«۳ژوئیه لحظهیی از شکوهمندترین لحظههای تاریخ مقاومت مردم ایران در برابر رژیم آخوندی است. لحظهیی که تاروپود، بودونبود و عطش سوزان ایران و ایرانی برای آزادی را در انظار جهانیان به نمایش گذاشت».
بله در روز ۳ژوئیه این آزادی بود که از اسارت آزاد شد؛ آزادی فرشته آزادی ایران، آزادی آن که خودش بالاترین فداکاریها را برای آزادی مردم و میهنش انجام داده است.
پیام این روز برای همه جویندگان، کوشندگان و مجاهدان آزادی ایران این است که هر کس در راه آرمان حق خودش پایداری و مقاومت کند، ماندنی و پیروز است و آن که خودش را فدا میکند و برای آرمانش قربانی میدهد، دلها و قلبها را فتح میکند. ۳ژوئیه، روز غلیان عشقها و عاطفهها و نثار آنها به مقاومت و سمبل آن مریم رجوی بود.
۳ژوئیه چگونه محقق شد؟
صدایی بود که هرگز خاموش نشد و فریاد زد: «من مقاومت میکنم، پس هستم.»
آنروز، حاصل یک خیزش ۱۷روزه در شرایطی بسیار تیرهوتار بود. موجی از تظاهرات، اعتصاب غذا و تحصن، هر روز جریان داشت. تنها طی ۳روز، ۱۶تن از ایرانیان در شهرهای پاریس، برن، رم، لندن، اتاوا، آتن و نیکوزیا و همینطور در ایران (۳نفر در تهران، ۲تن در مشهد و یک نفر در شهر بابل) دست به خودسوزی زدند. ۲نفر از آنها، صدیقه مجاوری، ۴۴ساله مقیم فرانسه و ندا حسنی ۲۵ساله، مقیم کانادا، به ترتیب در پاریس و لندن خودشان را به آتش کشیده و جان سپردند.
خروش جوانان علیه دستگیری مریم رجوی
یک هموطن دیگر در گزارشی از روز سوم ژوئیه نوشت: «روز بازگشت امید و طراوت بهار، یک برگ زیبا و زرین که بر صفحات مقاومتی سترگ و پایدار، همواره درخشان خواهد ماند و روی آن نوشته شده:
«ما تاریخ را تغییر خواهیم داد».
بله، ۳ژوئیه در کارزاری مشترک و توسط فداکاری بیکران مجاهدان، مقاومتکنندگان و مبارزان راه آزادی، به دست آمد. آنهایی که باور داشتند و ثابت کردند که همیشه خواست انسان بر جبرها پیروز میشود و وقتی ملتی تصمیم میگیرد دیگر زیر یوغ ارتجاع نباشد سرانجام پیروز خواهد شد.
پرونده توطئه ۱۷ژوئن به خاک سپرده شد
اوج شادی هموطنان پس از آزادی مریم رجوی
مریم رجوی در میان شادی هموطنان پس از آزادی از رندان
روز ۱۶ژوئن (۲۶خرداد) سال ۱۳۸۵،حکومت فرانسه، یک مهر «باطل شد» بر توطئهٴ ۱۷ژوئن و یک مهر حقانیت بر پیروزی مقاومت ایران در آن توطئه رذیلانه زد. دادگاه استیناف پاریس در آن روز با صدور احکامی تمامی محدودیتهای قضایی خانم مریم رجوی، و تمامی دستگیرشدگان ۱۷ژوئن ۲۰۰۳ را لغو کرد. رأی دادگاه استیناف پاریس به همه جهانیان نشان داد که یورش شرمآور به دفتر شورای ملی مقاومت و منازل اعضا و هواداران مقاومت از ابتدا، هیچ پایه حقوقی نداشته و یک زد و بند کثیف و شوم با رژیم ضدبشری آخوندی بوده است. در حقیقت میشود گفت که با این حکم دادگاه استیناف، پروندهٴ آن توطئه به خاک سپرده شد. از آنپس هرسال پوشالیبودن پرونده بیآبروی ۱۷ژوئن، بیشتر و بیشتر برملا شد و بالاخره پیروزیهای عظیم دیگری نیز بر شادی آن پیروزی اضافه شد. یکی از آنها پیروزی درخارجکردن نام مجاهدین از فهرست تروریستی بود. پیروزیی که بعداز ۷سال تلاش و مبارزه بیامان، با تحصنهای طولانی، با کنفرانسهای مفصل، با تلاشهای حقوقی بسیار، با افشاگریهای گسترده، با مبارزه جانانه در دادگاههای بزرگ دنیا، سرانجام محقق شد. با محققشدن این پیروزی، زیربنا و پایه اصلی اتهامات توطئه ۱۷ژوئن زده شده و شیرازه تمامی آن کتاب سیاه ننگ، از هم گسیخته شد.
بله! پس میشود گفت، جشن سالروز آزادی خانم رجوی، در سوم ژوئیه ۲۰۰۳، جشنی است با شادیهای بسیار بیشتر و با فرخندگی و خجستگیهای بسا افزونتر.
در این لحظه پیروزی اگر درنگ کنیم فقط یک پیام خواهیم شنید و آن این است:
امید بر یأس، پیروز میشود، مقاومت بر توطئه غلبه میکند، پاکی و صداقت بر ننگ و بندوبست و خباثت پیروز میشود. و این پیام، همان علت همه خجستگی و فرخندگی جشن و پیروزی سوم ژوئیه است.
رویارویی ۲جبهه و سرنوشت تعادلقوا
اما این مقاومت که به اعتبار دیدگاهها و نیروی محرکهاش، به تعادلقوا هیچ بهایی نمیداد، پیروز شد. و شاید صحیحتر این است که بگوییم این خلق و مقاومتش در تعادلقوا بسیار قویتر از آن محاسبات بود. چرا که مسیر هستی، خواست خداوند، روند تکامل و قوانین تاریخ، در جبهه مقاومتکنندگان بوده و هست.
از ۱۷ژوئن ۲۰۰۳ تا سوم ژوئیه ۲۰۰۶
کودتــــای نافرجـــــام
- در سالگرد کودتای ۱۷ ژوئن، رئیسجمهور برگزیده مقاومت، خانم مریم رجوی تأکید کرد:
«اگر مقاومت در برابر دیکتاتوری شنیعی مانند آخوندهای حاکم بر ایران جرم است، ما به این جرم افتخار میکنیم».
مریم رجوی پس از آزادی
-در همان سال در اعتراض به همین کودتا و توطئه دستگیری رئیسجمهور برگزیده مقاومت، در شرایطی که آخوند خاتمی شخصاً متقاضی استرداد او بود، ۲۵مشعلدار فروزان آزادی، خود را در ۱۰کشور به آتش کشیدند و در این میان صدیقه مجاوری و ندا حسنی جان باختند.
-متعاقباً مسئول شورای ملی مقاومت ایران آقای مسعود رجوی پیامی فرستاد و با یادآوری اینکه «آخوند خاتمی متقاضی استرداد مریم بود و کیسهها دوخته بود» و با درود به مشعلهای جاویدان، صدیقه و ندا و دیگر قهرمانان پاکباخته مجاهدین و مقاومت ایران، در این باره گفت:
«به راستی که آنان وجود خود را به شمعهای فروزان آزادی و مشعلهای جاودان مقاومت و تاریخ این میهن تبدیل کردهاند.
سلام بر «ذبح عظیم» ملت ایران در آستان فرشته آزادی که خلق اسیرمان از یکصدسال پیش، سر به پایش نهاده است. آزادی، خجسته آزادی...»
خانم مژگان پارسایی نیز در نوروز ۱۳۸۵ گفت: «از همینجا یک نکته هم به دولت فرانسه میگویم و تمام میکنم. و فکر میکنم که در این نکته، همه هموطنانمان و یاران مقاومت در خارج و داخل کشور اتفاقنظر دارند. اتفاقنظر بین همه کسانی که فریادشان، فریاد هر ایرانی، آزادی آزادی است.
-به دولت فرانسه میگوییم بساط پرونده ۱۷ژوئن و شعبده مفتضح و آخوندپسند سرکوب و پیگرد مجاهدین و اعضای مقاومت ایران به وکالت از سوی رژیم منحوس آخوندی را هر چه سریعتر جمع کند و این لکه ننگ را هرچه سریعتر پاک کند. ۳سال گرگم به هوا به خاطر گرگهای حاکم بر تهران، همچنانکه ۳سال گفتگوی بیهوده در باره پروژه هستهیی رژیم کافیست، کافیست، کافیست».
درگزارش زیر، شمهیی از وقایع ۱۷ژوئن را ملاحظه خواهید کرد:
یک کودتای نافرجام
حمله پلیس فرانسه در کودتای ۱۷ژوئن ۲۰۰۳
کودتای ۱۷ژوئن ۲۰۰۳- تهاجم پلیس فرانسه به اور
تظاهرات هموطنان علیه کودتای کثیف ۱۷ژوئن ۲۰۰۳
هموطنان آزاده خواستار آزادی مریم رجوی هستند
فرانسویان درشگفتند که چرا بازپرس و بازجویان و مقامات دولت دستراستی از نخستوزیر تا وزیر خارجه و وزیر کشور فرانسه، مجاهدین و فعالان مقاومت ایران را به نحو چندشآوری در قضایای ۱۷ژوئن، عیناً با فرهنگ و کلمات رژیم آخوندی و وزارت منفور اطلاعات مورد عتاب و خطاب قرار میدهند؟
-سندیکای قضات که ۷۲۰۰قاضی فرانسوی را نمایندگی میکند، دادسرای ضدتروریستی را در این رابطه آلتدست توصیف میکند و سر فرود آوردن آن را در برابر مطامع سیاسی، افشا و محکوم میکند.
-فدراسیون بینالمللی حقوقبشر و جامعه حقوق بشر فرانسه هشدار میدهد که دادگستری فرانسه نباید با رژیم ایران همکاری و همدستی کند.
- تلویزیون ایتالیا برای نخستین بار اصطلاح مشعلهای انسانی را درباره جانباختگان مقاومت ایران به کار میبرد.
- کوریر دلاسرا از صدیقه و ندا، تحت عنوان ۲گرز آتشینی نام میبرد که به عنوان اعتراض، خودشان را آتش زدند و تبدیل به ۲گرز آتشین شدند. بر سر توطئه ملایان فرود آمدند و آن را خنثی کردند.
-بسیاری از شخصیتهای فرانسوی ابراز خجالت میکنند و میگویند که فرانسه یک معذرتخواهی اساسی به مردم و مقاومت ایران بدهکار است.
-داستان حملهیی که رادیو فرانسانتر آن را «غولآسا» توصیف کرد، چه بود؟
-ساعت ۶بامداد روز ۲۷خرداد ۱۳۸۲ در یک لشکرکشی زمینی که در تاریخ ۳۰سال گذشته فرانسه بیسابقه است، ۱۶سرویس فرانسوی با ۱۳۸۰مأمور پلیس، همراه با انبوه مأموران اطلاعات، ۱۳خانه پناهندگان سیاسی و خانوادههای مقاومت ایران را مورد حمله قرار میدهند و ۱۷۱نفر از اعضای مقاومت و مجاهدین را دستگیر میکنند.
تمرکز حمله بر روی اقامتگاه رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران در اورسورواز و ۳خانه مجاور آن است. هلیکوپترها از هوا و قایقهای مسلح از رودخانه اُواز در کنار اقامتگاه آماده ورود به صحنه هستند.
حتی خانه محل اقامت پدر و مادر رضاییهای شهید، خانههای مادران شهیدان و پناهندگان ایرانی، و هم چنین محل اقامت دکتر منوچهر هزارخانی، روشنفکر برجسته ایرانی نیز در شمار همان ۱۳خانه مورد حمله است. هزارخانی در این زمان ۶۹ساله است که محل اقامتش به اتهام تروریستی، اشغال و کتابخانه آن تخریب میشود. پسرش هم که در فرانسه به دنیا آمده، از ضربوشتم در امان نمیماند.
در اقامتگاه اورسوراواز، در خانه دکتر صالح رجوی، همه چیز تخریب میشود و چیزی سالم نمیماند. دختر خردسال او به اعتراض برمیخیزد که پدرش را با دستبند و چشمبسته به کجا میبرند؟ لحظاتی بعد دختر خردسال، خود بر روی سیمانهای کف اتاق درازکش شده و مأموری با پوتینهای خود بر روی گردن و گلوی او فشار میآورد تا او را وادار به سکوت کند. دختر خردسال در همین حال به پدرش دلداری میدهد که نگران وضعیت او نباشد. دکتر صالح رجوی، متخصص قلب، در این زمان ۶۷ساله است که نزدیک ۴۵سال از عمر خود را در فرانسه به سر برده و دارای ۷تخصص و درجه علمی دکتراست.
او از سال ۱۳۳۷ به عنوان شاگرد اول کنکور اعزام ۱۰۰دانشجو به خارج کشور، از دانشکده پزشکی دانشگاه تهران به دانشکده پزشکی پاریس آمده و تا آستانه انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ طی ۲۰ سال کار علمی و تحقیقاتی، دارای رسالهها و مقالات تخصصی و برنده جوائز علمی متعددی گردیده است.
او برنده اولین جایزه تحقیقات علمی در زمینه استفاده از الکترونیک در بیماریهای قلبی، دکترای تخصصی انتقال خون، متخصص بیماریهای ریوی و سل، متخصص طب هوانوردی و فضانوردی، متخصص طب «تربیت بدنی و ورزش»، مسئول تدریس بالینی در دانشکده پزشکی پاریس، نویسنده رسالههای «تصحیح نارساییهای قلبی» و برگزار کننده کنفرانسهای علمی متعدد در اروپا و آسیا از سوئد و چین و تونس تا یونان و هلند و پرتغال است. در سال ۱۳۳۷در پاریس، فعالیت سیاسی خود را در کادر جبهه ملی به اتفاق دکتر علی شریعتی و چند تن دیگر از دوستانش ازسرگرفته و در سال ۱۳۴۴ به اتفاق دکتر منوچهر هزارخانی به عضویت هیأت اجرایی کنفدراسیون دانشجویان در فرانسه انتخاب شده است. از سال ۱۳۵۰ به دنبال دستگیری برادرش مسعود در تهران، در کنار برادر دیگرش، کاظم رجوی، فعالیتهای گستردهیی را برای نجات جان «مسعود» و یارانش آغاز کرده و سرانجام ژرژ پمپیدو، رییسجمهور وقت فرانسه را به یک مکالمهی تلفنی با شاه در باره ممانعت از اعدام مسعود برمیانگیزد.
در سال ۱۳۵۷، پس از ورود خمینی به پاریس، همراه با نمایندگان مجاهدین، دستاندرکار گفتگو با خمینی در باره مواضع مجاهدین میشود.
چند ماه بعد، از اوایل سال ۱۳۵۸ زندگی خود را در کنار انجمن دانشجویان هوادار مجاهدین، وقف نجات مجاهد اسیر محمدرضا سعادتی میکند.
سپس در مرداد ۱۳۶۰ برادرش مسعود با یک پرواز شگفتانگیز به پاریس میآید و از این پس، زندگی دکتر صالح رجوی به کلی دگرگون میشود و به طور حرفهیی در خدمت مقاومت قرار میگیرد.
طبیب دانشمند ایرانی، که از این پیشتر به مدت ۲۰سال در کنگرههای علمی و تحقیقاتی ظاهر میشد، اکنون دیگر در کنفرانسهای سیاسی و کنگرههای حزبی، از قبیل کنگرههای احزاب سوسیالیست در فرانسه و ایتالیا و انگلستان و در پارلمان یا سنای فرانسه و مجامع حقوق بشر دیده میشود.
اما در روز ۱۷ژوئن ۲۰۰۳ این چیزها مورد توجه مهاجمانی نیست که به نیابت از سوی رژیم آخوندها آمدهاند خانه دکتر صالح رجوی را که اکنون به مقر شورای ملی مقاومت ایران تبدیل شده است، با خاک یکسان و سپس آنرا قفل بزنند و تعطیل اعلام کنند.
دکتر صالح رجوی در فعالیت علیه کودتای ۱۷ژوئن ۲۰۰۳
- اصلاً معلوم نیست که مأمورین، چرا به جای در از دیوار وارد میشوند، و چرا دربها را یکی پساز دیگری با انفجارات پیاپی درهم میشکنند! وجود عکاسان و خبرنگارانی که از قبل توسط طراحان حمله، مطلع و توجیه شدهاند به خوبی نشان میدهد که صحنههای فیلمبرداریشده باید در جایی مورد مصرف و معامله سیاسی قرار بگیرد.
-اما در داخل اقامتگاه اورسورواز، لحظاتی پس از حمله، ناگهان غریو شعارهای مرگ بر حکومت آخوندی، مرگ بر خامنهای، مرگ بر خاتمی و مرگ بر رفسنجانی بالا میگیرد. آنگاه باطومها با مشت و لگد و تهدید سلاحهای از ضامن خارج شده وارد صحنه میشوند.گاه ۱۰ یا ۱۵ نفر به ضرب و شتم یک مجاهد مشغولند. دستهای بسیاری از دستگیرشدگان که با بندهای سیمی و پلاستیکی محکم از پشت بسته شده است، تا ماهها درد دارد یا بیحس است و آثار زخم هویداست.
- اهالی محل و همسایگان در شگفتند که چرا بعد از ۲۲ سال، به ناگهان بالاترین و بزرگترین مرکز تروریستی اروپا و فرانسه در کنار آنها کشف شده است! و چرا تا به حال هیچ خبری ازاینکه بالاترین ستاد عملیاتی در کنار آنهاست، نبود؟!
- تمامی خودروها، اوراق هویت، مدارک شخصی، اسناد آرشیو و کتابخانه، مدارک پزشکی، اسناد قانونی، کامپیوترها و دفاتر یادداشت شخصی و چک و پول نقد، ضبط میشود یا به یغما میرود.
- مراسم بازرسی و تفتیش و ضرب و شتم درداخل اقامتگاه، ۱۷ساعت به طول میانجامد. دقیقاً از ۶ بامداد تا ۱۱ شب. سگ های آموزشدیده، آخرین دستگاهها و تجهیزات ردیابی و اکیپهای مختلف مأموران تخصصی که سانتیمتر به سانتیمتر اقامتگاه را چک و بازدید و تخریب میکنند و از همه جا عکس و فیلم میگیرند، ۱۷ساعت به کار مشغولند. ابتدا متراژ تک تک اتاقها و راهروها و سقفها و کفها اندازهگیری و ثبت میشود وسپس همه جا سانتیمتر به سانتیمتر چک و بازرسی میشود و بسیاری نقاط نیز با بیل و کلنگ و دیلم و هیلتی تخریب میشود.
-ابعاد یورش ناگهانی و دستگیریها / و احکام اخراج و تبعیدهای بعدی/ و کسانیکه با دستبند به فرودگاه برده شده و به انگلستان و آلمان و ایتالیا و اتریش فرستاده شدند/ و هم چنین حجم خرابیها و تخریب نشان میدهد که هدف حمله، همچنانکه رئیس اطلاعات فرانسه به صراحت در مصاحبه خود در برابر خبرنگاران اذعان کرد، متلاشیکردن و انهدام کامل مجاهدین بوده است.علاوه بر این گویا انتظار یک انبار عظیم از انواع اسلحه و مهمات را در این محل داشتهاند.
-لیبراسیون در ۱۳ تیرماه در اینباره نوشت: قاضی بروگیر به تنهایی درگیر این مسأله شده است، با این اقناع که یک زرادخانه به دست خواهد آورد، ولی ازاینکه تنها یک سلاح و آنهم دارای جواز قانونی به دست آورده، دچار سرخوردگی شده است.
-لیبراسیون میافزاید: تز «آبسه تروریستی خطرناک» علیه سازمان مجاهدین خلق ایران و مریم رجوی با توجه به دادههای به دستآمده، لنگ میزند. به خصوص که گزارش د.اس.ت که در فیگارو منتشر شده است و گزارش دیگری که جزئیات کشفیات مالی پلیس و اطلاعات را برمیشمارد، مؤید این امر است. طبق تحقیقات د.اس.ت:
«این سازمان از پول حاصل از منابع غیرقانونی استفاده نمیکند. بخشی از درآمد از طریق جمع آوری کمک مالی از اشخاص و پناهندگان ایرانی تأمین میشود. بخش دیگری هم کمکهای مالی اعضای خود این سازمان است».
۱۷ ژوئن و وزارت اطلاعات آخوندها
مهمتر اینکه: جزئیات امر در جلسات تبادل توسط سرویس مذکور برای وزارت اطلاعات تشریح میشده است.
هم چنین براساس برنامهریزی به عملآمده، ۱۶نفر از اعضای اصلی منافقین در فرانسه به جرم مشارکت در اقدامات تروریستی محاکمه خواهند شد
در ابتدای بولتن داخلی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی خطاب به «گیرندگان محترم» آمده است:
«اخبار و گزارشهای مندرج در بولتن «خبرها و نظرها» برای اطلاع جنابعالی است و با توجه به طبقهبندی حفاظتی، غیر قابل انتشار میباشد. خواهشمند است از دسترسی اشخاص دیگر و هم چنین درج اخبار آن در سایر بولتنها بدون کسب مجوز از این وزارت خودداری فرمائید...
به منظور رفع ابهام برخی از گیرندگان محترم خبرنامه به اطلاع میرساند اخباری که در ذیل عنوان آنها،عبارت: برای استحضار یا اطلاع..... قید شده، فقط در خبرنامه گیرنده یا گیرندگان مزبور چاپ میشود و در خبرنامه سایر دریافتکنندگان درج نمیشود.
وزارت اطلاعات»
صفحات چهارم و پنجم بولتن داخلی وزارت اطلاعات آخوندها به تاریخ ۲ تیر ۱۳۸۲ را میخوانیم:
«دستگیری گسترده اعضا و هواداران منافقین در فرانسه»
(م) تهران- وزارت اطلاعات: درساعات اولیه بامداد ۲۷-۳-۸۲ بیش از ۱۶۵تن از اعضا و هواداران منافقین در پایگاههای این گروهک در حومه شهر پاریس دستگیر شدند.
عملیات گسترده بازرسی پایگاهها و دستگیری عناصر منافقین براساس برنامهریزی قبلی با دستور قضائی قاضی ژان بروگیر( قاضی ضدتروریسم فرانسه) و به اتهام ارتباط جنائی با هدف آمادهسازی اقدامات تروریستی و تأمین مالی یک فعالیت تروریستی با بهرهگیری از حدود ۱۳۰۰ تن از اعضای پلیس ضدتروریسم و ژاندارمری فرانسه صورت گرفت.
در نتیجه این عملیات گسترده که روی ۱۳پایگاه متعلق به این گروهک در حومه پاریس ازجمله مقر «اورسوراواز» انجام شد ۱۶۵تن از اعضا و هواداران منافقین بازداشت و مقادیری از مدارک و تجهیزات ازجمله رایانه، دیشهای ماهوارهیی و تجهیزات اطلاع رسانی و ارتباطی و هم چنین چندملیون دلار کشف و ضبط شد. پلیس فرانسه گفته است که این عده در جریان جستوجو برای یافتن سیصدتن از اعضای منافقین بازداشت شدهاند. در این عملیات از ۳۰مترجم فارسیزبان برای برخورد با اعضا و هواداران استفاده شده است.
ملاحظات:
۱- خبر عملیات مذکور در روز سهشنبه ۲۷-۳-۸۲ انعکاس گسترده و قابلتوجهی در رسانههای خارجی و داخلی داشته است و اخبار و گزارشهای تصویری آن در شبکههای تلویزیونی الجزیره،
dbc، cnn، euronews شبکه۲ تلویزیون فرانسه، شبکه lce فرانسه و سایتهای bbc، دیدگاه، خبرگزاری سوریه و... انتشار یافته است.
۲- پخش برنامه سیمای آزادی ( کانال ماهوارهیی تلویزیون منافقین) از ساعت ۹ صبح ۲۷-۳-۸۲ تا لحظه تنظیم گزارش قطع بوده است. شایان ذکر است استودیو تولید برنامههای سیمای آزادی در پاریس قرار دارد که به طور طبیعی حمله پلیس به مقرهای منافقین موجب تعطیلی آن شده است و امکان ارسال برنامه برای شرکت ماهوارهیی مستقر در انگلیس میسر نیست.
۳- واکنش منافقین در وهله اول انعکاس خبر بسیار مختصر با عنوان «حمله پلیس به هواداران سازمان در پاریس» به نقل از سایت دیدگاه بود و پس از چند ساعت اطلاعیهیی را از سوی دبیرخانه شورای ملی مقاومت با مضمون «غیر قانونی بودن اقدام، محکومیت اقدام پلیس و درخواست آزادی فوری و بدون قید و شرط افراد» منتشر کردند.
۴- هم چنین منافقین با اعلام تشکیل کمیتهیی تحتعنوان «کمیته بینالمللی دفاع از پناهندگان ایرانی» برای اعتراض به دستگیری افراد مذکور و درخواست آزادسازی آنها از کانالهای مختلف فراخوان دادهاند.
۵- عملیات مذکور که در نوع خود بیسابقه است، از بیش از ۲.۵سال قبل توسط سرویس امنیت داخلی فرانسه (dst) برنامهریزی شده و مراحل قضایی آن به تدریج پیش رفته بود که جزئیات امر در جلسات تبادل توسط سرویس مذکور تشریح میشد. براساس برنامهریزی به عمل آمده، ۱۶نفر از اعضای اصلی منافقین در فرانسه به جرم مشارکت در اقدامات تروریستی محاکمه خواهند شد.
- یک ماه و اندی قبلاز حمله ۱۷ ژوئن، در اردیبهشت سال ۸۲ (آوریل ۲۰۰۳ ) رژیم آخوندی به کمک اطلاعات فرانسه، در پاریس یک جلسه چندروزه از ۳۰تن از مزدوران و مأموران پیشانیسیاه اطلاعات آخوندی، تحت عنوان «اعضای سابق مجاهدین» به راه انداخته بود تا حمله و هجوم علیه مجاهدین و استرداد و اعدام محتمل بعدی آنها را زمینهسازی کند.
-برخی از این مزدوران جنایتکار که دست در خون مجاهدین داشتند و از سالها قبل افشا شده بودند، عبارت بودند از: مسعود خدابنده، آن سینگلتون، کریم حقی، مهدی خوشحال، شمس حائری، محمدرضا اسکندری، طاهره خرم، محمدحسین سبحانی، فرهاد جواهرییار، ادهم طیبی،میترا یوسفی، رابعه شاهرخی، عباس صادقینژاد و جمشید طهماسبی.
-حرف این مزدوران در بحبوحه شرایطی که دولت قبلی عراق به تازگی در جنگ سقوط کرده بود، این بود که تسلیحات اتمی و شیمیایی و میکربی عراق در قرارگاههای مجاهدین پنهان شده است و مجاهدین، شیعیان و اکراد عراقی و هم چنین اعضای خود را شکنجه و سرکوب کردهاند...
-خواسته مشترک تمام این مزدوران نیز از سالها پیش همان خواسته آخوندها یعنی محاکمه و حذف فیزیکی رهبری مقاومت و انهدام سازمان مجاهدین خلق ایران بود. فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران، جز این، فرجه دیگری برای بقا نداشت.
اما در همانروز ۱۷ژوئن، به رغم همه زدنها و بستنها و انفجارها و دستگیریها، دبیرخانه شورای ملی مقاومت اطلاعیهیی منتشر میکند که در آن آقای مسعود رجوی، مسئول شورای ملی مقاومت ایران، عمل ننگین دولت فرانسه را که تماماً موجب رضایت رژیم سفاک آخوندی است،قویاً محکوم کرده و از رییسجمهور فرانسه، خواهان رفع سریع هر گونه محدودیت از خانم مریم رجوی میشود.
در همینروز ۱۷ ژوئن، در اطلاعیه بعدی دبیرخانه شورای ملی مقاومت اعلام میشود که:
- ایرانیان دستگیرشده در فرانسه دست به اعتصابغذای نامحدود میزنند.
-پلیس، پناهجویان بیدفاع را وحشیانه مورد ضرب و شتم قرار میدهد، به روی پناهندگان بیدفاع آتش میگشاید.
-مقاومت ایران، اقدام شنیع و وحشیانه پلیس فرانسه را که تنها با وحشیگریهای پاسداران رژیم ایران قابل قیاس است قویاً محکوم کرده و آنرا صرفاً در راستای استمالت و امتیاز دادن به فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران ارزیابی مینماید.
از آن سو، آخوند خاتمی بلادرنگ از آن یورش و کودتای استعماری استقبال میکند و درخواست استرداد و محاکمه و مجازات مریم رجوی و مجاهدین را به عمل میآورد. علاوه بر این، از آمریکا هم طلبکاری مضاعف میکند که چرا پس از تسخیر عراق و خاتمه رسمی جنگ، بمباران قرارگاههای مجاهدین متوقف شده است!
خبرگزاری رسمی رژیم در ۲۸ خرداد، اظهارات خاتمی را منتشر میکند که میگوید: این روش برخورد با منافقین توسط آمریکا درعراق مشکوک است.... گروههای تروریستی باید محاکمه شوند و جمهوری اسلامی ایران دربین قربانیان تروریسم است.
-سخنگوی وزارت خارجهی رژیم نیز اعلام میکند: عملیات اخیر پلیس فرانسه علیه مجاهدین خلق با در نظر گرفتن طبیعت تروریستی و خطرناک این گروه، قابل تقدیر است.
در فردای ۱۷ژوئن، یعنی چهارشنبه ۲۸خرداد ۱۳۸۲، وزارت اطلاعات آخوندها در پاریس به انتشار یک شماره ویژه نشریه مجاهد جعلی در یک برگ مبادرت میکند که در آن به دروغ ادعا شده بود مسعود رجوی و ۴تن از مسئولین مجاهدین توسط نیروهای ارتش آمریکا در خاک عراق دستگیر و به نقطه نامعلومی منتقل شدند و دولت آمریکا میخواهد آنها را در مذاکره با سران رژیم با رهبران گروه القاعده در ایران مبادله کند.
