«فضای تنظیمهای آندرانیک بسیار مدرن بود. ضمن اینکه فرد باسوادی بود. با موسیقی روز دنیا هم در تماس بود».
«در دهه ۵۰ خورشیدی او در زمرهٔ هنرمندانی بود که نقشی اساسی در دگرگونی موسیقی ایرانی داشتند».
«کارشناسان این عرصه، متفقالقول هستند که سبک آرانژمان و تنظیم قطعات موسیقی او در حافظه موسیقی ایران ماندگار و نمونه است».
«آندو همه عمر با عشق و پاکی و صفا و محبت زندگی کرد. هنرمند بزرگی بود که برای پیشرفت موسیقی پاپ ایران خیلی تلاش کرد».
«آندو در مبارزه با آخوندها تا آخر استوار و ثابتقدم ماند».
«او همیشه مثل خورشید برای ما ماندگار خواهد شد و ماندگار خواهد ماند».
اینها توصیفات و شرح ویژهگیهای آندرانیک آساطوریان از جانب هنرمندان، یاران و شاهدان خاطرهپردازیهای او در اقامت ۷۳سالهاش بر کرهٔ خاکی ما هستند. در همین چند سطر موجز، هم سطح فنی و تخصصی و هنری او و هم شأن انسانیاش بارز شده است: آهنگساز، رهبر ارکستر، تنظیمکننده، انسانی والا و دوستداشتنی و محبوب و مبارزی وفادار به آرمان آزادی برای مردم و میهنش.
آندرانیک آساطوریان در ۵شهریور ۱۳۲۰ در همدان متولد شد. در اهواز بزرگ شد و به تهران رفت. آن سالهای زندگیاش را خودش اینطور خلاصه کرده است:
«از ۹سالگی به موسیقی روی آوردم. در ۱۸سالگی به تهران رفتم تا در آنجا به تحصیلاتم در رشته موسیقی ادامه دهم. در تهران به هنرستان عالی موسیقی رفتم. اما وقتی خواستم نامنویسی کنم، به من گفته شد بهدلیل اینکه سنم بالاست، میبایست در نوبت شبانه ثبتنام کنم. من هم در شیفت شب نامنویسی کردم و از ساعت ۴ تا بعدازظهر به کلاس میرفتم. به این ترتیب تحصیلات موسیقی را در این هنرستان ادامه دادم. بعد از فعالیتهای بسیار در موسیقی، وارد ارکستر پاپ رادیو تلویزیون شدم و رهبری آن را به مدت ۲سال بهعهده گرفتم».
در همان اوان سال ۱۳۵۶ خورشیدی تصمیم گرفت تحصیلات موسیقیاش را ادامه دهد و به آمریکا رفت. هنوز کارش را به سرانجام نرسانده بود که قیام سال ۱۳۵۷ شروع شد. با سرقت آن قیام توسط خمینی و بهدلیل سیاست افسارگسیختهٔ سرکوب و جنایت وی، آندرانیک برای حفاظت از شرافت هنرش دیگر به ایران برنگشت.
آندرانیک که در میان هنرمندان و دوستدارانش از دهه ۴۰ تا دهه ۹۰ به «آندو» مشهور شده بود، در سالهای غربت و تبعید و هجرت، در زمرهٔ بهترین آهنگسازان و تنظیمکنندگان موزیک برای خوانندگانی بود که برایشان زیبایی آفرید. بسیاری از خوانندگان بهنام موسیقی پاپ ایران شهرت و ناموریشان را مدیون سطح بالا و کیفیت کار آندرانیک هستند.
زندگی در غربت آندرانیک در اوایل دهه ۷۰ متحول شد. او با شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق بیشتر آشنا شد. با شرکت در مراسم گوناگون مقاومت، نسبت به اهداف و آرمانهای آن هم شناخت بیشتری پیدا کرد. از این روی تصمیم به پیوستن به مقاومت گرفت و عضو شورای ملی مقاومت ایران شد. از آن پس بود که بهطور حرفهای تا پایان عمر به موسیقی و ترانههای مقاومت پرداخت.
