ای آن که آسمانها و زمین و آنچه در بین آنهاست، رهین منت توست؛ ای خالق انسان!
از تو آموختیم که «عشق و تنها عشق»، راز آفرینش، رمزخلقت و هدف غایی وجود است. از تو آموختیم که بایدآن را دریابیم تا دُریابیم؛ اگر نه روزی نه چندان دور ـ بهقول سهراب سپهری ـ «فرصت سبزِ حیات» تمام خواهد شد و باید انگشت تحسر به دندان گزید.
خدایا!
از تو و زیباییها و ظرافتهای شاعرانه خلقت تو، آموختیم که قدرت در عشق است. آه!... آنان که قادر به فتح دل همسایه خویش نیستند، چگونه میخواهند، قلبها را فتح کنند؟!
جهان ما، نه با موشک و بمب اتم، که با عشق قابل دستیابی است؛ زیرا انسان حرف آخر است و عشق، همه چیز است، و آزادی، محصول و لازمهٔ عشق. لبخند، اشک و دل انسان را قدرتیست که بالاترین سلاح بیولوژیکی و اتمیبه پای آن هرگز نخواهد رسید.
خدایا!
ما را به این عشق متصف کن؛ این عشق؛ این عشق پرداختگر، این عشق نثار خود برای دیگری، این عشق دیدن انسانها با نقطه قوت و داراییهایآنان، عشقی که نگاه آدمی را به جهان هستی عوض میکند و او در پرتو آن جز زیبایی نمیبیند.
بدون این عشق، مگر میشد با کژیها و ناراستیها درافتاد، نثار کرد و در برابر ناملایمات شکیبایی ورزید، نه هرگز!
خدایا!
مقاومت ما به یمن حضور و شخصیت مهر تابان ایرانزمین، سرشار از این عشق است، ما را یاری کن تا این عشق مجسم را برای میهن در زنجیر به ارمغان ببریم و هر یک از ما برای کوچههای شب زده ایران، پرتوی از این عشق باشیم.