-دروغپردازی و جعل شماره ویژه نشریه مجاهد از سوی اطلاعات آخوندها را که از فرط شتابزدگی با فرهنگ وزارت بدنام، تهیه و تحریر شده، بلادرنگ از سوی سازمان مجاهدین خلق ایران افشا و تکذیب میشود. اما، همه چیز حاکی از آمادهسازیهای همه جانبه قبل از ۱۷ ژوئن از سوی رژیم آخوندی و شریکان آن است. چراکه رژیم از ۱۰ روز پیش از آن، یعنی در ۷خرداد در یک خبر کلیشهیی از سوی وزارت اطلاعات در روزنامههایش از دستگیری مسعود رجوی، مهدی ابریشمچی و محمود عطایی خبر داده بود. روزنامههای حکومتی انتخاب، آفرینش، حیات نو و اعتماد در این شمار بودند. بخش فارسی رادیو فرانسه نیز در روز ۶ خرداد به نقل از سایت بازتاب متعلق به دبیر تشخیص مصلحت نظام گزارش کرد: کماندوهای آمریکایی در شهر بعقوبه در عراق، مسعود رجوی، محمود عطایی مسئول تحقیقات استراتژیک و مهدی ابریشمچی رابط سازمان مجاهدین با دولت عراق را بازداشت کرده و به مدت ۱۲ساعت متوالی در مرکز فرماندهی آمریکا مورد بازجویی قرار دادند.
در آن روزگار و در آن شرایط، آخوندها به راستی مانند افعی شرزهیی بودند که برای بلعیدن مجاهدین و مقاومت ایران دهان باز کرده باشد. اما شگفتا که رهبری این مقاومت، داغ انهدام و سوختن این جنبش و این آلترناتیو را بر دل آخوندها باقی گذاشت و آنها را از لب چشمه تشنه برگرداند و سر آنها را به سنگ کوبید.
تقریباً یکماه قبلاز ۱۷ژوئن، خبرگزاری آسوشیتدپرس در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۲ درخواست مصرانه آخوندخاتمی از آمریکا برای کشتار و کارزار علیه مجاهدین را گزارش کرد.
آسوشیتدپرس نوشت: «خاتمی که اردوی اصلاحطلبان در ایران را رهبری میکند که خواستار روابط بهتری با آمریکا هستند، درحالیکه سیاستهای آمریکا را مورد ملامت قرار میداد گفت، که اختلافهای مهم و بزرگی وجود دارند. خاتمی گفت، ایران مخالف قرارداد میان آمریکا و گروه اپوزیسیون ایرانی مجاهدین خلق مستقر در عراق میباشد. او گفت، متأسفانه یک تفاهم و قرارداد با گروه تروریست به انجام رسیده است که شدیدترین اقدامهای تروریستی را انجام داده است. در حالی که ما انتظار داشتیم که طرف آمریکایی یک کارزار علیه این گروه تروریست به عمل بیاورد. ما انتظار داشتیم آمریکا با این گروه تروریست همانند آنچه ادعا میکند رفتار مینمود»
-بعد از ۱۷ژوئن نیز خبرگزاری فرانسه در ۸ تیر ۱۳۸۲ خبر داد: خرازی وزیر خارجه ایران شکایت میکند که نیروهای ائتلاف در عراق با مجاهدین خلق برخورد لازم را نکردهاند.
یک شخصیت برجسته فرانسوی درباره ابعاد حمله و دستگیریهای ۱۷ژوئن میگوید: چنین دستگیری در تاریخ دستگیریها در فرانسه بیسابقه است. اما افکار عمومی خیلی زود فهمید که با یکی از بزرگترین دروغهای معاصر مواجه شده است.
-یک چهره نامدار مدافع حقوقبشر در فرانسه میگوید: آنچه درباره ۱۷ژوئن میشنیدیم سرگیجهآور بود، شرمآور بود.
-یکی از رهبران حزب سوسیالیست میگوید: فرانسویان زیادی از آنچه گذشته است منزجر هستند. فرانسویان عموماً از آنچه که رخ داد متأثرند. وظیفه ماست که تأسف خود را ابراز کنیم.
-اکورژیونال در ۷ژانویه ۲۰۰۴ درجریان زلزله بم نوشت: شهر اورسورواز به همراه بم رنج میبرد. زیرا در این شهر، ساکنان، تاروپود دوستی خاصی با جامعهی ایرانیان «مجاهدین خلق» تنیدهاند و سیل کمکها به زلزلهزدگان بم یکی از نشانههای آن است. مریم رجوی به طرز دیوانهواری مورد تشویق اهالی اور از هر سن و هر صنف و هر طبقهیی است. وی ستاره عزیز اوریها شده است. او یک شاخص و یک سمبل واقعی است.
-اما در روز ۱۷ژوئن ۲۰۰۳، مأموران مهاجم به مدت ۱۷ساعت چنین جلوه دادند که کاری به کار خانم مریم رجوی ندارند. اما حوالی ساعت ۱۱ شب وقتی که دیگر حتی یک نفر هم در اقامتگاه اورسورواز باقی نمانده بود، از مریم رجوی و تنها خواهری که برای پرستاری در کنار او باقی مانده و دستگیر نشده بود، خواستند که به د.اس.ت برود. خانم رجوی هفته قبل از آن، درحالیکه با اسکورت رسمی همراهی میشد به بیمارستان رفته و به یک عمل سنگین جراحی مبادرت کرده بود. رئیسجمهور برگزیدهی مقاومت، ۲شب را در بیمارستان گذرانده بود.
-در ادعانامه صادره علیه مریم رجوی، آن چنان که دادستان نوشته است، جرم این است که او، «تعادل ژئوپلیتیک بینالمللی را درهم میریزد و نظم عمومی را مختل میکند».
دادستان: مریم رجوی تعادل ژئوپلیتیک بینالمللی را درهم میریزد.
-لیبراسیون چندی بعد تحتعنوان «عملیات بسیار لرزان قاضی بروگیر» نوشت: زمانی که او بازداشت مریم رجوی را تأیید کرد، برآوردش این بود که این دادهها «به خاطر ماهیتشان، به خاطر جدیتشان و به خاطر عواقبشان برای تعادل ژئوپلیتیک جهانی» اخلال در نظم عمومی محسوب میشود. اما «تعادل ژئوپلیتیک بینالمللی» استدلالی است که چندان برای زندانی کردن کسی به کار گرفته نمیشود. لیبراسیون آنگاه میپرسد «و اگر این بازداشتها در خدمت منافع تجاری بوده باشد، آنوقت چی؟»
در روز ۲۸خرداد (۱۸ژوئن)، سازمانمجاهدین خلق ایران با صدور یک اطلاعیه رسمی، بیمحابا اعلام کرد: دعاوی مطلقاً دروغ رئیس د.اس.ت در فرانسه علیه مجاهدین مبنی بر این که انجام دادن یک سلسله عملیات نظامی در اروپا را در دستور کار خود داشتهاند، نشاندهنده دست خالی برای توجیه حملات غیرقانونی و برملا کننده معامله کثیف با فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران است.
دراین اطلاعیه آمده است:
اتهامات کهنه وزارت اطلاعات دیکتاتوری مذهبی و تروریستی آخوندها علیه مجاهدین و نسبت دادن برچسبهایی از قبیل «سکت»، «کیش شخصیت» و «حمله به غیرنظامیان» ازسوی رئیس د.اس.ت فرانسه هیچ افتخاری نیست، هیچ کودکی را فریب نمیدهد و باز هم چنته خالی را برملا میکند. ملایان هم نتوانستهاند بااینقبیل برچسبها مانع حمایت مردم ایران از مجاهدین بشوند و الا نیازمند چنین معاملات کثیفی نبودند.
در روز ۲۸خرداد هم چنین درگیری خانوادههای مجاهدین با نیروهای سرکوبگر رژیم در مقابل سفارت فرانسه در تهران گزارش میشود.
خانوادههای مجاهدین که توسط جوانان دلیر و دانشجویان انقلابی پیشتاز حمایت میشدند ضمن سردادن شعارهایی علیه سران رژیم، خواستار رفع هرگونه محدودیت از رئیسجمهور برگزیدهی مقاومت، خانم مریم رجوی و آزادی کلیه دستگیر شدگان شدند.
این تجمع، مورد حمله وحشیانه نیروی انتظامی رژیم واقع شد که با باتون و پرتاب گاز اشکآور به جمعیت، یورش بردند.
در ۲۸خرداد، خبرگزاری فرانسه درخواست رسمی ایران برای استرداد مجاهدین بازداشتشده را منتشر میکند. خبرگزاری فرانسه نوشت: «محمد خاتمی رئیسجمهور ایران از فرانسه خواست تا اعضای بازداشت شده گروه اپوزیسیون مسلح مجاهدین خلق را برای محاکمه در تهران تحویل دهد و به واشنگتن گفت با دستگیری اعضای مجاهدینی که هنوز در عراق هستند هدایت اینکار را از دست پاریس بیرون بیاورد و به دست گیرد.»
خاتمی به خبرنگاران گفت: «با توجه به اینکه جمهوری اسلامی قربانی اعمال این افراد بوده است، این طبیعی است که بخواهند آنها جایی که مرتکب جنایت شدهاند یا حداقل جایی که آنها عمده جنایتهای خود را مرتکب شدهاند، دادگاهی شوند.»
خاتمی قبلاز اینکه به آمریکا به خاطر عدم موفقیتش در جمعکردن اعضای این گروه که هنوز در عراق هستند انتقاد کند، گفت:«ما انتظار چنین چیزی را داشتهایم .»
رئیسجمهور ایران گفت: «ما انتظار مشابهی از آمریکا که هم چنین این گروه را تروریست خوانده است داریم. اما متأسفانه گرایش آمریکاییان در رابطه با این گروه در عراق به رغم حرفهای عکسی که میزند منجر میشود ما مظنون شویم. آنها میخواهند از آنها علیه ما استفاده کنند.»
خبرگزاری فرانسه یادآوری میکند که: «ایران مدتها خواسته است پایگاههای مجاهدین خلق در عراق و فرانسه هدف قرار گیرند و باز هم کشورهای اتحادیهی اروپا و آمریکا را متهم کرده است از دستهبندی این گروه به عنوان «تروریست» با اعمال سخت قانونی پشتیبانی نمیکنند. ...
ایران از شکایات خود مبنی بر اینکه به این گروه اجازه داده شده است در خارج از ایران عمل کند، استفاده میکرد تا از اتهامات مبنی بر اینکه به اعضای شبکهی تروریستی اسامه بنلادن پناه داده و در سرکوب آنها موفق نبوده است، دفاع کند.
به طور خصوصی، دیپلماتهای اینجا گفتهاند یورش فرانسه به مجاهدین- که درحالحاضر یک منبع اصلی تحریک رهبری ایران را از سر راه برداشته است- میتواند تهران را وارد یک ژست متقابل کند.
یک دیپلومات اروپایی گفت: «فرانسه دلایل زیادی برای این عمل دارد، اما به طور روشن، دلیل اصلی این است که نمیخواهد یک گروه اپوزیسیون مسلح از هر کشوری مغازه خودش را در پاریس باز کند و اینکاری است که مجاهدین انجام میدادهاند.»
این منبع گفت: «اما من میتوانم بگوییم اتحادیهی اروپا خواسته است و خواهد خواست که ایران در رابطه با القاعده شفاف باشد. هنگامیکه ما درباره القاعده صحبت میکنیم حوادث فرانسه نمونهیی بود و توپ را در زمین ایرانیان میاندازد .»
ماه گذشته، ایران نشان داده است که تعدادی از اعضای القاعده را نگه داشته است...»
-خبرگزاری فرانسه در گزارش مشروح خود که در روز ۲۸خرداد (۱۸ژوئن ۲۰۰۳) منتشر کرد به وضوح به سر بریدن مقاومت ایران در فرانسه اشاره میکند به این امید که شاید تهران را به دادن امتیازاتی بهجامعهی بینالمللی وادار کند.
اما مشکل گزارش این خبرگزاری دراینجاست که: «هرچند دپیلوماتها پیشبینی کردهاند عملیات فرانسه علیه مجاهدین -عملیاتی که به طور مؤثر، دشمن علنی شماره یک ایران را سر زده و سربریده است - میتواند به تهران فشار بیشتری بیاورد تا به جامعهی بینالمللی امتیازاتی بدهد اما خاتمی اظهار داشت که فرانسه، صرفا مسئولیتش را انجام داده است.!»
روز بعد، ۲۹خرداد (۱۹ژوئن ۲۰۰۳) درحالیکه تظاهرات و تجمع اعتراضی خانوادهها و دانشجویان در برابر سفارت فرانسه در تهران ادامه دارد و درحالیکه موج خودسوزیهای اعتراضی بالا گرفته است، دبیرخانه شورای ملی مقاومت، پیام رئیسجمهور برگزیدهی مقاومت را از زندان که شب قبل تحریر شده است، منتشر میکند:
مریم رجوی از تظاهرکنندگان ایرانی میخواهد از خودسوزی خودداری کنند
خانم مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیدهی مقاومت ایران، در پیامی خطاب به ایرانیان در سراسر جهان که نسبت به بازداشت غیرقانونی و ناموجه وی توسط دولت فرانسه دست به اعتراض زدهاند، از آنان خواست که از خودسوزی خودداری کنند.
خانم رجوی گفت: «خبر تظاهرات شما را شنیدم که برای آزادی من وسایر خواهران وبرادرانتان فریاد میزنید، اما وقتی خبر خودسوزی شما عزیزانم را شنیدم بسیار بسیار متأثر شدم به طوریکه کنترل تأثر و عواطفم برایم مشکل است».
«از شما میخواهم که هرچه سریعتر خودسوزی را متوقف کنید و مرا بیش از این دردمند و نگران نکنید، اما به تظاهرات و تحصن آرام خود ادامه دهید تا به اهداف خود برسید. اگرچه وصفالحال شما را میفهمم و میدانم که چقدر رنجیده خاطرید که در فرانسه یعنی کشوری که تاریخش و نامش با حقوقبشر و آزادی و دموکراسی پیوند خورده چرا باید از زندان و سلول حرف زد آنهم برای آزادی خواهان واقعی ایران. حتما جواب آنرا باید در یک معاملهیی با رژیم پلید و آزادیکش آخوندها دید. به خصوص که فاشیسم مذهبی حاکم برایران به دلیل تظاهرات پیدرپی دانشجویان و مردم تهران و سایر شهرها و در مقابل شعارهای نفی تمامیت رژیم، به خود میلرزد و برای حفظ تعادل خود، ولو به طور مقطعی، نیاز به چنین توطئهها و معاملاتی دارد».
رئیسجمهور برگزیدهی مقاومت ایران تصریح کرد: «عزم خللناپذیر و همبستگی مردم ایران برای رهایی از دیکتاتوری مذهبی و تروریستی، قطعاً پیروز میشود. انشاءالله که هر چه سریعتر، روز آزادی مردم ایران فرا برسد وهمه درد و رنجها پایان یابد.
