728 x 90

یاران حسین(ع) – ‌قیس‌بن مسهرالصیداوی

قیس‌بن مسهرصیداوی، پیک دلاور امام حسین(ع)
قیس‌بن مسهرصیداوی، پیک دلاور امام حسین(ع)

در این نوشته کوتاه، از دلاوری صحبت می‌شود که پیش از رسیدن به کربلا رسالت خود را ادا کرد!

‌قیس‌بن مسهرصیداوی!

پیک دلاوری که گرچه موفق به رساندن نامه امام حسین به مقصد نشد اما خودش با همه وجود و رگ و پوستش، پیامی شد برای هر کسی که «پیام» باید به او می‌رسید. در هر جا و هر زمان.

مستقیم برویم سراغ اصل داستان:

در منزل «بطن‌رمه» میانه مکه و کربلا که امام‌ حسین(ع) هنوز از ماجرای شهادت مسلم‌بن عقیل خبر نداشت، برای اهالی کوفه نامه‌یی نوشت و نکاتی را به آنها یادآور شد.

 

نقشه قلمرو اسلام در زمان امام حسین(ع)

مسیر حرکت امام حسین(ع)

 

امام حسین(ع) نامه را مهر کرد و به پیکی به اسم ‌«قیس‌بن مسهرالصیداوی» داد تا به‌ اهل کوفه برساند. در نامه نوشته بود:

”…این نامه‌یی است از حسین‌بن علی به‌سوی برادران مؤمن و مسلم. سلام فراوان بر‌ شما، مسلم‌بن عقیل نامه‌یی به‌ من فرستاد. و مرا آگهی داد که به‌ حسن رأی و فکر و نظر، متفق شده‌اید و به‌یاری ما کمر بسته‌اید و در طلب حق، با ما همداستان گشته‌اید و من از خداوند خواستار شده‌ام که ما را در این «امر» و خواست خویش نیکو گرداند، و پاداش بزرگ به‌ شما عنایت فرماید.

من روز سه‌شنبه هشتم ذیحجه در «یوم ترویه» از مکه بیرون آمدم و به‌جانب شما رهسپار شدم و هم‌اکنون چون فرستاده من به‌نزد شما برسد، شتاب کنید و در امر خود کوشش نمایید. من نیز در این ایام به‌نزد شما حاضر خواهم شد، والسلام علیکم».

از آن سو، هنگامی که ابن‌زیاد از حرکت حسین‌(ع) به‌سوی کوفه با خبر شد، «حصین‌بن تمیم» رئیس پلیس خویش را، با لشکری آماده به‌ طرفِ قادسیه فرستاد و به زبان امروزی‌ها حکومت نظامی برقرار کرد:

به این ترتیب که «حصین‌بن تمیم» تمام مناطق اطراف را زیر‌نظر گرفت و به‌دستور ابن‌زیاد هر‌ کس را که جواز عبور حکومتی نداشت، اجازه عبور نمی‌داد. یا نگه‌می‌داشت یا برمی‌گرداند.

«قیس» در همین مسیر، در تورِ «حصین» افتاد و دستگیر شد.

او را به کوفه ‌نزد «ابن‌زیاد» فرستادند.

«قیس» هنگام دستگیری، نامه را پاره کرد و خورد!

ولی مأموران «حصین» این کار او را دیدند و متوجه شدند که قیس قطعه کاغذی را پاره کرد و خورد.

وقتی به کوفه رسیدند، «ابن‌زیاد» از «قیس» نامه را خواست، تا آن‌را دستاویز کند و مدرک تحریکی علیه امام‌(ع) درست کند. قیس با صراحت تمام گفت: «نامه را پاره کردم تا تو از محتوای آن با خبر نشوی»!

«ابن زیاد» سؤال کرد: «نامه برای که بود»؟

«قیس» گفت: «برای مردم! مردمی که من اسم آنها را نمی‌دانم»!

«ابن‌زیاد» از این‌ همه جسارت عصبانی شد و تصمیم به انتقام‌گیری از «قیس» اسیر گرفت.

«ابن زیاد»، «قیس» را بین ۳کار قرار داد:

«یا متن نامه را می‌گویی

یا بالای منبر رفته و حسین و خاندانش را لعن می‌کنی

یا کشته می‌شوی»!

ابن‌زیاد به‌روشنی و قاطعیت از قیس خواست تا در ‌مقابل همه حاضران آشکارا به‌ حسین‌بن علی‌(ع) دشنام داده و از او اعلام کناره‌گیری و به‌اصطلاح اعلام بریدگی کند! وگرنه به بدترین شکل کشته می‌شود.

ابن زیاد می‌خواست مردم کوفه ببینند پیک امام حسین که آن‌همه مورد اعتماد بود و همه به او چشم امید دوخته بودند، اینچنین در مقابل عبیدالله‌بن زیاد، حاکم یزید، زانو می‌زند و اظهار بندگی کرده و از همکاری خودش با امام اظهار تنفر می‌کند، تا حساب کار خودشان را بکنند و کنار بکشند!

«قیس» شرط ابن‌زیاد را که بالای منبر برود قبول کرد و بالای ‌منبر رفت، اما با‌ کمال تعجب به‌نحوی که هرگز برای هیچ‌کس قابل پیش‌بینی نبود، با‌ اعتماد به‌نفس تمام و در‌حالی‌که گویی اصولاً وجود وحشت‌زای ستمگر را به‌ چیزی نمی‌گیرد، گفت:

«ای مردم، حسین‌بن علی‌(ع) بهترین خلق خداست و مادر او فاطمه، دختر پیامبر‌(ص)، است. من فرستاده حسین(ع) هستم،‌ او را در منزلگاه "حاجر" گذاشته‌ام، اکنون برای نصرت او به‌پا خیزید». آنگاه عبیدالله و پدرش را لعنت کرد و به امیرالمؤمنین علی‌(ع) درود فرستاد.

عبیدالله در مواجهه با این صحنه در اوج غضب، درمانده بود که چه‌ کند؟ به‌رغم حیله‌گری‌ها و حسابگری رذیلانه‌اش، در هر‌ قدم با عواملی مواجه می‌شد که به‌هیچ‌رو در سیستم فکری او قابل‌توجیه نبود. دیروز مسلم و هانی، امروز قیس.

با این حساب، فردا با امام‌(ع) چه باید کرد؟

در نتیجه دستور داد «قیس» را از بالای قصر حکومتی به‌زیر انداختند، استخوانهایش در‌هم‌شکست و جلادی هم بلافاصله آمد و سر از تنش جدا کرد.

دیکتاتورها فکر می‌کنند با کشتن آدمها می‌توانند جلوی حرکت تاریخ را بگیرند!

البته آن‌روز مردم کوفه فرصت نیافتند تا نامه امام‌(ع) را بخوانند، اما قیس خودش بهترین پیام بود، دستگیری و شهادت قیس مانع از آن شد تا نامه امام‌(ع) به‌دست مردم کوفه برسد، اما پیام امام‌(ع) در اقدام شجاعانه‌‌اش عمیقاً در قلب و روح مردم رسوخ کرد و در ضمایری که متأثر از وحشت و اختناق ابن‌‌‌زیاد بود، ‌رایحه آزادی را پراکند.

«قیس» با ایستادگی و شهادت خویش راه را نشان داد. راهی که با این خون‌ها و جانها شاخص‌گذاری شد تا به کربلا رسید و به ستاره راهنمای بشریت تبدیل شد.

 

.....................

منبع: کتاب راه حسین

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/44b3e697-c75e-4bce-ace4-6fda3c9a9218"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات