چنانچه یکروز هم از عمر جهان مانده باشد، بهتأکید، خداوند، مردی از خاندان مرا برمیانگیزد تا زمین را مشحون از عدل و داد کند چنانچه از جور و ستم انباشته شده است. چنانکه قلب امت محمد را از بینیازی سرشار کند و عدالت او بر امت فراگیر باشد.
او از ما خواهد بود و خداوند بهدست او دین اسلام را به نهایت کمال میرساند چنانکه بهدست ما پایهگذاری فرمود».
برجستهترین نکات در نمونههای یاد شده در روایت فوق:
اول - خصلت «مشحون و پرکردن زمین از عدل» که در نمونه یکم تصریح شده است.
دوم - مفهوم «عدل» که بهصراحت، دامنهاش را شامل عدالت اجتماعی و توزیع درست ثروت میشناساند، آنهم نهتنها توزیع عادلانه ثروت بلکه بینیازکننده. قابل توجه است که مفهوم «بینیازی» به پیشرفت فکری و اخلاقی نیز ناظر است همانگونه که -مطابق متن حدیث- وقتی شخص درمییابد که از دیگران حریصتر است، احساس پشیمانی کرده و ثروت دریافتی را به خزانه بازپس میدهد.
سوم - بهنهایت کمال رسیدن دین در دوران عادلانه مهدی، امری که در دوران نخست اسلامی تنها بنیانگذاری شده بود. این حدیث، بهموضوع ارتباط بلوغ و اکمال دین با گستردگی عدالت و بینیازی مردم اشاره دارد.
جامعه بیطبقه توحیدی، مضمون بشارت علی(ع)
اما بهجاست که همینجا، بیان مشروحتر و ریزتری از وضعیت اقتصادی-اجتماعی دوران مهدی (عج) را بخوانیم که امام علی(ع) بیان فرموده و در نهجالبلاغه نیز در ردیف خطبهها درج شده است. این خطبه همان است که از دیرباز مورد توجه مجاهدین خلق بوده و آن را بهعنوان بیان و تصویری معتبر از جامعه بیطبقه توحیدی بهصورت زیر تدوین کرده و به رواجش همت گماشتهاند. فهرست مشخصات تدوینشده از جامعه آرمانی امام زمان مهدی(عج)، یعنی جامعه بیطبقه توحیدی، بهقرار زیر است:
- حداکثر رشد تکنولوژی تا هیچ نقطهیی از زمین، ناخرم و ناآباد باقی نمانده باشد.
- ظلم و ستم و بهرهکشی ریشهکن شده، اثری از طبقات استثمارگر در میان نباشد.
- تفکر پولی و اقتصاد کالایی منقضی شده باشد.
- هیچ زمینهیی برای جنگ و برادرکشی باقی نمانده باشد.
- مرزهای قومی، ملی، نژادی و طبقاتی بیمعنی شده و فروریخته باشد.
- طبیعتاً در چنین شرایطی، همه مفاسد، فحشا، خیانت و دزدی، ریشهکن شده است.
جامعه توحیدی و نفی طبقات در بشارت مهدی موعود
مسعود رجوی، نیمه شعبان، آبان۷۷
آقای مسعود رجوی طی سخنانی پس از تأکید بر تضاد بنیادین نگرش مجاهدین با رویکرد مرتجعان، پیام مجاهدین خلق ایران در نیمه شعبان سال ۱۳۵۹ و ۶مشخصه ذکر شده در آن را درباره جامعه توحیدی و نفی طبقات مرور نمود و سپس هفتمین مشخصه را بر آنها افزود. در زیر، بخش گزیدهیی از این سخنرانی که درباره ”حتمیت ظهور موعود منتظر“ است، از نظرتان میگذرد:
کسی هست که میآید
«هر ایدئولوژی و مرام و مکتبی، پس از پاسخ به مسأله وجود و مسأله انسان، باید به مسأله جامعه و تاریخ هم پاسخ بدهد. یعنی انسجام همه مکاتب به این است که مثلث فلسفی خود را در تبیین وجود، انسان و تاریخ، چگونه بر زمین میگذارند. در فلسفه یکتاپرستی، ایده توحید در رأس قرار دارد و ۲گوشه دیگر را انسان و اجتماع انسانی که موضوع تاریخ است، فراگرفتهاند. اما در پاسخ به مسأله جامعه و تاریخ، انبیا و پیامآوران توحید، انقلابیون و مصلحان بزرگی که در اعصار جهل و بردگی ندای انقلاب و آزادی سرمیدادند، مشخصه بسیار تکاندهنده پیام و مرامشان، پیوسته این بوده که آینده را و نهایت تاریخ را از آن مظلومان و ستمدیدگان میدانستند. پیروزی نهایی شایستگان و محرومان را بر ستمگران و دجالان بشارت میدادند. فقط در منطق تکامل میتوان گفت که هر چند زمین پر از دد و دیو و مرتجعان باشد، ولی حرکت تاریخ در مجموع رو به پیش است. سمت واحد، یگانه و خدشهناپذیر حرکت جامعه و تاریخ، همانا فتح و پیروزی نهایی ستمکشان است. این همان گل بالابلند اسلام انقلابی، تشیع علوی و اسلام مجاهدین، در برابر جاهلیت و ارتجاع است. در ایدئولوژی اسلام انقلابی، تکامل اجتماعی سمت و سو دارد و سمت واحد، یگانه و خدشهناپذیر آن تردید برنمیدارد. قائم منتظَر (ایستاده و قیامکنندهیی که انتظارش را میکشند) بیان عینی و سمبل و نماد همین فلسفه است. چنین نیست که تا بهآخر، جهل و ارتجاع، استیلا و حاکمیت داشته باشد. چنین نیست که خونها هدر برود. چنین نیست که زمین و زمان را صاحبی نباشد. نه، حتماً که هست. آری کسی هست که میآید. امید و انتظار همه محرومان و ستمکشان است. آرمان همه سرکوبشدگان و زحمتکشان است. به فریب و ریا و دجالیت خاتمه میدهد. بر دوگانگیها و شکافهای تاریخی و طبقاتی مهر پایان میزند. تاریخ حقیقی انسان را بازمیگشاید. چنین نیست که وعدهها میانتهی و بیمعنی باشند. تغییرات و تطورات اجتماعی، سرانجام به رفع هر گونه ستم و زنجیر و محو طبقات و بهرهکشی انسان از انسان منجر خواهد شد. بینالملل ستمکشان و رنجبران، بینالملل عدالت و آزادی، بینالملل آزادی و یگانگی ـیگانگی مبتنی بر آزادیـ محقق میشود».
تقدیم آرم سازمان مجاهدین به خاکپای امام زمان
«ای صاحب زمین و زمان، ای پرچمدار و فاتح جامعه بیطبقه توحیدی و ای بشارتبخش رهایی و یگانگی. سربازان مجاهد تو در ایران نزدیک به ربع قرن است که سر بر قدوم تو میسایند. این سمبل و این شعار، پرتوی از پیام خود توست. پرتوی از پیام خود تو در ایران شاهزده و خمینیگزیده. اجازه میخواهیم تا بهوکالت از طرف شهید بنیانگذارمان محمد حنیف که رهرو راه تو بود و تو، او و سازمان او را در کنف حمایت خودت گرفتی و در طول این ربع قرن و در برابر انواع توطئهها و نامردمیها حفاظت کردی، این را بهخودت تقدیم کنیم. اینرا برای خودت بردار چرا که از آغاز هم از آن تو بود. پس باز هم آن را در کنف حمایت خودت بگیر.ستارهها و شهدایش را هم با فهرست اسامیشان که همه، زمینهسازان موکب تو هستند از این پیشتر به جدّت حسین تقدیم کردهایم. این امانتی است که پرتوی از کار و راه خود تو در آن متجلی است. در این ربع قرن هر آنچه که نیکی و خیر و پرتو توحید بود، از آن تو بود و هر آنچه غیر از این، از آن ما. همه نیکیها را در زیر چتر تو داشتیم. خوبیها تماماً از تو، از تلقی، از آئین و ایدئولوژی تو بود. مگر تو شمشیر آخته خدا و زمان، علیه خمینیصفتان نیستی؟ این، داستان یک ربع قرن رنج و شکنج و اسارت و تبعید و جانبازی و خونفشانی است؛ از انبوه رزمندگان آزادی و خواهران و برادران مجاهد؛ از زنهای باردار تا نوباوهها و مادران و پدران کهنسال؛ از داستان حنیف و محسن و بدیعزادگان تا اشرف و موسی و هر آنکه در نبردهای آزادیبخش جانباخت و برای آزادی به شعلههای آتش سلام کرد. این داستان کسانی است که از ربع قرن پیش پا در راه تو گذاشتند. اقلیمها را چرخیدند و بر پای وصیتنامهها و سنگهای مزارشان آرمان و شعار تو، یعنی جامعهی توحیدی و عاری از طبقات که از آن توست ثبت شده و باز هم ثبت خواهد شد. نسل ما هدیهیی بالاتر از این برای تو نداشت و با تقدیم آن باز هم سر بر قدوم تو میساید».
نکاتی درباره تولد و شرایط زندگی امام زمان قبل از غیبت
امام دوازدهم ما شیعیان، ابوالقاسم حجةابنالحسن، ملقب به مهدی و حجت و قائم، در جمعه ۱۵شعبان ۲۵۵هجری(مطابق ۲۶ژوییه ۸۶۹میلادی) در شهر سامرا، یکصد کیلومتری شمال بغداد، بهدنیا آمد. او همنام پیامبر(ص) نامگذاری شد، نامی که در امتداد پنهانکاری شیعیان از دشمن، بر زبان آورده نمیشود. مهدی(ع) فرزند حسنابن علیالعسکری، امام یازدهم(ع) و «ملکه» یا «ملیکه»، بانویی از یک خاندان فرمانروا در سرزمینهای روم شرقی و از نوادگان شمعون، حواری مسیح(ع) است که در میان خاندان پیامبر(ص) نرجس نامیده شد.
پنهانکاری کامل از آغاز ولادت
برای همین، سیاست «معتمد» خلیفه عباسی بر این شد که علاوه بر قتل امام یازدهم، نگذارد که هیچ فرزندی از وی باقی بماند مبادا که امامت ادامه پیدا کند. بهخصوص که بنیعباس مانند همه مسلمانان میدانستند که پیامبر(ص) بشارت داده که پیشوایان پس از وی ۱۲نفرند که بهدست آخرینشان «مهدی»، پهنه گیتی زیر چتر عدالت امان خواهد یافت و بیدادگری ریشهکن خواهد شد، بشارتی که حتی توسط راویان معتبر اهل سنت از چندین صحابی معروف و معتبر روایت شده و همه گرایشهای مسلمانان از آن باخبرند و در بسیاری از همین روایات، نام و نشان مهدی موعود(ع) نیز بهصراحت آمده است.
در برابر این سیاست، لاجرم مسئولیت امام حسن عسکری(ع) نیز مکتوم داشتن تمامی اطلاعات مربوط به امام مهدی(ع) بود از ماقبل تولد تا فراهمآمدن ایمنی کامل. این مشی توسط امام یازدهم و نزدیکان محرم رازش چنان با موفقیت پی گرفته و اجرا شد که نهتنها شبکه جاسوسان معمولی، بلکه برادر آن حضرت یعنی جعغرابن علی خائن که به «جعفر کذاب» معروف است و با خلیفه عباسی همکاری داشت، بهرغم برقراری رفتوآمدهای فامیلی، از وجود و تولد چنین فرزندی در تمامی مدت ۵ساله تا شهادت امام یازدهم، بیخبر نگهداشته شد و پس از آن هم هیچگونه رد و دسترسی به وی نداشت.