خبرگزاری فرانسه بلادرنگ متن کامل پیام مریم رجوی را مخابره میکند و همه رسانهها آنرا منعکس میکنند:
«مریم رجوی از هواداران گروه خود خواست که خودشان را در اعتراض به یورش پلیس فرانسه که او و دیگران را دستگیر کرده است، آتش نزنند. بعداز خودسوزی چندتن از سمپاتیزانهای مریم رجوی طی پیامی که روز پنجشنبه توسط این گروه مخالف رژیم منتشر شد، گفت: «من فریادهای شما را که خواستار آزادی من و دیگر خواهران و برادران خود شدید، شنیدم. اما هنگامیکه شنیدم شما عزیزانم خود را به آتش میکشید برایم بسیار غمانگیز و زجرآور بود. برایم بسیار سخت است که اندوه خود را کنترل کنم و بر احساساتم غلبه نمایم.» او اضافه کرد: «از شما میخواهم از خودسوزی خودداری کنید، در غیر این صورت، من غمگینتر و نگرانتر از آنچیزی که الآن هستم میشوم، اما به تظاهرات مسالمتآمیز خود ادامه دهید تا به اهداف خود برسید...»
(مریم) رجوی گفت:«من میفهمم شما چه احساسی دارید و تا چه حد این برای شما غمانگیز است که رزمندگان واقعی آزادی ایران در سلولهای زندان فرانسه، کشوری که نامش و تاریخش با حقوقبشر، آزادی و دمکراسی در هم پیچیده شده است، میباشند.»
او اضافه کرد: «شاید پاسخ در متن این معامله با رژیم جمهوری اسلامی ایران باشد که در مواجهه با مجموعه تظاهراتی که در تهران و شهرهای دیگر برگزار شد به معاملات این چنینی برای حفظ تعادل خودش نیاز مهلک دارد...»
روز شمار ۱۷ ژوئن تا ۳ ژوئیه
صبح پنجشنبه ۲۹خرداد، ۴۸ساعت پساز شروع حمله ۱۷ ژوئن، ۲۰هزارتن از مردم استانهای مختلف عراق، با گردهمایی در قرارگاه اشرف، هجوم پلیس فرانسه به مقر رئیسجمهور برگزیدهی مقاومت ایران را محکوم میکنند و خواستار آزادی سریع او میشوند.
در روز ۳۰خرداد، یونسی وزیر اطلاعات رژیم از سرکوب مجاهدین در فرانسه قدردانی میکند. خبرگزاری رسمی رژیم گزارش میکند: «حجتالاسلام علی یونسی، وزیر اطلاعات، روز پنجشنبه سرکوب بزرگ سازمانمجاهدین خلق ایران توسط پلیس فرانسه را ستود و گفت: «دیر یا زود کشورهای دیگر، همینکار را خواهند کرد.»
او گفت: طبق منشور سازمانملل تمام کشورها مسئول برخورد با تروریستها هستند: ما از این کار فرانسه خیلی خوشحال هستیم، فرانسه مهد قانون است. آنها براساس وظیفه عمل کردهاند...
-در روز ۳۱خرداد آخوند نمازی دادستان کل وقت رژیم از آنچه فرانسه انجام داده است قدردانی میکند و میگوید: امیدواریم سایر کشورهای اروپایی نیز در اینخصوص فعالیت کنند.
-در این زمان اخبار خودسوزی پناهندگان ایرانی در صدر خبرهای فرانسه و اروپاست و افکار عمومی را که در معرض بمباران تبلیغات و اطلاعات گمراهکننده علیه مجاهدین و مقاومت ایران قرار گرفتهاند، به شدت منقلب میکند.
در روز اول تیر، سازمانمجاهدین خلق ایران با استناد به پیام خانم مریم رجوی از زندان «با یادآوری پیامهای مکرر ایشان، بازهم از همه هموطنان جریحهدارشده استدعا میکند که به رغم هر میزان تأثر و ناراحتی از دست زدن به خودسوزی اعتراضی خودداری کنند و خواستههایشان را با تمام قوا و صرفاً در چارچوب قانون و به صورت اعتصاب و تحصن و آکسیونهای آرام اعتراضی پیگیری کنند».
در روز اول تیر در اورسوراواز ۲۰۰نفر هم چنان درحال اعتصابغذا هستند. دکترصالح رجوی که پساز آزادی از بازداشت در جمع آنها حاضر شده، پیامها و تأکیدات رئیسجمهور برگزیدهی مقاومت برای حفظ جان ایرانیان معترض را یادآوری میکند و از ایرانیانی که اعتصابغذای خشک و بدون آب کرده و در وضعیت جسمی وخیمی به سر میبردند، خواهش میکند لااقل آب بنوشند و آنان با قبول این درخواست، تأکید کردند که به اعتصاب غذای خود تا رسیدن خواستشان که آزادی خانم رجوی است ادامه خواهند داد.
در همین ایام، بسیاری از نمایندگان پارلمان در اروپا، شماری از اعضای مجلس سنا و مجلس نمایندگان آمریکا، و شخصیتهای سیاسی و حقوقبشری به اعتراض برمیخیزند.
حمایت خانم دانیل میتران از مریم رجوی
حمایت اسقف گایو از مریم رجوی
-لرد ایوبری، نایبرئیس گروه حقوقبشر پارلمان انگلستان در نامهاش به ژاکشیراک مینویسد: «از دستگیری خانم رجوی و ۱۶۵تن دیگر از تبعیدیان ایرانی که در اورسوراواز زندگی میکنند، شوکه و متعجب شدم ... خوشحال خواهم شد شما به من توضیح بدهید چه چیزی تغییر کرده است که چنان اقدامهای خودسرانه و سرکوبگرانهیی را توجیه نماید.»
-وین گریفیث، نماینده مجلس عوام از حزب حاکم کارگر انگلستان مینویسد: «به نظر من تنها یک توضیح برای این اقدام وجود دارد که یک برنامه گستردهتر و سیاهتر وجود دارد که شورای ملی مقاومت، قربانی و مهرههای این بازی شده است.»
-لرد کلارک مینویسد: «من در اندوه بسیاری از مردم دموکرات سهیم هستم که کسانیکه برای استقرار آزادی مبارزه میکنند و نقض حقوقبشر در ایران را برجسته میکنند، در اسارت و رفتار دهشتبار پلیس فرانسه هستند. من از شورای ملی مقاومت ایران حمایت میکنم و این افتخار را داشتم که در چند نوبت با خانم رجوی ملاقات کنم. لذا در این ساعتهای اضطرار به فکر او و دوستان و همکارانش هستم.»
-گلین فورد، نمایندهی پارلمان اروپا از حزب کارگر انگلستان در نامه خود خطاب به رئیسجمهور فرانسه مینویسد: «این اقدام بر خلاف تمامی اصول سیاسی، کنوانسیون ژنو در حمایت از پناهندگان و قطعاً سنتهای فرانسه است.»...
- پائولو کازاکا، نمایندهی پارلمان اروپا، از پرتغال، خطاب به ژاکشیراک مینویسد: «تمامی دمکراتهایی که در اروپا و در سراسر جهان فعالیت میکنند، خواهان آزادی مخالفان دیکتاتوری حاکم بر ایران هستند.»
-هانس کریسشن نیرسکوف رئیس کمیته بینالمللی ساخارف مینویسد: «آنچه باعث شگفتی است این است که این اقدام علیه جنبشی صورت میگیرد که هیچ کارنامهیی از اقدام غیرقانونی یا «تروریستی» در فرانسه یا اروپا نداشته است».
- آندره میشل به متحصنین و اعتصابیون در اورسوراواز میگوید: «برای اجتناب از اینکه دولت فرانسه وارد سیاستی نشود که برای یک کشور مدعی احترام به حقوقبشر مایه سرشکستگی باشد، و برای اجتناب از این که ما فرانسویها بیشاز این به خاطر نقض حقوق و موقعیت پناهندگان ایرانی در برابر افکار عمومی ایران و جهانیان شرمنده نشویم، ما خواهان آزادی فوری دستگیرشدگان میباشیم. ما هم چنین خواهان پرداخت غرامت به آنان و تضمین این هستیم که حقوقشان برای ادامه زندگی در کشورمان با برخورداری از امنیت کامل، تأمین گردد».
در روز ۲تیر از تهران خبرمیرسد که نیروهای سرکوبگر رژیم آخوندی در پنجمین روز متوالی، اعتراض خانوادهها و دانشجویان هوادار مجاهدین در مقابل سفارت فرانسه در تهران را وحشیانه مورد ضربوشتم قرار میدهند و شماری از آنها را هم دستگیر کردند.
-در تظاهرات پراکنده در نقاط مختلف تهران ازجمله امیرآباد، شعار «مریم رجوی آزاد باید گردد» شنیده میشود. صدها تن در فلکه دوم تهرانپارس و در منطقه میرداماد دست به تظاهرات زده و به سوی نیروی انتظامی، کوکتلمولوتف پرتاب میکنند.
همزمان تظاهرات پراکندهیی در نقاط مختلف اصفهان و اهواز و شیراز درجریان است. گروههایی از مردم با سردادن شعار، خواستار آزادی مریم رجوی از زندان فرانسه شدهاند.
-عصر روزجمعه ۶تیر، صدهاتن از مردم و جوانان در تهران با برگزاری یک تجمع در مقابل پارک ملت در تهران، خواهان آزادی فوری مریم رجوی میشوند. مأموران وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی با محاصره کامل پارک و بستن خیابان ولیعصر از تقاطع نیایش، تلاش میکنند جمعیت را متفرق کنند، اما با مقاومت شدید جوانان مواجه میشوند و تجمع تا حوالی ساعت ۱۰ شب ادامه مییابد.
در همینروز، رژیم یکبار دیگر رسما خواهان استرداد مریم رجوی و اعضای مجاهدین در فرانسه میشود اما ازآنجاکه دریافته است دیگر دیر شده و مجاهدین پساز آن ضربه و غافلگیری اولیه، به سرعت، ابتکار عمل را به دست گرفته و فضای بینالمللی را بر چنین درخواستهای جنایتکارانهیی بستهاند، خاطرنشان میکند که اگر هم در فرانسه محکوم شوند، فرانسه باید خودش به «همه جنایتهای منافقین» رسیدگی کند.
-رادیو آلمان خبرداد: «دولت ایران بنا به اطلاعی که خود داده است درحال مذاکره با مقامات عالی فرانسه برای استرداد اعضای سازمانمجاهدین خلق است... سخنگوی وزارتخارجه ایران این گمان را نیز رد کرد که ایران در قبال دستگیری مجاهدین خلق درسیاست خاورمیانه خود تغییراتی خواهد داد. دولت ایران ازیورش سهشنبه نیروهای امنیتی فرانسه به مقر مجاهدین استقبال کرده است.»
آصفی سخنگوی وزارت خارجهی رژیم که اظهاراتش در شبکههای تلویزیونی داخل و خارج ایران پخش میشد در اینرابطه گفت:
«اعضای گروهک منافقین را گروهی تروریستی شناختهاند و دستگیریهای آنها نیز در چارچوب مسئولیتهای اروپایی و بینالمللی فرانسه بوده است. ملت ایران ازجنایات گروهک تروریستی منافقین ضربات سنگینی خورده است. حق طبیعی ایران است که اعضای این گروهک به کشور مسترد شوند. اما اگر در فرانسه محکوم میشوند، باید به همه جنایتهای منافقین رسیدگی شود».
-سخنگوی وزارت خارجهی رژیم، از آمریکا طلبکاری کرد که چرا به رغم بمبارانها «این گروه درسیاست خارجی آمریکاییها نهادینه شده است».
- در همینروز رمضانزاده سخنگوی دولت خاتمی نیز یک بار دیگر استقبال دولت خاتمی از دستگیری اعضای مجاهدین را تکرار میکند. به گزارش خبرگزاری رسمی رژیم در روز ۲تیر وی هم چنین به بریدگان مجاهدین وعده میدهد که با آنان با «رأفت اسلامی» برخورد خواهد شد. اما تأکید میکند که هیچگاه هیچ بخششی شامل حال رهبران آنها نخواهد شد.
-یک سخنگوی مجاهدین میگوید: افتخار بر آنانی که هیچگاه مشمول بخشش آخوندهای سفله نمیشوند. آنان بند از بند این رژیم خواهند گسست.
در روز سوم تیر (۲۴ژوئن۲۰۰۳) شورای شهر اورسورواز به اتفاق آرا درکنار مقاومت ایران قرار میگیرد و به دولت فرانسه اعتراض میکند. متعاقباً شهردار بیانیهیی به این شرح قرائت میکند:
«سهشنبه ۱۷ژوئن در ساعت ۶ صبح، به درخواست قاضی بروگیر، یک عملیات پلیسی در ابعاد گسترده در محلهای مسکونی که محل استقرار پناهندگان ایرانی و متعلق به سازمانمجاهدین خلق ایران بود، رخ داد.
شهردار اور فقط در ساعت ۶ صبح با یک تماس فرماندار والدوآز مطلع شد. مطبوعات شب قبل باخبر شده بودند و این حضور آنها را در خیابان گرد قبلاز ساعت ۶ توضیح میدهد.
امکانات به کارگرفتهشده (پلیس، نیروی raid، ۲گروهان اضافی، پلیسcrs ، هلیکوپترها و کشتیها) تناسبی با موضوع نداشتند.
لازم است یادآوری شود که مسئولین اصلی این جنبش که در خیابان گرد مستقر بودند از ۲۰سال پیش، از حفاظت دائمی گاردهای سیار برخوردار بودند و با بالاترین مقامات دولتی ارتباط داشتند. اغلب آنها دارای استاتوی پناهندگی سیاسی هستند، استاتویی که توسط کنوانسیونهای بینالمللی، به ویژه کنوانسیون ژنو به رسمیت شناخته شده است.
بنابر این میتوان درمورد این چرخش ناگهانی مقامات از خود سؤال کرد آیا این یک تغییر ژئوپولیتیک است که بعداز جنگ در عراق رخ میدهد؟ آیا خواستهاند باج بدهند؟ به چه کسی؟ به دولت ملاها که درحالحاضر با مشکلات بزرگی مواجه است؟ به دولت آمریکا؟ اینها سؤالات مطرح ما هستند.
آنچه که مسلم است، در این محل طی ماههای اخیر، هیچ چیز تغییر نکرده است: هیچگونه حادثهیی در کار نبوده، هیچ ورود گستردهیی صورت نگرفته است. ۱۷۱ایرانی دستگیر شدهاند، ۱۶۰نفر از آنها آزاد شدهاند، که اغلب در ۱۸ژوئن بوده است.
از آنروز به بعد، سمپاتیزانهای ایرانی از چندین کشور اروپایی به اینجا آمدهاند.
شهرداری تلاش کرده است که امکانات انسانی لازم برای این حضور در خیابان گرد را فراهم نماید...
بسیاری از اهالی اور به طور خودجوش آمدهاند تا قوت قلب بدهند و خوراکیهای مختلف با خود آوردهاند... .
در عین حال ما موفق شدهایم طوری اداره نمائیم که شهر بتواند به زندگی عادی خود ادامه دهد. هم چنانکه گروههای توریست در بهترین شرایط مورد استقبال قرار گرفته، و فستیوال اور به طور عادی ادامه یافته است.
