خدای پیکارگران ای خدای آزادی و آزادیخواهان!
ای که نام دیگرت حق و حقیقتخواهی است!
در کتابت گفتهیی به پیکارگران با ستم و مجاهدان آزادی عشق میورزی؛ آنانی که در صفهای درهمتافته چون حلقههای زره و بازوان کلاف در کلاف و ارادههای پولادین، مانند تنی واحد یا بنیانی رویین و ریخته شده از سرب، بر کرانههای شبگرفته اختناق یورش میبرند و آنی از پا نمینشینند.
این رزمندگان آزادیستان، آنانند که به عشق تو و به عشق آزادی خلقشان، ترک یار و دیار کردند، خانه و کاشانه، زن و فرزند، موقعیت اجتماعی و هر تعلق مشروع را بهخاطر هدفهای والا با اشتیاق به کناری نهادند و هرنوع اندیشه استثماری را از خود زدودند.
این رزمندگان همانانند که سودای زراندوزی و حرص متاع حقیر دنیایی، آنان را نفریفت. فراتر از آن خود را در ترازوی اخلاص نهاده و وقف تو و خلق تو کردند. آنان البته اثبات کردهاند که در عشقورزی به زندگی پیشتازتر از دیگرانند اما بهدلیل همین عشق، فراگرفتهاند که آن را برای دیگران بخواهند. زندگی مردمشان را بر زندگی خود مقدم بدارند.
خدایا!
به حرمت این نثار بزرگ، این عشق بیبدیل، آنان را در نثار نهانیترین تعلقهای دست و پاگیر یاری کن!
اندیشیدن به منافع کوتاه مدت و مصحلتاندیشیهای گذرا را از آنها دور کن
فداکاری بیتوقع و محبت بیچشمداشت را در بینشان افزون کن!
جمعشان را آنچنان در هم ضرب کن که در هنگام ضرور جز یک تن واحد دیده نشوند. به آنان توان و انرژی هر چه بیشتر برای تحقق سرنگونی دشمنت و دشمن مردم ایران، ارزانی دار
«توان گردن به غرور برافراشتن در ارتفاع شکوه ناک فروتنی» و «توان جلیل به دوش بردن بار این امانت سنگین را» به آنان و تشکیلاتشان ببخش!
آنان را در وفاداری به امانت آزادی، در خلوص تا به آخر، در پشت پا زدن به هر نوع شائبه قدرتپرستی و حب جاه و مقام یاری کن و خاک پای خلق بودن را برای آنان افتخار ابدی گردان!