در ۲۵خرداد، همزمان با اعلام نتایج انتخاباتی که با شکست مهندسی خامنهای خاتمه یافت، رژیم آخوندی لیبرتی را هدف حمله موشکی قرار داد. در این موشکباران بیش از ۴۰موشک ۱۰۷میلیمتری به داخل کمپ لیبرتی شلیک گردید و مجاهدان قهرمان کلثوم صراحتی و جواد نقاشان بهشهادت رسیده و ۷۰تن از مجاهدین مجروح و مصدوم شدند.
بهدنبال این موشکباران رئیسجمهور برگزیده مقاومت تأکید کرد این جنایت از یک طرف واکنش زبونانهٔ خامنهای در قبال بحران سرنگونی رژیم و تحریم سراسری نمایش انتخابات است و از طرف دیگر، باز هم رویکرد غیرمسئولانه ملل متحد و دولت آمریکا را آشکار میکند که ۴ماه است در قبال خطر مبرم ناامنی لیبرتی سکوت و انفعال در پیش گرفتهاند.
خانم رجوی افزود: شعبده انتخابات آخوندها با هر نتیجهیی بهطور قطع آخوندها را وارد فاز جدیدی از شکنندگی و تزلزل میکند. از اینرو خامنهای با این حمله جنایتکارانه قصد دارد بحران رژیمش را از نظرها پنهان سازد و با ایجاد رعب و وحشت از قیام مردم جلوگیری کند.
اندکی پس از این حمله مقاومت ایران ویدئویی را که از داخل کشور بهدست آورده بود افشا کرد که توسط پلیس عراق از محل شلیک، فیلمبرداری شده و نخستوزیری آن را در اختیار نیروی تروریستی قدس و سفارت رژیم در بغداد قرار داده است. جزییات جدیدی از این حمله جنایتکارانه برملا شده است از جمله:
محل شلیک یک ساختمان نیمهکاره در منطقه شرطه خامسه در جنوب شرقی لیبرتی نزدیک مسجد ادیب الجمیلی بوده است. بر اساس گزارشهای تکمیلی نیروی قدس از طریق عوامل عراقیاش این زمین را خریداری و ساختمان مزبور را به همین منظور در آن ساخته بود. ۵قبضه پرتاب موشک در محل تعبیه شده بودند که هر قبضه دارای ۲ردیف ۱۰تایی بوده، یعنی هر قبضه میتوانسته ۲۰موشک شلیک کند. نیروی قدس در این حمله از موشکهای تقویتشده ۱۰۷میلیمتری استفاده کرده بود.
آثار بهجا مانده در پشت قبضهها نشان میداد که هر ۵قبضه شلیک کردهاند. برخی نشانهها در فیلم حاکی از آن بود که از هر قبضه ۱۰موشک، جمعاً ۵۰موشک شلیک شده است. همچنین روی دیوارهای ساختمان نیمهکامل شعارهای علیه سازمان مجاهدین مانند «مرگ بر مجاهدین» و «ای مجاهدین بروید بیرون» نوشته شده است. مزدوران نیروی قدس هیچ نگرانی و عجلهیی برای خروج از محل نداشتهاند و پس از شلیک با فرصت کافی همه الزامات از جمله کابلهای برق و جعبههای آتش و دیگر الزامات شلیک را با خود بردهاند. آنها حتی فرصت داشتهاند که قسمتی از دیوارهای این ساختمان نیمهساخته را تخریب کنند.
این ویدئو بهخوبی نشان میدهد که این عملیات جنایتکارانه بدون همکاری و هماهنگی کامل دولت عراق و نیروهای امنیتی آن امکانپذیر نبوده است.
نگاهی به زندگینامه شهیدان تهاجم جنایتکارانه موشکی در ۲۵خرداد
کلثوم صراحتی
تاریخ تولد: ۵دیماه ۱۳۳۵
تحصیلات: فوقدیپلم
مجاهد شهید کلثوم صراحتی فرزند آزادهای از جویبار قائمشهر، در مدرسه عالی بهداشت تحصیلات خود را ادامه داد و در سال ۱۳۵۸ با مجاهدین آشنا شد، پا در راه آزادی گذاشت، به افشای انحصارطلبیهای خمینی پرداخت و در راستای این مبارزه در سال ۶۳ او و همسرش دستگیر شدند. کلثوم تا سال ۶۴ در سیاهچالهای اصفهان و تهران بهسر برد و در همان دوران با مجاهد شهید منیرهٔ رجوی سمبل زندانیان قتلعام شده، در اوین همبند بود... یک برادر او مجاهد شهید قاسم صراحتی در سال ۶۰ توسط خمینی بهشهادت رسیده و جزو شهیدان نبرد با دیکتاتوری ولایت فقیه است.
همسرش مجاهد شهید شعبانعلی محمد علیزاده نیز جزو شهیدان قتلعام سال ۶۷ است.
اما همهٔ این رنجها مانع عزم مجاهدت این زن دلاور مجاهد خلق نشد و او که در شهریور سال ۶۵ بههمراه فرزند خردسالش خود را به پایگاههای سازمان در منطقهٔ مرزی رسانده بود. در ارتش آزادی به مسئولیتهای مبارزاتی خود و کار بینام و نشان و پرتلاش یکانهای ارتش ادامه داد. در دوران ۱۰ساله پایداری پرشکوه در اشرف و لیبرتی، تکیهگاه محکمی برای دوستان و همرزمانش بود. صبر و متانت انقلابی او زبانزد همه بود.