در نتیجه، مایلم آرزوی خود را مبنی بر اینکه آرامش به سرعت به خیابان گرد بازگردد، ابراز نمایم. بنابراین به دولت، فراخوان میدهم که مسئولیتهای خود را به گردن بگیرد، از سلامت اشخاص، امنیت اشخاص و اموال نظافت عمومی، در رعایت قواعد جمهوری و قانون اساسی بایستی اطمینان حاصل شود.»
در ۶تیر دبیرخانه شورای ملی مقاومت حکم تبعید و اخراج ۳پناهنده ایرانی در فرانسه را قویاً مورد اعتراض قرار میدهد.
پرسابقهترین خلبان ایران، یک حقوقدان و یک شاعر، بعداز ۲۲سال پناهندگی سیاسی در فرانسه، با حکم وزارت کشور به ۳نقطه دورافتاده در فرانسه تبعید شدند و بایستی ضمن ۳ماه فرانسه را ترک کنند.
این ۳تن، سرهنگبهزاد معزی، ۶۷ساله، باسابقهترین خلبان نیروی هوایی ایران، دکترمجید شهبازیان، حقوقدان، و ولی امامقلی شاعر، نویسنده و خبرنگار هستند که با حکم خودسرانه و بدون وجود هرگونه مدرک یا دلیل قانع کننده به تبعید و اخراج محکوم شدهاند.
در یک کنفرانس خبری در اورسوراواز، نمایندگان مقاومت ایران نسبت به این تصمیم غیرقانونی و ناموجه درباره ۳تن از پناهندگان ایرانی که هر کدام بیشاز ۲۰سال است در فرانسه اقامت دارند، اعتراض میکنند.
در روز ۷تیر که خبرهای قضایای فرانسه حاکی از ادامه زندان مریم رجوی بود، در دوازدهمین روز اعتصاب غذایی که در ۲۰ کشور جریان دارد، ایرانیان با مراسم شعرخوانی و اجرای سرودههای میهنی، با یکدیگر عهد میبندند که تا آزادی مریم رجوی از پا ننشینند.
آنتونیو استانگو، دبیرکل شبکه سازمانهای مدافع حقوقبشر در حوزه اروپا ومدیترانه و رئیس کمیسیون ایتالیایی حقوقبشر هلسینکی خطاب به ایرانیانی که در اور گرد آمدهاند، میگوید: «من بیشاز یک دهه است که به خوبی با این مقاومت آشنا هستم و با خانم مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده این مقاومت هم دیدار کردهام و با عقاید و نظرات ایشان به خوبی آشنا هستم. هرکس که با سخنان و نوشتهها و کتابهای مریم رجوی آشنا باشد و بداند که خانم رجوی مبلغ اسلام دموکراتیک و بردباری است که در تعارض کامل با بنیادگرایی و تروریسم قرار دارد، از اتهاماتی که اینروزها مطرح شده شگفتزده و متأثر میشود. این اتهامات بیاساس هیچ ربطی به قانون ندارند، بلکه تماما دارای انگیزه و آبشخور سیاسی هستند».
استانکو با یادآوری اینکه فرزند خانوادهیی است که در دوران حاکمیت فاشیسم در ایتالیا به شدت سرکوب شدند، و با اشاره به دوران اشغال فرانسه توسط نازیها، تأکید کرد که اروپا و به ویژه فرانسه باید نسبت به مردمی که امروز تحت حاکمیت فاشیسم مذهبی در ایران هستند، همدردی نشان دهد، نه اینکه به اذیت و آزار پناهندگانش بپردازد.
در روز ۹تیر، آخوند حسن روحانی، دبیرشورای عالی امنیت رژیم همهی کشورها را به کارزار بینالمللی علیه مجاهدین فرا میخواند. به رغم بمبارانها و گردآوری سلاحهای مجاهدین، بازهم از آمریکا طلبکاری میکند که چرا «نیروهای ائتلاف از درگیرشدن با اعضای تروریستهای سازمانمجاهدین خلق پرهیز کردهاند». خبرگزاری رسمی رژیم در ادامه این خبر میافزاید: روحانی دربارهی برنامه هستهیی ایران اعلام کرده تهران آماده شفافیت و همکاری درمعاهدات بینالمللی هستهیی میباشد.
در این ایام مجاهدین و هوادارانشان درکشورهای مختلف بسیار بیتاب و برانگیختهاند. اطلاعیه دبیرخانه شورای ملی مقاومت در پاریس در روز ۹تیر میگوید، در قرارگاه اشرف، چند هزار تن از مجاهدین در مراسمی که خبرنگاران رسانههای بینالمللی هم شاهد بودند، یکصدا با شعارهای «مریم رجوی را بیدرنگ آزاد کنید» و «مریم مهر تابان، رئیسجمهور ایران» خشم و اعتراض شدید خود را ابراز میکنند.
-روزبعد در ۱۰تیر، کانال سوم تلویزیون فرانسه خبر میدهد که ۳گزارشگر آن درقرارگاه اشرف از نیمهشب تا صبح روز بعد شاهد مراسمی بودهاند برای کسی که او را رئیسجمهور آیندهی ایران میدانند؛ و در این مراسم شعارهایی علیه دولت فرانسه سرداده میشد که متهم به حبس ۱۱تن از مجاهدین برای دلجویی رژیم تهران است. یک ارتش کامل پشت این زن قرار دارد و آزادی فوری و بدون قید و شرط او را مطالبه میکند.
دهها تن از سران عشایر هم آمدهاند تا همبستگی خود را بامجاهدین اعلام کنند.
گزارشگر تلویزیون فرانسه میافزاید: «در اشرف، زمان متوقف شده است. دمای هوا در سایه، ۵۰ درجه است. در اینجا هیچکس غیر از آزادی مریم رجوی و ۱۰همرزمش را نمیخواهد باورکند».
-یک چیز مسلم است، کنترل قرارگاه اشرف برای مسئولانش دیگر بسیار مشکل است. در این هنگام پیامی از رهبر مقاومت میرسد.
یک هفته بعد، مسعود رجوی پساز آزادی رئیسجمهور مقاومت، در اینباره گفت: «بدون هیچ مبالغه، از صدها خودسوزی دیگر با پیام مریم، و با خواهش و التماس و استدعا از راه دور و از نزدیک، هم مستقیم و هم غیرمستقیم، ممانعت گردید و از مسئولان سازمانمجاهدین که در این خصوص، به غایت، همکاری و تفاهم داشتند، سپاسگزارم».
«در این جریان و در این ایام، من تلاش کردم که با حداکثر خویشتنداری، کلمهیی و عبارتی نگویم که این اعتراضهای برحق و مقدس بالا و بالاتر بگیرد. میترسیدم که حتی با یک کلمه و یک عبارت، بغض فروخفته در هزاران و هزاران تن ازهموطنانمان و مجاهدان آزادیستان، مشتعل و منفجر گردد و دیگر نتوان کسی را کنترل کرد».
در روز ۹تیر دبیرخانه شورای ملی مقاومت جوسازیهای عوامفریبانه و مستأصلانه برخی مقامات فرانسوی درباره ۵/۸ میلیون دلار پول مقاومت ایران را به شدت محکوم و افشا میکند و آن را قبل از هرچیز یک تهییج و جوسازی به منظور تحتتأثیر قراردادن روند قضایی و درعینحال مقابله با انزجار فزاینده افکار عمومی فرانسه نسبت به حملات خشونتبار ۱۷ژوئن و بازداشت خانم مریم رجوی میداند.
هم چنین تصریح میشود که در اموال مقاومت ایران حتی یک دلار نیز به طور نامشروع یا غیرقانونی وجود ندارد. منشأ و محل مصرف این اموال، موضوعی است که با انبوهی اسناد و مدارک در هر دادگاهی قابل اثبات است. منبع تأمین هزینههای شورای ملی مقاومت یا از محل کمکهای ایرانیان در داخل و خارج ایران و یا از محل درآمد اعضای شورا میباشد. کمااینکه در گزارش روز ۳تیر فیگارو به نقل از د.اس.ت نیز اعتراف شده است که هیچ نشانی از تقلب در منابع درآمد مقاومت ایران وجود ندارد.
بسیاری از مردم اورسورواز نیز در شبزندهداری حضور داشتند و برای آزادی مریم رجوی نیایش کردند.
-در ۱۰تیر اعلام میشود که صدها انجمن و اتحادیه تخصصی و حرفهیی متعلق به تبعیدیان ایرانی و بیشاز ۲۰۰۰روشنفکر و متخصص ایرانی در تبعید، خواستار آزادی فوری مریم رجوی شدهاند.
امضاکنندگان شامل نویسندگان، شاعران، مجسمهسازان، نقاشان، هنرپیشگان و کارگردانان تئاتر و سینما، خوانندگان، آهنگسازان، رهبران ارکستر، نوازندگان، پژوهشگران، دانشمندان، مقامات و سفرای سابق، افسران ارتش، خلبانان، بازرگانان و صاحبان صنایع، استادان دانشگاه، اقتصاددانان، حقوقدانان و وکلا، خبرنگاران و سردبیران، ورزشکاران، مسئولان اتحادیهها و انجمنهای مدافع حقوق زنان و حقوق پناهندگان و... میباشند.
-یک شخصیت فرانسوی، عملیات ۱۷ژوئن را به لحاظ سیاسی از بزرگترین عملیات پلیس فرانسه توصیف میکند که درعینحال «رسوایی و شکست بزرگ» هم بوده است. بیلان این عملیات، ۱۷۱دستگیری بود ولی نه سلاح جاسازیشده پیدا شد و نه مدارک جعلی.
-دستگیرشدگان شاکی هستند که درمجموع از آنها ۳۷۰کامپیوتر برده شده و از نزدیک به نیم میلیون یورو، پولهایی هم که در جیبها یا اتاقها یا کشوهای کارشان بوده است، اثری نیست و در هیچ کجا ثبت نشده است.
- یک مفسرتلویزیون فرانسه میگوید نه اتهام تروریستی و نه اتهام سکتاریستی هیچکدام، مجاهدین و فعالان مقاومت و حامیان آنها در اورسورواز را متزلزل نمیکند.
- یک عضو شورای شهر میگوید: ۲۰سال است که تمامی دولتها که جانشین یکدیگر شدند چه چپ و چه راست آنها را مورد حفاظت قراردادند و یکشبه گفته شد که آنها تروریست هستند و آنها را دستگیر کردند. اینجا دیگر ما نفهمیدیم.
- رئیس گروه پارلمانی حزب سوسیالیست در مجلس ملی فرانسه طی نامهیی به ژان لویی دوبره رئیس مجلس فرانسه خواستار استماع دولت درباره عملیات علیه سازمانمجاهدین خلق ایران گردید.
- میدلایستآنلاین در ۱۸ژوئن نوشت: «به نظر میرسد که فرانسه تصمیم گرفته یکبار دیگر در جهت عکس حرکت کند... فرانسه لحظهیی را که رژیم ایران تظاهرات مردم را سرکوب کرد، برگزید تا با دستگیری ۱۵۹تن از اعضای سازمانمجاهدین خلق موجود در حومه پاریس در صدر آن خانم مریم رجوی به ملاهای ایران کمک برساند... قابل فهم نیست درحالیکه نمایندگان مردم، این سازمان را یک تجمع سیاسی به شمار میآورند، پلیس فرانسه به این شیوه زشت و توهینآمیز حمله میکند.»
- روزنامه واشنگتنتایمز در ۲۵ژوئن نوشت: «بعداز سقوط فرانسه در سال ۱۹۴۰ شارل دوگل به طور قانونی دربریتانیا زندگی میکرد و از آنجا مبارزهیی را علیه فاشیزم رهبری میکرد یک دفعه اعلام کردند که بریتانیا موافقت کرده که او را به کشور فرانسه تحت حاکمیت فاشیستها استرداد کنند که مطمئناً کشته میشد. البته اینکار هیچگاه صورت نگرفت. اما یک چیزی مشابه آن اخیراً بین فرانسه و دوست جدیدش ایران ... اتفاق افتاد. مریم رجوی پناهنده سیاسی و قانونی فرانسه که از یک حفاظت ۲۴ساعته پلیس فرانسه برخوردار است دستگیر شد.»
شعلههای فروزان
مشعلهای فروزان آزادی ندا حسنی و صدیقه مجاوری
روزنامهی انتخاب در سوم تیر نوشت:
«خودسوزی به ابزاری برای جلب توجه افکار عمومی جهان در حمایت از گروهک منافقین و خلق نوعی فضای احساسی به نفع این گروهک شده است. دراینرابطه گاه اخباری منتشر میشود که حیرتانگیز هستند».
-نخستین خودسوزی اعتراضی حوالی ظهر سهشنبه ۲۷خرداد، ساعتی پساز انتشار خبرها، در لندن در مقابل سفارت فرانسه صورت میگیرد. حشمت زندی ۳۸ساله به اعتراض برخاسته و پیکر به آتشکشیدهاش با مداخله پلیس، راهی بیمارستان میشود. درحالیکه قسمتهای زیادی از بدن او سوخته است.
- روز بعد، صبح چهارشنبه ۲۸خرداد مرضیه باباخانی ۴۰ساله در مقابل وزارت کشور فرانسه به اعتراض برمیخیزد و خود را به آتش میکشد. ۳ساعت بعد صدیقه مجاوری ۴۴ساله که مادر یک پسر ۱۲ساله است دربرابر وزارت کشور فرانسه در میان شعلههای آتش جان میسپارد. در همین زمان نادر ثانی ۴۸ساله با فریادهای اعتراض، شعلهور میشود. بسیاری از عابران برای خاموش کردن آتش به جانب او میروند.
در همین زمان در لندن، در مقابل سفارت فرانسه، ندا حسنی ۲۵ساله، در حالیکه شعلههای آتش، سر و تمامی بدنش را فراگرفته است، با فریادها و شعارهای پیاپی به اعتراض برمیخیزد و متعاقباً در بیمارستان جان به جان آفرین میسپارد.
-روز بعد پنجشنبه ۲۹خرداد، محسن شریفی ۴۰ساله، در ایستگاه مرکزی شهر برن در سوئیس شعلهور میشود و فریادهای اعتراض او علیه بازداشت مریم رجوی همه جا را میپوشاند. مطبوعات سوئیس نوشتند که محسن شریفی همان کسی است که روز قبل، دربرابر سفارت فرانسه درپایتخت سوئیس، قصد خودسوزی داشت اما در اثر مسمومیت به خاطر بنزین زیادی که بر خود ریخته بود، نتوانست خود را به آتش بکشد.
-در همینروز هادی محتشم ۴۵ساله و علی قاسمی ۴۳ ساله، پدر ۳ فرزند در مقابل سفارت فرانسه در شهر رم، خود را به آتش میکشند و دقایق طولانی قبلازاینکه از هوش بروند به شعار دادن و اعتراض میپردازند.
-جمعه ۳۰خرداد محمد وثوق و حمید عرفا در اعتراض به وحشیگری پلیس فرانسه و توطئه علیه رئیسجمهور برگزیدهی مقاومت، خود را در مقابل سفارت فرانسه در لندن به آتش میکشند . احساس عجز نسبت به ایرانیان معترض در پایتختهای اروپایی بالا میگیرد.
