سؤال: در برنامههای قبلی قیام برای استقرار عدالت فراگیر در یک جامعه را مهمترین وظیفهٔ هر مسلمان گفتید. میخواستیم در این زمینه توضیح بیشتری در مورد این وطیفه بدهید. یعنی در قرآن و نهجالبلاغه وظیفه هر مسلمان در مقابل ظلم یا سرکوب و چپاول توسط حاکمان چیست؟
عباس داوری: وقتی صحبت از قرآن یا ایدئولوژی اسلام انقلابی میکنیم، طبیعی است که قرآن و ایدئولوژی اسلام برای پیروان خود، یعنی کسانی که دارای آرمان و ایمان هستند، وظایفی را در جامعه مشخص کرده است. البته در قرآن مهمترین وظیفه برای هر فرد دارای آرمان و ایمان، مبارزه برای احقاق حقوق محروم ترین و شکنندهترین اقشار و طبقات جامعه میباشد. در آیه ۷۵سوره نسا، گروندگان به اسلام را که فشارهای طاقتفرسا روی طبقه و اقشار محروم را میبینند ولی علیه ظلم و تجاوز به حقوق آنها، یعنی بهخاطر محرومین جامعه، برای مبارزه قیام نمیکنند، بهشدت مورد عتاب و خطاب قرار داده و میگوید:
وَمَا لَکُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ وَلِیًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ نَصِیرًا {النساء/۷۵}
شما را چه میشود که در راه خدا و برای محرومین چه مرد، چه زن و چه بچه، پیکار نمیکنید؟ در حالی که آنها میگویند، پروردگارا ما را از این آبادی خارج کن که سران آن ظالم هستند برای ما از سوی خودت یاوری و کمککاری قرار بده.
این یک عتاب و خطاب بسیار قوی برای کسانی که از این وظیفهٔ انسانی یعنی دفاع از حقوق مردم محروم، سر باز میزنند. افراد آگاه در مقابل جامعهٔ خود و نوع مناسبات در آن جامعه، مسئول هستند و از نظر قرآن و ایدئولوژی اسلام انقلابی، نمیتوانند و نباید در مقابل چپاولگری حاکمان و زورگویان ساکت باشند. حضرت علی این موضوع را در انتهای خطبه سوم نهجالبلاغه، که به خطبه شقشقیه معروف است، به رساترین صورت بیان کرده است. او دلیل قبول مسئولیت حکومت که مردم برای خلیفه کردن او از هر طرف به او فشار میآوردند، چنین توضیح میدهد.
أَمَا وَالَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَقِیَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَمَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَی الْعُلَمَاءِ أَلَّا یُقَارُّوا عَلَی کِظَّةِ ظَالِمٍ وَلَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَی غَارِبِهَا...
سوگند به آن که دانه را شکافت و انسان را خلق کرد. از یک طرف اگر مردم قیام نکرده بودند و یاران کمک نمیکردند و از طرف دیگر اگر نبود که خدا از آگاهان تعهد گرفته که به چپاولگری ظالم و گرسنه ماندن مظلوم سکوت نکنند، این خلافت را ول میکردم....
آنچه که در این سخن مهم است، این است که حضرت علی میگوید خدا از آگاهان، یعنی کسانی که تشخیص میدهند که حاکمیت، به حقوق مردم تجاوز میکند، تعهد گرفته که در مقابل پایمال شدن و به تاراج رفتن حقوق مردم نباید سکوت کنند...
سؤال: اگر دفاع از حقوق مردم محروم، همچنان که حضرت علی گفته، یک تعهد از جانب خدا برای افراد آگاه است، آیا شیوهٔ حضرت علی در حکومت کردن و عدالت گستری او در حاکمیتش، ناشی از همین نظرگاه حضرت علی بوده؟
عباس داوری: اساساً حضرت علی، عدالت را یک روش در امر حکومت و رهبری یک جامعه میداند و در مورد تعریف عدالت میگوید: «وَالْعَدْلُ سَائِس عَامّ »
یعنی عدالت یک شیوه رهبری عمومی است. سائس یعنی روشی که با آن مردم رهبری میشوند. بنا بر این حضرت علی وقتی به حکومت رسید، اولین کارش لغو امتیازات قوم و خویش بازی و برداشت از اموال مردم بود. به این دلیل حضرت علی در دومین روز خلافت خود، برای مردم خطبه خواند و یک مرزبندی پایهیی و اساسی بین شیوه حکومت خودش با حکومت خلیفه قبلی ترسیم کرد. حضرت علی میدید که مال و املاک بسیار زیادی از مردم به تملک قوم و خویشهای وابسته به خلیفه قبلی در آمده بنا بر این میگوید:
«وَاللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ وَمُلِکَ بِهِ الْإِمَاءُ لَرَدَدْتُهُ فَإِنَّ فِی الْعَدْلِ سَعَةً وَمَنْ ضَاقَ عَلَیْهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَیْهِ أَضْیَقُ»
«سوگند به خدا، اگر آن املاک و اموال را پیدا کنم به صاحبانشان برمیگردانم. اگر چه آن اموال مهریه زنان قرار گرفته یا کنیزها با آن خریداری شده باشد». چرا؟ امام میگوید زیرا گشایش کارهای اجتماع یعنی رشد جامعه در اجرای عدالت است و کسی که عدالت برای او تنگی یا دست بستگی ایجاد میکند حتماً ستمگری برای او تنگنای بیشتری به وجود خواهر آورد. در این رابطه ابن ابی الحدید از معروفترین مفسران یا شرح نویسان نهجالبلاغه که از برادران اهل سنت هم بود نوشته که امام گفت: هر قطعه زمین را که عثمان بخشیده است و هر مالی از مال اللّه که به ناحق داده است، باید به بیت المال برگردد، زیرا هیچ چیزی، حق قدیم و ثابت را باطل نمیکند. معنی این جمله این است که گذشت زمان باعث از بین رفتن حقوق حقهٔ مردم نمیشود و حقوق مردم باید باز پس گرفته شود. زیرا هیچ بهانهای حقی که متعلق به مردم است را از بین نمیبرد.