با همهٔ رنجی که از بیماری دیسک حاد کمر و مشکلات جسمیاش میبرد، اما همواره در همه صحنههای فداکاری و مجاهدت حضور داشت. هرگز سختیها مانع از شور و نشاط انقلابیاش نشد، تا سرانجام در موشکباران جانیان خامنهای در ظهر ۲۵خرداد، بهشهادت رسید. خونش خط سرخی به نشانهٔ بطلان بر نظام زنستیز ولایت فقیه شد؛ شاخصی گلگون در مسیر رهایی زن ایرانی.
خونش در جویبار سرخ آزادی تا سرنگونی نظام زنستیز و انسانستیز حاکم جاری است.
مجاهد شهید کلثوم صراحتی:
«(اگر) میکشند من هم به تعداد سلولهای بدنم و خونم برپا خواهم خاست و با او میجنگم و سرنگونش میکنم»
از آخرین نوشتههای مجاهد شهید کلثوم صراحتی:
«…من پناهنده امام حسین و مسعود رجوی و مریم رجوی هستم و بودم. انتخاب میکنم سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای رهبری (را) و تضمین من هم انقلاب خواهر مریم (است) (انقلابی) که برای سرنگونی رژیم خمینی کردیم… هیهات مناالذله و برای همیشه تکرار میکنم مجاهد میمیرم و مجاهد میمانم. حاضر حاضر. کلثوم صراحتی. ۴آذر ۹۱
محمدجواد نقاشان
تاریخ تولد: ۱۰خرداد ماه ۱۳۳۶
فارغالتحصیل رشته مدیریت از دانشگاه تهران
محمد جواد نقاشان، یکی از دانشجویان فعال دانشگاه تهران در دهه ۵۰ بود، یکی از همانها که با الهام و هواداری از پیشتازان مجاهد، پیام مبارزه مسلحانه را به میان مردم بردند و راه انقلاب ضدسلطنتی را گشودند. اما خمینی دجال هزارها از آنان را در قتلعام ۶۷ بهدار کشید.
جوانی و تحصیلاتش در قوچان و مشهد طی شد. سپس هنگام ورودش به دانشگاه در سال ۵۳، در هوای آزادی ایران از استبداد سلطنتی به جمع دانشجویان مبارز هوادار مجاهدین پیوست و در تظاهراتهای دانشجویی و خروشهای قیام ۲۲بهمن شرکت داشت. پس از انقلاب عضو انجمن دانشجویان مسلمان دانشگاه تهران بود که در ارتباط مستقیم با مجاهدین قرار گرفت و در فاز سیاسی در روابط عمومی سازمان مشغول بهکار شد و همچنین از مسئولان انجمن محلات رسالت تهران بود. پس از شروع مقاومت علیه استبداد ولایت فقیه، در ۲۰اسفند ۱۳۶۱ از ایران خارج شد و مدتی در پاکستان در ارتباط با سازمان قرار گرفت و سپس در فرانسه بهعنوان یکی از مسئولان بخش ارتش فعالیت کرد تا آنکه در بهمن ۶۴ به منطقهٔ مرزی ایران و عراق شتافت.
از آن پس او بهعنوان مجاهدی پرتلاش در ارتش آزادی در عملیاتهای مختلف آفتاب، چلچراغ، فروغ جاویدان و سپس در سالهای پایداری، یکی از آفرینندگان حماسههای اشرف و لیبرتی بود.
از نوشتههای مجاهد شهید جواد نقاشان:
«بسیار خدا را شاکرم، در نهایت اطمینان و آرامش و سعه صدر و با ظرفیت پذیرش مشکلات و تضادها در جمع مجاهدین، در لیبرتی حضور دارم».
شهادت مجاهد قهرمان جواد نقاشان، در موشکباران لیبرتی، درست در روز شمارش آرای ریاستجمهوری رژیم، پیامی است از جواد و جوادها به سارقان انقلاب و آزادی مردم. پیامی که مضمون آن را جواد در آخرین نوشتههای خود در اتمامحجت نهایی در دستگاه جنگ صدبرابر با رژیم ولایت فقیه اینچنین بیان کرده:
بهنام خدا و بهنام خلق قهرمان ایران
من با اشراف و آگاهی از همهٔ تهدیدها و خطرات از روز اول با تمسک به سرور شهیدان حسین بن علی علیهالسلام این آرمان و این مسیر را، برای آزادی ایران و مردم مظلوم و در بند ایران برگزیدم و با افتخار و سربلندی… با پشت کردن به همهٔ مظاهر زندگی عادی، در هر سرفصل به تعهد و آرمان خودم اصرار ورزیده و میورزم و تا به آخر به آن وفادار خواهم بود. از خدا میخواهم به خون شهیدان و رنج مردم محروم و مظلوم ایران مرا شایستهٔ این مسیر بکند تا بتوانم با فدای جان ناچیز خود سربازی کوچک، در مسیر تحقق جامعه بیطبقه توحیدی باشم. و با سلام و درود بیپایان بر خواهر مریم و برادر مسعود، که همواره پشتیبان و کمککار من در طی طریق در این مسیر سخت و پرشکوه بودهاند. باشد تا زندان لیبرتی را پلی بهسوی پیروزی و فتح تهران بکنیم. هیهات مناالذله.
محمد جواد نقاشان اول محرم ۱۴۳۴، برابر با ۲۶آبان ۱۳۹۱