- روزنامه ژورنال دودیمانش در ۲۲ژوئن نوشت: مخالفین رژیم آخوندی در پاریس، لندن و برن خود را به آتش میکشند. آنها علیه عملیات ضدتروریستی که توسط dst برضد سازمانمجاهدین خلق ایران به ویژه ستاد مرکزیش در شهر اورسوراواز صورت گرفته است اعتراض میکنند. همواره بایستی به کسانیکه خود را برای آرمانهای خود قربانی میکنند احترام گذاشت. خصوصا وقتی که آنها قربانی معاملهیی شده باشند که از کنترلشان خارج است.
-اما دولت فرانسه، فروش نفت و بنزین را طی یک اطلاعیه رسمی در شهر پاریس ممنوع اعلام میکند.
- در تمامی موارد، پلیس و عابران با تلاش بسیار سعی در خاموش کردن آتش و رساندن هرچه سریعتر مشعلهای انسانی به بیمارستان دارند. فریادها و شعارهای آنان قلبها را متوقف میکند و از کار بازمیدارد.
-سرژ شالاندون در روزنامه لیبراسیون دراینباره مینویسد:
فریادی که قلب را از کار باز میدارد
این فریاد یک زن به نام مرضیه است. فریادی که قلب را از کار باز میدارد. کمی دورتر از ایرانیانی که علیه دستگیریها، تظاهرات میکنند، او خود را به آتش میکشد. خود را آغشته به بنزین کرده است. روز چهارشنبه صبح درپاریس دوراز محلی نیستیم که ۲۶مجاهد خلق درحال بازجویی توسط سرویسهای فرانسوی هستند. ایرانیان به سوی این فریاد با عجله با بازوان و دستهایی که از هم باز هستند، میدوند، با آرنجها و پشتشان همدیگر را هل میدهند، مردان و زنان باحجاب، به این فریاد نزدیک میشوند. ابتدا آدم هیچ نمیبیند، به جز یک انسانی که در وسط پیادهرو به خود میپیچد و ۱۵نفری که با بینظمی به طرف او آمدهاند. گویی یک درگیری، یک دعوای خیابانی خشن وناگهانی، رخ داده است. اما نه، این جیغ ودادها از جنس دیگری هستند، کیفیت دیگری دارند وپژواک دیگری غیر از خشونت وعصبانیت دارند، آنها نفسهای آخر را میکشند، صدای عابران از بهت وترس، دلخراش شده است. دروسط جمعیت، گلولهیی ازآتش وجود دارد. درسمت راست، زنی ازسمت جلو به سمت عقب در نوسان است، مشتهایش به جلو و انگشتانش سفیدرنگ شده وبا دهان باز فریاد میزند. این مرضیه باباخانی است که ظاهر میشود. برای خاموشکردن آتش، مردان، لباسهایی را به طرف سرش پرتاب کردند. یک پلیس، بلوز خود را به صورت او پرتاب میکند. دستهای زیادی با سروصدا به حرکت درمیآیند. به او هوا میرسانند. موهای سوخته این زن را تماشا میکنیم. دود رقیق و سفید، او را احاطه کرده است. همه، او را فشارمیدهند. زنی دخالت میکند، یک زن دیگر همان طور، زن سوم در ابهام فرورفته است. آنها فریاد میزنند، حرکت میکنند تا تحرکی داشته باشند. مردی به کناراین زن فدایی میآید. یک دکتر انترن به او کمک میکند. حالا ما میتوانیم او را از روبرو ببینیم. از لباسهایش جز تلی از تکهوپارههای چرب وخاکستر، چیزی باقی نمانده است. دستهای او ازهم گشاده و پوستش دارای لکههای سیاهی شده است. درانتهای انگشتانش پوستهای کنده و آویزانشده همچون دستکشی که وارونه شده باشد، دیده میشود. بخشی ازبدنش شیری رنگ شده وبخش دیگرش به هم ریخته شده است. مرضیه باباخانی رویش را به طرف ما برمیگرداند، درچهرهاش دیگرچیزی باقی نمانده است، ... اودیگر شبحی بیش نیست...
یک شب آتش در نیستانی فتاد
سوخت چون عشقی که برجانی فتاد
شعله تا سرگرم کار خویش شد
هر نییی شمع مزار خویش شد
گفت آتش بیسبب نفروختم
دعوی بیمعنیات را سوختم
شعلههای سوزان آرادی
مریم رجوی باز هم از زندان پیام میدهد و خواهش و تمنا میکند که کسی به خودسوزی مبادرت نکند. او هنوز هم شاکی است که چرا پساز اولین نمونه، مقامات فرانسوی نگذاشتند او با چند نفر و حتی با نزدیکترین افراد خانوادهاش ملاقات کند و این پیام را به مجاهدین و دیگر هموطنانش بدهد.
- در این زمان، ایرانیان بسیاری همراه با هواداران مجاهدین و شورای ملی مقاومت به اورسورواز آمده و در خیابان اقامتگاه، تحصن و اعتصاب کردهاند.
- در اینجا هیچکس از پس زنانی که از راههای دور یا نزدیک، از بلژیک تا سوئد و انگلستان و یونان و ترکیه و آمریکا و کانادا به اورسورواز شتافتهاند، برنمیآید. برخی ازآنان میگویند که به مجرد شنیدن دستگیری مریم، خانه و زندگی و حتی کودکان بیمار یا شیرخوارشان را هم رها کرده و با اولین وسیله به اورسورواز آمدهاند. زنان شهرک اورسورواز و مناطق اطراف به نحوی شگفت و بدون اینکه بتوانند با این زنان به زبان واحدی صحبت کنند، به روی آنها آغوش میگشایند. در اینجا همبستگی عجیبی حکمفرماست ... مردان رنجور و اعتصابکرده در منتهای ضعف و گرسنگی، سنگینترین کارها را به سرعت برق و باد انجام میدهند.
-تلویزیون کانال ۲ فرانسه در ۱۰ تیر یعنی پانزدهمینروز اعتصاب گزارش میدهد:
دادگاه استیناف پاریس، امروز بعدازظهر خواهد گفت که آیا مریم رجوی رهبر مجاهدین خلق ایران که هفتهی گذشته دستگیر شده بود، آزاد خواهد شد یا خیر. در اورسوراواز، مقر مجاهدین خلق، همه اطمینان میدهند که در اینرابطه بسیج هستند.
گزارشی از کارولین گوتیه وگیوم ویار:
شبزندهداری با نور شمع
مجاهدین و هوادارانشان، در سکوت، این مراسم را دیشب به یاد رهبر کاریزماتیک خود مریم رجوی برگزار کردند. این شکل دیگری از اعتراض و شکل دیگری از بیان عزمشان میباشد.
افشین علوی: من فکر میکنم که این جنبش ادامه خواهد یافت. هم اکنون اینجا ۱۷۰نفر در اعتصابغذا به سر میبرند که ما گاها با مشکل برای متقاعدکردن آنها جهت رفتن به بیمارستان مواجه هستیم.
یکی از زنان اعتصابی: «من حالم خوب است، فقط درد دارم ولی حالم خوب است»
در اثر اصرار، بالاخره این اعتصابغذا کننده اجازه خواهد داد که او را مداوا کنند و به بیمارستان منتقل نمایند اما گفت که مجدداً بازخواهد گشت.
به مرور زمان، مجاهدین خود را سروسامان دادهاند. اردویشان اکنون حالت جشنهای بزرگ مردمی را به خود گرفته است. تیمهای فیلمبردار تلویزیونشان، به طور مستمر برنامه گزارش میدهند، تیشرت و پوستر و عکسهای مریم به چشم میخورد.
شهردار اور: بین ۳۰۰ تا ۵۰۰نفر در اینجا حضور دارند اما تا به حال هیچ حادثهیی وجود نداشته است و این چهارده روز است که ادامه داشته است. البته این مستلزم هوشیاری دائمی و هماهنگی میباشد.
شهردار وقت اورسوراواز در کنار مریم رجوی و دکتر صالح رجوی پس از آزادی مریم رجوی از زندان
ترانه ژاک برل (خواننده فرانسوی) به سبک مجاهدین خوانده میشود. نینا که هنوز کودک است اما بیان یک فعال سیاسی را دارد.
نینا: این ترانه را من به مجاهدین هدیه میکنم. ممکن است که کسی آنرا نفهمیده باشد چون به زبان فرانسوی خواندم اما من خودم آنرا نوشتم. آنرا از ترانه آمستردام (یکی از ترانههای ژاک برل) اقتباس کردم. من آنرا با قلبم و تنها چیزی که دارم گفتم زیرا که آنچه اینجا اتفاق میافتد را من نمیتوانم تحمل کنم.
امروز صبح هم چنان همان قدر انرژی در شعارها وجود دارد. شعارهایی که افرادی را که به بیمارستان منتقل میشوند همراهی میکند. به نظر میرسد هیچچیز نمیتواند در عزم مجاهدین اورسورواز خللی وارد آورد.
ایرانیان سوگند خوردهاند که تا آزادی مریم رجوی از پا نخواهند نشست.
زنی که به گفته دادستان بازداشتها، تعادل ژئوپلیتیک دنیای وحشی آخوندسالار را برهم میریزد.
مطبوعات فرانسه به این زن یعنی مریم رجوی عنوان «پاسیوناریا»ی مقاومت ایران میدهند. پاسیوناریا که در لغت به معنی «گل احساسات» است، اسم مستعار دولوروس ایباروری بانوی مقاومت اسپانیاست که در جنگهای داخلی این کشور به خاطر سخنرانیهای آتشینش به یک افسانه زنده تبدیل شده بود.
پاسیوناریا همیشه این جمله منسوب به امیلیانو زاپاتا را که به شعار جنگهای داخلی اسپانیا تبدیل شده بود تکرار میکرد که:
«بهتراست ایستاده بر پاهایتان بمیرید تا بر روی زانوانتان زندگی کنید!» .
-پاسیوناریا در سخنرانی خداحافظی خود در بارسلون به زنان و مادران اسپانیایی گفت:
«به فرزندانتان درمورد آنهایی که از دریاها و کوهها کوهها گذشتند و از مرزهای حفاظتشده توسط سرنیزه رد شدند، تعریف کنید و بگویید درحالیکه سگان تشنه در پی دریدن گوشتشان بودند، آنها از همهچیز خود گذشتند: عشقشان، کشورشان، خانه و ثروتشان، پدرانشان، مادرانشان، همسرانشان، برادران و خواهران و فرزندانشان... تا به ما بگویند: ما اینجا هستیم، برای آرمانمان، آرمان همه بشریت مترقی و پیشرو»...
-به مدت ۲هفته اخبار اورسورواز و دستگیری مریم رجوی، سرخط اخبار فرانسه و بسیاری از رسانههای بینالمللی است. دراین اثنا یک شب نیایش و دعا برگزار میشود که از واشنگتن تا لندن و سوئد و پاریس و ژنو و برلین و رم تا قرارگاه اشرف و بسیاری از خانهها در داخل ایران را درمینوردد.
- شخصیتهای بسیاری در فرانسه و در کشورهای دیگر انزجار خود را از رفتار دولت فرانسه اعلام میکنند. حزب سوسیالیست آنچه را که انجام شده یک افتضاح سیاسی مینامد.
خانم دانیل میتران همسر رئیسجمهور فقید فرانسه و رئیس فرانس لیبرته در فردای ۱۷ژوئن، نخستین کسی است که به اورسورواز میشتابد. خانم میتران برچسب فرقه و سکت و کیش شخصیت علیه مجاهدین را تمسخرانگیز اعلام میکند و میگوید: من و همسرم هم، زمانی تروریست خوانده میشدیم ولی بعد، او رئیسجمهور فرانسه شد و به من مدال افتخار دادند.
- ایوبونه رئیس سابق د. اس. ت یکسال بعد در سخنرانی خود اشاره میکند که بیشاز شانزده ارگان دولتی در این عملیات شرکت داشتند. و مطبوعات فرانسه که این عملیات را عظیم توصیف کردند چند ساعت قبلاز شروع آن خبردار شدند.
-مطبوعات فرانسه کماکان از «عملیات غولآسای دستگیری» و «بازداشتهای غولآسا» صحبت میکنند.
رسانههای فرانسه چه میگویند
لاگازتدووالدواز در روز ۱۱تیرماه با این تیتر منتشر میشود که: اطلاعات فرانسویها به وسیله تهران مسموم شدهاند.
لاگازتدووالدواز میافزاید: «از فردای روزی که گزارش د.اس.ت که باعث یورش ۱۷ژوئن شد، انتشار یافت مسئولین سازمانمجاهدین خلق ایران به یک ضدحمله در جبهه اطلاعرسانی دستزدند.
... افشین علوی به آرامی میگوید که اینها اتهاماتی دستچین شده و بیپایه است. در همه این حرفها، ما بیان کلمات و روشهای سرویسهای امنیتی ایران را می بینیم. برای مجاهدین، این جریانی روشن است: سرویسهای امنیتی فرانسه توسط همسانان خود در تهران مسموم شدهاند.»
- دراین اثناء، مریم رجوی از زندان اطلاعات فرانسه به زندان فلوریمروژیس منتقل میشود. در زندان اطلاعات، او را از مسیرهای زیرزمینی در محاصره مأموران و سگهای محافظ به کاخ دادگستری میبردند. در زندان شهربانی نیز هر روز سلول او تعویض میشود. ملاقات و غذابردن و دادن هر چیز دیگری ازسوی خانوادهاش برای او ممنوع است. او به عمد از غذای زندان نمیخورد. از پولی که برایش فرستاده شده بود، فقط ۲۰یورو به او داده میشود و به رغم جراحی سنگین ۳هفتهی پیش، در ایام زندان، فقط با نانی که از ۲۰یورو میتواند بخرد، خود را سرپا نگه میدارد.
مهر تابان ایران به اور بازمیگردد
فریادها، گریهها و احساسات...
فریاد شادی هموطنان پس از آزادی مریم رجوی
یک نفر که در اعتصاب غذا به سر میبرد. تصور کرد مریم رجوی را درماشینی مشاهده کرده است.
سایر اعتصابکنندگان دراطراف او آواز میخوانند: «او آزاد شد، او آزاد شد.»
درحالیکه اشک در چشمانشان جمع شده است به فارسی یا انگلیسی شعار میدادند: «زندهباد مریم، ما پیروز شدیم.»
-مریم رجوی روز بعد، حوالی ظهر پنجشنبه ۳ ژوئیه ۲۰۰۳ ( ۱۲ تیرماه ۱۳۸۲ ) اززندان آزاد میشود. برای آزادی او ۸۰ هزار یورو وجهالضمان بریدهاند که پول زیادی است.
- قرارگاه اشرف اکنون به راستی به دیار بیقراران تبدیل شده است
تلویزیون کانال ۱ فرانسه خبر داد کسانیکه از سراسر اروپا آمده بودند از او همچون مسیح استقبال کردند. آنها فریاد میزدند «خاتمی چشم تو کور شود - ما مریم را آوردیم».