سؤال: این روش و شیوهای که از حضرت علی گفته شد، فقط روش و شیوهٔ خاص حضرت علی بود یا اساساً اسلام محمدی چنین روشی دارد؟
عباس داوری: روش و شیوههای حکومت حضرت علی تماماً از ایدئولوژی ضداستثماری اسلام گرفته شده است. حضرت علی علیهالسلام در قسمتی از خطبه ۹۴در مورد رسول خدا نکاتی گفته که مشخص است که حضرت علی از روشهای پیامبر اکرم اسلام آنها را گرفته است. مولا امیرالمؤمنین در این باره میگوید:
سِیرَتُهُ الْقَصْدُ وَسُنَّتُهُ الرُّشْدُ وَکَلَامُهُ الْفَصْلُ وَحُکْمُهُ الْعَدْلُ
مسیر زندگی پیامبر ایجاد یک راه مستحکم برای رسیدن به حق بود سنت و منش او رشد دهند بود. سخن او مرز بندی بود. روش حکم و حکومت او عدالت گستری بود. از دید اسلام محمدی و انقلابی، عدل و عدالت از جوهره اسلام جدایی ناپذیر است و در همه امور باید بهعنوان یک شیوه و روش بکار گرفته شود. یعنی عدالت و دفاع از حقوق مردم، راه تکامل جامعه و انسان را هموار میکند.
در مبارزات قرنهای اخیر، همواره برقراری عدالت بهعنوان یک خواسته اصیل انسانی مطرح بوده است. در بسیاری از جنبشها، شعار «برابری» یا «مساوات» بهمعنی محقق شدن عدالت وجود داشته و دارد. آنچه که در نظرگاه اسلام بدون تردید، در مسیر تکامل جامعه و انسان محقق استقرار «جامعه بیطبقه توحیدی»، عاری از هر گونه ستم و بهره کشی از انسان است. نهایت نبرد بین حق و باطل، یا بین استثمار کننده و استثمار شونده، به پیروزی قطعی انسان شایسته و دارای صلاحیت در مقام انسانیت منجر خواهد شد. در این باره در قرآن در آیه ۱۰۵سوره انبیاء میخوانیم: وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ {الأنبیاء/۱۰۵}
در زبور (یکی از کتابهای آسمانی) بعد از ذکر خدا نوشتهایم که بدون کمترین تردیدی زمین را یعنی کل زمین را بندگان شایستهٔ من به ارث میبرند یعنی صاحب آن خواهند شد. سپس میگوید به این موضوع بهسادگی نگاه نکنید. زیرا که در این موضوعی که گفته شد، یک پیام بسیار رسایی برای مردمی که به مرتبت پرستش خدا رسیدهاند، وجود دارد. ای پیامبر ما تو را بهعنوان یک رحمت عظیمی برای جهانیان فرستادهایم. بگو حرف این است که به من وحی میشود که خدای شما یک خدای یگانه است. پس آیا شما مسلمانید؟
إِنَّ فِی هَذَا لَبَلَاغًا لِّقَوْمٍ عَابِدِینَ {الأنبیاء/۱۰۶} وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ {الأنبیاء/۱۰۷} قُلْ إِنَّمَا یُوحَی إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَه وَاحِد فَهَلْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ {الأنبیاء/۱۰۸}
اگر بهطور عمیق به این ۴آیه نگاه کنیم، میبینیم تصویر کاملی از چشمانداز پرشور جامعهٔ انسانی، با هدایت پیامبر اسلام با مهربانی بیکرانش، برای توحید و یگانگی فرستادهایم اگر مسلمان هستید همه چیز توحید و یگانگی است.
سؤال: اگر ممکن است از بحثهایی که تاکنون انجام شد، برای بینندگان سیمای آزادی نتیجهگیری کنید. چون در دافعه ارتجاع، برخی از جوانان شناختشان از اسلام همان چیزهایی است که از این آخوندها شنیدهاند و این خیلی ضروری است.
عباس داوری: مطالبی که تاکنون گفته شد را میتوان بهطور خلاصه چنین گفت:
یکم-تئوری محمد آقا بنیانگذار کبیر سازمان، یعنی «مرزبندی بین استثمار کننده و استثمار شونده است و نه با خدا و بیخدا»، تماماً از قرآن و نهجالبلاغه بود
دوم-غصب و تجاوز به حقوق مردم، اعم از جان و مال آنها (چه دسترنج آنها یا ثروتهای عمومی و ملی که متعلق به عموم مردم است)، سنگینترین گناه شمرده میشود. از این ظلم حاکمان، خدا هرگز نخواهدگذشت.
سوم-هدف از فرستادن پیامبران و کتب آسمانی این است که مردم، و در پیشاپیش آنها قشر آگاه، برای برقراری قسط (عدالت فراگیر) قیام کنند. این مهمترین وظیفهٔ هر مسلمان، در جامعهای مانند جامعهٔ تحت حاکمیت آخوندهای تبهکار است.
ادامه دارد......