آندرانیک شیفتهٔ مناسبات انسانی و اهداف بزرگ مقاومت برای آینده ایران گشت. خود را به تمامی وقف مقاومت سازمانیافته برای آزادی مردم و میهنش نمود. از نادر هنرمندانی بود که جوهر هنر را که همانا بالغ و شکوفا کردن گوهر ژرف انسانی است، به مبارزه و تکاپو برای محقق کردن آن در جامعهٔ خویش پیوند زد و تمام اعتبار و سابقه و زندگی خویش را در پای آن گذاشت. این تحول و دستآوردهایش را در پیام کوتاهی در واپسین روزهای حیاتش از بیمارستان برای مجاهدین فرستاد:
«از محبتهای شما در این دوران بیماری بینهایت سپاسگزارم. من هم یک اشرفی هستم. پرافتخارترین و زیباترین روزهای زندگیام، روزهایی است که با شما بودم و برای شما سرودم و آهنگ ساختم. من در دریای محبتهای شما، درد بیماری را بهتر تحمل میکنم و از همهٔ همرزمان شورایی و خواهران و برادران مجاهدم که در این دوران لحظه به لحظه با من هستند ممنونم».
آندرانیک نامیست که از دهه ۵۰ تاکنون در پای مجموعهای از آلبومهای نفیس موسیقی و شعر میدرخشد.
اوایل دهه ۵۰، آغاز بال و پرگشایی «موج نو» موسیقی ایران بود. شعرهایی نو با واژهها و ترکیبهایی که سبک رایج در ترانهسرایی را قالب میشکستند و آهنگهایی که غرابت صداها و نواهای بدیع بودند. یکی از این آهنگهای بسیار زیبا بر روی شعر شقایق بود که اثر انگشت آندرانیک را دارد:
«دلم مثل دلت خونه، شقایق
چشام دریای بارونه، شقایق
مث مردن میمونه دل بریدن
ولی دل بستن آسونه شقایق
شقایق آی شقایق، گل همیشه عاشق...
حالا از تو فقط این مونده باقی
که سالار تموم عاشقایی»
آندرانیک یکی از بنیانگذاران، خالقان و واضعان موج نو موسیقی ما بود. این نوگرایی را در ۴دهه اخیر، معاصرِ نیاز و سفارش مردم و جوانان کرد و ادامه داد. آندرانیک نوگراییِ زباننگار هنریاش را با صمیمیت پرانرژی و نافذ و روح زلالش پیوندی شایسته زد و آن را به تجربه زندگی و هنر خود بدل نمود.
آندرانیک ترجمانی حقیقی از تلفیق هنر و زندگیای عاشقانه را از خود بهجای گذاشت. خصائل مهربانانه و ستودنی ـ توأم با زلالیِ روح فراخش ـ روایتگر زیباییهای طاووسمثالیِ خرد آدمیست.
این است افتخار ملی و زیباییِ انسانیِ هنرمندان حقیقیِ ایرانزمین! این است شوکت و حشمت هنری که زیبایی نافذ و سحرانگیزش را با قلب و دستان و خرد روحانگیز و دلنواز خالقانش شکوفا کرده و تبلور میدهد...
افسوس که این ذهن خلاق و روایتگر و کاشف زیباییهای مغز و ضمیر انسانها در ۳اسفند ۱۳۹۳ پس از مصاف با بیماری سرطان از میانمان جست و رفت...
آندرانیک با شاخساری از لطیفترین خاطراتی که بر خطوط حامل موزیک زندگیاش نوشت، به نسیم همیشه جاری زمانههای هنر و فرهنگ و آزادمنشی جاودانه پیوست. نامی که هماره بر لبان ایرانزمین متبسم و مغرور است...