لبخند از لبان این رهبر مقاومت هرگز محو نمیشود. او ابتدا در مقابل یادبودی برای ۲تن از مجاهدین که خود را به آتش کشیده بودند توقف و ادای احترام کرد. سپس در یک سخنرانی سلیس به مدت یک ساعت، اتهامات تروریستی را به چالش طلبید و اطمینان داد که میتواند حساب جزء به جزء همه پولهای توقیفشده را پس بدهد.
- تلویزیون کانال ۲ فرانسه از «لشکری از دوربینها» به هنگام آزادی او و رسیدنش به اورسورواز خبر میدهد که همانند یک رئیس کشور مورد استقبال قرار گرفت و در یک سخنرانی مبسوط، نکته به نکته اتهامات وارده به جنبش خود را رد کرد و گفت آماده است برای هر سانتیم پول که توسط پلیس پیدا شده است جواب بدهد.
- تلویزیون کانال ۳ از جشنی مانند ورود رئیس یک کشور در اورسورواز گزارش میدهد و میگوید: مریم رجوی اجازه نمیدهد هیچ تلخکامی به خاطر بازداشتش در چهرهاش دیده شود. ۱۲۰۰ایرانی ازسراسر اروپا برای استقبال از او و ابراز احساسات برای او، خود را به اینجا رساندهاند. اما او ابتدا میخواهد چند شاخه گل بر بنای یادبود ۲زنی بگذارد که به خاطر اعتراض علیه دستگیری او، خود را به آتش کشیدند. این یک عملیات عظیم پلیس بود که بعداز ۱۵روز از انجام آن از نظر بعضی، یک ضربه به خاطر هیچچیز بوده است.
- شهردار اور میگوید: د.اس.ت به دنبال چه چیزی میگشت؟ قاضی بروگیر دنبال چه چیزی میگشت؟ سلاح؟ دلایل تروریسم؟ هیچچیز. تحقیقات، اینرا به خوبی ثابت کرد. حمله پلیس در ۲نوبت تکرار شد اما دراینجا هیچچیز یافت نشده است. ... مریم رجوی در پشت پودیومی که به تریبون سیاسی تبدیل شده است توضیح داد: سرویسهای اطلاعات فرانسه توسط اطلاعات دروغین از منبع اطلاعات آخوندها و مأموران اطلاعات ایران که خود را «اعضای سابق مجاهدین» مینامند، فریب داده شدهاند.
- امشب این آزادی به عنوان یک پیروزی تلقی میشود. مریم رجوی اکنون بیشاز هرزمان، سمبل مقاومت ایران مینماید.
- مطبوعات و رادیوهای فرانسه از «انفجار شادی» و «استقبالی در شأن یک رئیس کشور» که با «شوروشوق غیرقابلتصور» همراه است گزارش دادند و خاطرنشان کردند: اکنون سخن از یک «رهبر کاریسماتیک» است که «نماد مقاومت ایران» است و «دادسرا (و برچسب) تروریستی و دولت فرانسه را در پس یک حمله غولآسا، خجالتزده میکند.!»
- فرانسانفو موضعگیری حزب سوسیالیست را گزارش میکند که مشروعیت عملیات علیه مجاهدین را زیر علامت سؤال برده و آنرا یک افتضاح توصیف میکند.
- رادیو فرانس انفو، میافزاید: «افراد پلیس تلخکامند. به گفتهی معاون دبیرکل ملی سندیکای افسران پلیس، همه چیز بر باد رفته است...».
شهردار اورسورواز میگوید «اکنون دولت باید توضیح دهد که برای چه این عملیات را انجام داده؟ چه چیزی در پشت قضیه بوده؟ آیا زدوبندهای بینالمللی بود؟ ما امروز واقعاً در انتظار پاسخ هستیم».
- فیگارو به نقل از یک حقوقدان و وکیلمدافع مینویسد: این یک تودهنی واقعی به قاضی تحقیق و مسئول بازداشت مجاهدین بازداشتشده که از او دنبالهروی کرده بودند، میباشد.
-تحلیلگر فرانسانتر، آزادی مریم رجوی و استقبال هموطنانش از او را یک پسرفت برای دادستانی و یک تودهنی برای بروگیر و مأموران اطلاعات فرانسه میخواند که رئیسشان گفته بود مجاهدین قصد انجام سوءقصدهایی را در اروپا داشتند.
-پاریزین مینویسد:
شادی عظیم برای آزادی مریم رجوی
در اور همه آرزو میکنند امروز او را ببینند. ...
فریاد، اشک و صحنههای شادی به دنبال اعلام آزادی مریم رجوی.
مخالفان ایرانی، پرچمهای ایران و تصاویر «پاسیوناریای» خود را بیرون آوردند.
برای بازپرسان و پلیس این در حکم یک تودهنی بود.
باد ادعاها علیه این جنبش به سرعت خالی میشود.
تحقیقگران هیچ سلاحی پیدا نمیکنند. هیچ مواد منفجرهیی به دست نمیآید که بتواند اجازه دهد اعمال خشونتآمیزی آمادهسازی شود.
اومانیته مینویسد:
بعداز سروصدای اول، باد آن دستگیریهای جمعی، خالی میشود.
تصمیم دادگاه استیناف مبنی برآزادی مریم رجوی وهمراهان او انکار حرفهای نیکلا سارکوزی و قاضی بروگیر است. دیروز در اورسورواز، صدها تن ازهواداران و اعضای مجاهدین خلق ایران، پیشواز فاتحانهیی ازرهبری خود مریم رجوی، سازماندهی کرده بودند.. ...
تصمیم دادگاه استیناف، یک ناکامی غیرقابل اعتراض برای بخش قضایی اداره ضدتروریستی و یک انکار شدید برای روشهای به کاربردهشده توسط قاضی ژان لویی بروگیر به خصوص در رابطه با بیانیههایی است که توسط وزیرکشور و رئیس dst علیه مجاهدین صادر شده بود.
لیبراسیون مینویسد:
بروگیر نمیتواند رجوی را در زندان نگه دارد. آزادی او یک «غلط کردن» برای قاضی ضدتروریست محسوب میشود. این آزادی، عملیات انجامشده توسط بازرسان تحقیق علیه این مخالفین ایرانی را هرچه بیشتر به عنوان یک عملیات سیاسی عریان میکند تا تهاجمی که با انگیزه وعناصر واقعاً قضایی صورت گرفته باشد.
- لوموند، استقبال پیروزمندانه از مریم رجوی را تیتر میکند و مینویسد:
روز پنجشنبه در اور باندرولی نصب شده بود که به او خوشامد میگفت
فرش قرمز و همه جا غرق در گل
درکنار او دکتر صالح رجوی و برادرزادهاش استفان، ژانپیر بکه شهردار سوسیالیست اور و عالیجناب گایو دیده میشدند.
مریم رجوی در سخنان خود پس از بیان احساس خود از این استقبال و این همبستگی از اهالی اوور که چهره واقعی فرانسه انساندوست و مهد آزادی را نشان دادهاند سپاسگزاری کرد و افزود «شما دیگر فقط همسایگان ما نیستید شما وارد تاریخ ما شدید.»
او در پاسخ به پرسشی درباره احساس و اندیشهیی که در زمان حبس در فلوری مروژیس داشته است، گفت: «روزی که این مبارزه را آغاز کردیم همه خطرات را پذیرفتیم. من خود را برای زندان، شکنجه و اعدام ازسوی ملایان آماده کرده بودم اما هنوز درک نمیکنم که چرا باید در فرانسه برای اولینبار به زندان بروم».
درباره دلایلی که سبب شده قاضی بروگیر و د.اس.ت چنین نیروهایی را بسیج کند مریم رجوی گفت: «اطمینان دارد که بخشی از سرویسهای اطلاعاتی فرانسه، اطلاعات جعلی داده شده ازسوی ایران را بیچون و چرا میپذیرفتهاند. این توطئهیی است که تدارک شده از ناحیه وزارت اطلاعات آخوندهاست.
او تکرار کرد که «مقاومت ایران» هیچگاه منافع فرانسه را تهدید نکرده است»
«ما هیچ عمل غیرقانونی مرتکب نشدیم و نخواهیم شد چه در اروپا و چه در آمریکا و چه در هر جای دیگر دنیا.»
وی هم چنین متعهد شد که «پاسخگوی سانتیم به سانتیم پول یافتهشده در اور باشد.»
لوموند میافزاید: امروز گویی که مجاهدین، عرش را سیر میکنند...
اما ایرانیان تنها کسانی نبودند که ابراز شعف میکردند. اسقف گایو نیز رضایت خاطر خود را پنهان نمیکرد: «آنها از بیحرمتی در انظار عموم رنج بردهاند امروز برایشان روز پیروزی است.»
از نظر ژان پیر بکه شهردار: «این آزادی قبلاز هر چیز امکان میدهد نفسی به راحتی بکشیم چراکه وضع چندین نفر از کسانیکه اعتصابغذا کرده بودند به سرعت رو به وخامت میرفت. عملیات پلیس، ناهنجار، مسخره و در ابعادی بیتناسب بود آنها به دنبال مواد منفجره و مواد مخدر بودند اما چیزی نیافتند.»
۲۴ژوئن شورای شهر به اتفاق آراء تصمیم گرفت که از دولت در این باب توضیح بخواهد. مریم رجوی اعلام کرده که خواستار تشکیل یک کمیسیون تحقیق پارلمانی خواهد شد ژان پیر بکه تصریح میکند: «ما هم از این خواست حمایت میکنیم ما میخواهیم بدانیم اهداف آنچه که به یک فضاحت واقعی تبدیل شده چه بوده است.» یک نبرد دیگر نیز پیش روی شهردار قرار دارد دفاع از ۳مجاهدی که در اقامتگاههایشان تحتنظر خواهند بود تا بعد اخراج شوند. در بین آنان سرهنگبهزاد معزی دیده میشود کسی که خلبان هواپیمایی بود که در اوت ۱۹۸۱ مسعودرجوی را به فرانسه آورد.
- در روز آزادی مریم رجوی بسیاری مطبوعات اروپایی نیز مقالات مشابهی منتشر کردند. تیتر فرانکفورتر روندشاو چنین بود:
مایه خجالت برای شکارچیان تروریست که زیادهروی میکنند
دادگاه استیناف پاریس، مریم رجوی، سمبل مقاومت ایران را که در مظان اتهام تعلق به یک انجمن تروریستی قرار داشت، آزاد کرد. قضات معتقد بودند که دلایل ارائه شده علیه وی، فوقالعاده ضعیف هستند.
تنها واکنش منفی متعلق به رژیم آخوندی بود:
خبرگزاری فرانسه در روز ۱۶ تیر گزارش کرد: سخنگوی وزارتخارجه ایران گفت که ازتصمیم دادگاه فرانسه برای آزادسازی رجوی بسیار آزرده شده است.
هم چنین به خاطر انتشار عکس رهبر اپوزیسیون در یک روزنامه، آنروزنامه بسته شد. سردبیر و همسرش دستگیر گردیدند. روزنامه آسیا در صفحهی اول، عکسی ازمریم رجوی در حال لبخند نشان میداد که دستهگلی در دستانش داشت و توسط دوستدارانش مورد استقبال قرارمیگرفت. هرگونه اشاره به این گروه معمولاً با عنوان «منافق» صورت میگیرد. سخنگوی وزارتخارجه ایران ازفرانسه خواست از ایجاد «یک الگوی منفی» دربرخورد با این گروه پرهیز کند. او به خبرنگاران گفت: این یک مسئولیت بینالمللی برای فرانسه و هم چنین کشورهای دیگر میباشد که با تروریست مبارزه کنند و این گروه یک نمونه عالی است.
به راستی هم در تهران تنها روزنامهیی که جرأت کرده بود خبر آزادی مریم رجوی را همراه با عکسی از او در صفحهی اول منتشر کند توقیف، و سردبیرش بازداشت شد. برای آزادی همسر سردبیر، ۲۵۰ میلیون تومان وثیقه تعیین شد.
- لیگابو گزارشگر ویژه مللمتحد بعداً در اینباره نوشت: «سردبیر روزنامه اقتصادی آسیا همراه با همسرش که سردبیر اجرایی اینروزنامه است بعدازاینکه عکسی از مریم رجوی را روز ۵ ژوئیه چاپ کرد دستگیر شدند».
گزارشگر ویژه مللمتحد با گزارش خود میافزاید: سردبیر روزنامه آسیا «روز قبلاز ملاقات با گزارشگر ویژه در ۹نوامبر ۲۰۰۳ بعداز ۱۸ هفته حبس انفرادی در یک نقطه نامعلوم سرانجام به زندان اوین منتقل شد».
اما آزادی «نماد مقاومت» به راستی یکی از برجستهترین و شیرینترین لحظات سالیان مقاومت بود.
مسعودرجوی این لحظه را «از شکوهمندترین لحظههای تاریخ مقاومت مردم ایران» توصیف کرد.
«لحظهیی که تاروپود، بودونبود، و عطش سوزان ایران و ایرانی برای آزادی را در انظار جهانیان به نمایش گذاشت» (مسعودرجوی - ۱۲ تیر۱۳۸۲) .
پیام تهنیت و قدردانی مسئول شورای ملی مقاومت
سلام به عشقهای فروزان و شعلهور برای آزادی، برای مریم رهایی و برای درهمشکستن توطئه و زدوبند رژیم ضدبشری آخوندی.
سلام به شبزندهداران و نیایشگران در ۲۰شهر جهان.
سلام اشکها و لبخندهایتان، بر غم جانکاهی که شما را در این ایام فراگرفته بود و بر فوران شگرف شادیهایتان درلحظه اعلام و شنیدن خبر آزادی رئیسجمهور برگزیده مقاومت.
لحظهیی که از شکوهمندترین لحظههای تاریخ مقاومت مردم ایران دربرابر رژیم آخوندی است.
لحظهیی که تاروپود، بودونبود و عطش سوزان ایران و ایرانی برای آزادی را در انظار جهانیان به نمایش گذاشت.
در بسیاری خیابانهای تهران، اتومبیلها چراغهایشان را روشنکردند. بوقها به صدا درآمد و دانشجویان خروشیدند که: «مریم بیا ـ تهران بیا». درهمین اثنا، دستهایی دیگر بار، بردیوارها نوشتند: «مجاهدین بیسلاح ـ قلب ما سلاحتان».
در این ایام مردم و شورای شهر و شهردار اورسورواز با صمیمیت و مهربانی بسیار، در همه لحظات، با مریم و مجاهدین و مقاومت و مردم ایران بودند و عواطف انسانی آنها مانند رود کنار شهرشان بیانقطاع جریان داشت. میگویند که خانهها و امکانات خود را در اختیار گذاشته بودند. با مقاومت ایران گریستند و شبزندهداری کردند و با مقاومت، در آزادی مریم به شادی و پایکوبی برخاستند. آنان ارزشهای آرمانی فرانسه، مهد آزادی و حقوقبشر را در تمامیتش، به نمایش گذاشتند.
خانم میتران بلادرنگ به اقامتگاه رئیسجمهور برگزیده و سمبل مقاومت و آزادی ایران شتافت و اسف و اندوه خود را ازاینکه او را در آنجا نمییابد، ابراز کرد و متعاقباً در یک کنفرانس مطبوعاتی به نافذترین صورت اتهامهای ساخته و پرداخته رژیم آخوندی علیه مجاهدین و مقاومت ایران از قبیل سکتاریسم و تروریسم و شخصیتپرستی پاسخ گفت.
همزمان، مردان کلیسا و نمایندگان مجالس و سناتورها و شخصیتهای سیاسی و مدافعان نامدار حقوقبشر در کشورهای مختلف جهان به پا خاستند.
همبستگی ملی ایرانیان در خارجکشور هم یکبار دیگر اوج گرفت. تقریباً همه گروهها و سازمانها و شخصیتهای سیاسی، به استثنای عوامل و همدستان رژیم، یکسو و یکپارچه، صرفنظر از هر اختلاف سیاسی با مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران، به اعتراض پرداختند.
در این جریان و در این ایام، من تلاش کردم که با حداکثر خویشتنداری، کلمهیی و عبارتی نگویم که این اعتراضهای برحق و مقدس بالا و بالاتر بگیرد. میترسیدم که حتی با یک کلمه و یک عبارت، بغض فروخفته در هزاران و هزاران تن از هموطنانمان و مجاهدان آزادیستان، مشتعل و منفجر گردد و دیگر نتوان کسی را کنترل کرد.
بدون هیچ مبالغه، از صدها خودسوزی دیگر با پیام مریم، و با خواهش و التماس و استدعا از راه دور و از نزدیک، هم مستقیم و هم غیرمستقیم، ممانعت گردید و از مسئولان سازمانمجاهدین که در این خصوص به غایت همکاری و تفاهم داشتند، سپاسگزارم.
یک شب آتش در نیستانی فتاد
سوخت چون عشقی که برجانی فتاد
شعله تا سرگرم کار خویش شد
هر نییی شمع مزار خویش شد
به راستی آنان وجود خود را به شمعهای فروزان آزادی و مشعلهای جاودان مقاومت و تاریخ این میهن تبدیل کردند.
سلام بر «ذبح عظیم» ملت ایران در آستان فرشته آزادی که خلق اسیرمان از یکصد سال پیش سر به پایش نهاده است. آزادی، خجسته آزادی...
از آنسو، آخوند خاتمی متقاضی استرداد مریم بود و کیسهها دوخته بود. کسی که در مقام وزیر تبلیغات خمینی در جنگ ۸ساله افتخار میکرد که رژیمش ۴۵۰هزار دانشآموز را در پتو پیچیده و به میدانهای مین فرستاده است، عجبا که اکنون از طریق سخنگویان و مزدوران معلومالحالش مدعی شد که خودسوزیها در کشورهای مختلف جهان، «سازمانیافته» و «با دستور» بوده است!
بیچاره، تفاوت سازمان و آرمان را بو نکرده و ازآنجاکه هیچگاه در تمامی عمرش حتی آتش یک سیگار را بر پشت دست خود هم حس نکرده است، نمیداند که برخی امور از اساس با دستور و با سازمانیافتگی عملی نیستند. اگر غیر از این بود، آخوندها قبلاز هرکس برای حفظ خود و رژیمشان به صدوردستورات لازم روی میآوردند و نیازی به داعیه کاذب اصلاحات و هم چنین این همه فغان و فریاد علیه مجاهدین و مقاومت ایران نبود.
رژیم برای چند روز در پوست خود نگنجید و برای یکصدمین و هزارمینبار از پایان مجاهدین و جنبش مقاومت ایران خبر داد و بار دیگر ثابت شد که به رغم همه یاوهگوییهایش درمورد ناچیزشمردن «گروهگ تروریستی» خطر اصلی را از همین بابت از تنها جایگزین میهنی و دموکراتیک میداند والا چه نیازی به اینهمه تشبثات داخلی و منطقهیی و بینالمللی علیه «یک سکت خلعسلاحشده و مطرود» بود؟!
راستی این بسیج دروغپردازی و «شیطانسازی» از مجاهدین و «ترور شخصیت» برای چیست و چه کسی غیر از رژیم و مأموران اطلاعات آخوندها در پشت آن است؟
رژیم در چه شرایطی است و با چه خطر مبرمی رو به روست که اینچنین بقای خود را در فنای مقاومت ایران میبیند؟
ارتباط این قضایا با افشای تسلیحات کشتار جمعی رژیم آخوندی ازسوی مقاومت و با موج اعتراضات برحق دانشجویان و مردم آزاده ایران چیست؟
به نظر میرسد که آخوندها تنها راه برونرفت خود را از تنگنای داخلی و تنگنای بینالمللی و به ویژه تنگنایی که در عراق با آن مواجه هستند در انهدام این مقاومت یافتهاند. اما چه کسی نمیداند که روزگار حاکمیت آنها شتابان رو به پایان است.
با قدردانی از همه هموطنان و پشتیبانان مقاومت ایران و سپاس از خانوادههای شهیدان و همه شخصیتها و جریانهای سیاسی که اعلام همبستگی نمودند، یک بار دیگر تأکید میکنم که برخلاف اقدامات تروریستی و جاسوسی رژیم آخوندی، حضور و فعالیت پناهندگان سیاسی ایران در کشورهای مختلف جهان طی ۲۲سال گذشته، صرفاً یک فعالیت مسالمتآمیز در چارچوب قوانین و ضوابط این کشورها بوده است و در آینده هم، چنین خواهد بود.
باایقان به پیروزی نهایی ملت ایران، با بزرگداشت خاطره شهیدان و با درود به همه عزیزانی که درکشورهای مختلف جهان، درد و رنج اعتصاب جانکاه را تحمل کردند.
مسعودرجوی
مسئول شورای ملی مقاومت ایران ـ ۱۲ تیرماه ۱۳۸۲
سخنرانی مریم رجوی پساز آزادی (۳ژوییه ۲۰۰۳ـ ۱۲ تیر۱۳۸۲)
به نام خدا به نام ایران و به نام آزادی
و با سلام به شما مادران، پدران، خواهران، برادران و فرزندان عزیزم، که خانه و خانواده و کار و زندگی را ترک کردهاید و برای دفاع از آزادی و مقاومت مردم ایران، خودتان را از سراسر اروپا تا آمریکا و کانادا و استرالیا و دیگر نقاط جهان به اینجا رساندهاید.
و با درود به سایر هموطنان متحصن و درحال اعتصابغذا در سوئد و نروژ و دانمارک و انگلستان و آلمان و هلند و قبرس و یونان و استرالیا و شهرهای مختلف آمریکا و کانادا که به حمایت از مقاومت و آزادی مردم ایران برخاستهاند.
و به خصوص با درود بهدانشجویان و مردم به پاخاسته ایران و خانوادهها و جوانان پرشوری که در کارزار آزادی، آرام و قرار ندارند و با شما همراه و همصدا هستند.
به راستی که شما شعلههای شرف و مقاومت ملتی اسیر دربرابر فاشیسم مذهبی هستید که در این ایام در سراسر ایران و در اقصینقاط جهان زبانه میکشد و جهانی را به تحسین و ستایش واداشته است.
شما بیشاز ۲هفته گرسنگی و تشنگی را به بهای جانهای ارزشمندتان تحمل کردید و در این مدت مردم شریف اور درکنار شما بودند و شما را تسلی میدادند. من میدانم که اینهمه، نه به خاطر من، بلکه به خاطر آزادی مردم ایران بود.
اجازه بدهید که خطاب به مردم شریف اور اضافه کنم که شما مردم اور و شهردار آزاده شما و شورای شهر اور از همه احزاب، فرانسه را با همه ارزشهای انسانی و اخلاقی و آزادیخواهانه آن به نمایش گذاشتید.
ما باعث زحمت شما شدیم و خجل هستیم، ولی حالا دیگر شما فقط همسایه نیستید و بخشی از تاریخ و مقاومت و قلب و عواطف ما و مردممان هستید و ما هرگز آنرا فراموش نمیکنیم، چون در این دوهفته شما از هیچچیز کوتاهی نکردید.
از زنان اور، از مردان اور و از بچههای اور عمیقاً سپاسگزارم که در تلخترین شرایط و در سختترین ایام با همه عواطف و امکانات و خانههایشان درکنار ما بودند.
در این ایام من خودم را فراموش کرده بودم و همه تلاشم این بود که جلو خودسوزیها را بگیرم. شما خوشحال هستید ولی من هنوز درد عمیقی را در سراسر وجودم به خاطر آنها احساس میکنم. درحقیقت هنوز قلبم در سوزوگداز و در آتش است. آتشی جاودانه که فقط با آزادی پایدار و همیشگی مردم ایران آرام میگیرد.
ایکاش که من زودتر خبردار میشدم و میتوانستم مانع این فدیههای بزرگ و شگفت تاریخ آزادی میهنم بشوم.
از نمایندگان مجلس در کشورهای مختلف، از سناتورها، از شخصیتهای سیاسی و تاریخی و مذهبی و کشیشها و شخصیتهای عالیقدر کلیسا که به اینجا آمدند سپاسگزاری میکنم. قبلاز همه از خانم میتران که بزرگواری و هوشیاری و شکوه ارزشهای فرانسه و مقاومت فرانسه را، اینبار دربرابر فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران، بازتاب نمود.
خانم میتران انگار که با خودش ژنرال دوگل، به عنوان رهبر مقاومت ضدفاشیستی فرانسه و پرزیدنت میتران فقید را هم به اینجا آورده بود. دلم میخواست قبلاز آمدن به اینجا به دیدار ایشان بروم و احساسم را بگویم اما عملی نبود و آنرا به بعد موکول کردم اما فرصت را مغتنم شمرده و از طریق مردم اور و شورای شهر که همه تمایلات سیاسی فرانسه را دربرمیگیرد و مخصوصا از طریق آقای شهردار، به فرانسه و ارزشهای آن و به سمبلهای آن مانند خانم میتران و هم چنین لیگ حقوقبشر فرانسه و حقوقبشر نوین و به همه شخصیتها و مقامات و وکلا و قضات فرانسه درود میفرستم. به قول هانری لوکلرک «دادگستری فرانسه نشان داد که میتواند از کرنش دربرابر ملاحظات سیاسی پرهیز کند زیرا که کشور قانون و دموکراسی است».
ما از هرگونه پیگرد و تحقیقات قانونی و محاکمه عادلانه قضایی نهفقط رویگردان نیستیم بلکه از آن به غایت استقبال میکنیم چون در فضای عادلانه و دموکراتیک، قطعاً وجدانها و آرای بیطرف و افکار عمومی را درکنار خود داریم و چیزی برای مخفیکردن نداریم.
اجازه بدهید اضافه کنم که در لیست اتحادیه اروپا تصریح شده است که ائتلاف شورای ملی مقاومت ایران، یک سازمان تروریستی نیست. برچسب تروریستی به سازمانمجاهدین خلق نیز که یک کپیبرداری از وزارت خارجه آمریکا است، فقط و فقط برای استمالت از ملایان ابداع شده و سابقه آن به ایرانگیت برمیگردد و حالا دیگر پساز رفع هرگونه توهم رفرم و میانهروی در ایران تحتحاکمیت ملایان این برچسب باید برداشته شود.
بااینهمه تصریح میکنم که این اقامتگاه از ۲۰سال پیش مقر شورای ملی مقاومت در فرانسه بوده و نه مجاهدین. مجاهدین در سپتامبر۱۹۹۴ همه دفاتر خود را در فرانسه و سایر کشورهای اروپایی منحل کردند و آنرا در اطلاعیه رسمی اعلام نمودند. فقط در کشورهایی مثل انگلستان و آمریکا سخنگوی مطبوعاتی باقی گذاشتند.
درحقیقت من فکر میکنم و اینرا برای اطلاع دولت فرانسه و شخص پرزیدنت شیراک هم میگویم که برخی سرویسهای فرانسوی با اطلاعات غلط از جانب وزارت اطلاعات ملایان و عوامل آنها و مأموران نفوذی که در این ایام خودشان را اعضای سابق مجاهدین معرفی میکنند، گمراه شدند. والا برای آمدن و تحقیق و بازرسی احتیاج به این همه هلیکوپتر و کشتی و انفجار درها و پنجرهها نبود، شاید آنها فکر میکردند که در اینجا همه مسلح هستند و یک درگیری مسلحانه بزرگی در پیشرو است. حال اینکه شورای شهر به درستی شهادت داده است که در ۲دهه گذشته در مقر مقاومت هیچ فعل و انفعال غیرقانونی وجود نداشته است. درهرحال از دولت فرانسه و شخص پرزیدنت شیراک خواهان تشکیل کمیسیون ویژهیی برای رسیدگی به این موضوع از ابتدا تا انتهای آن هستم.
پولهای این مقاومت با ۱۲۰هزار شهید، مطلقاً و تماماً متعلق به مردم ایران و هواداران این مقاومت است و حتی یک یورو و یک دلار آن از هیچ دولت یا کشور و رژیم دیگری نیامده است. هرچند من از جزئیات خبر ندارم اما مطمئنم که مقاومت، حساب هر سانتیم آنرا هم برای مقامهای قانونی روشن خواهد کرد و شما خواهید دید که مقاومت ایران در اینباره هم، چیزی برای پنهانکردن ندارد و این پولها مخارج خانوادههای شهیدان و فرزندانشان و هزینههای مطلقاً سیاسی و تبلیغاتی این مقاومت در چارچوب قانونی بوده است. مردمی که در ایران برای آزادی، ۱۲۰هزار اعدامی و نیممیلیون زندانی شکنجهشده را به جان میخرند، پولهایی صدبرابر بیشتر از اینرا هم در حمایت از مقاومت نثار میکنند. اینکه این پولها از یک دولت عربی یا غیرعربی آمده باشد کذب محض است و این در دادگاه اثبات خواهد شد و کسانیکه این ادعا را میکنند، باید ادعای خود را در دادگاه اثبات کنند.
حرفهایی که امروز درمورد تروریسم و بنیادگرایی با سوءاستفاده از نام اسلام و صدور تروریسم و بنیادگرایی زده میشود همانهاست که ما نخستینبار از ۲۰سال پیش در این جا میگفتیم و هشدار میدادیم و حالا دنیا آنرا به چشم میبیند. ما از روز اول گفتیم و حالا بازهم تکرارمیکنیم که به محض اینکه ملاها یک انتخابات آزاد را در ایران براساس حق حاکمیت مردم، و نه براساس حاکمیت ملایان بپذیرند، به شرط اینکه انتخابات زیرنظر مللمتحد باشد بلادرنگ آنرا میپذیریم و دیگر مقاومت موضوعیتی ندارد. حالا بگویید تروریست کیست؟ آیا کسانیکه دکترکاظمرجوی را در ژنو و محمدحسین نقدی را در رم و زهرا رجبی و علی مرادی را در استانبول و بختیار را در پاریس و قاسملو را در وین ترورکردند تروریست هستند یا ما؟
چهکسانی در دهه۸۰ در خیابانها و فروشگاههای پاریس بمبگذاری میکردند؟ همین آخوندها. چهکسانی فرانسویها را در بیروت گروگان میگرفتند؟ چه کسانی طی ۲دهه به عملیات تروریستی در سرتاسر جهان تحت نام اسلام دستزدند و صدها ایرانی و غیرایرانی را ترور کردند؟ همین ملاها.
پس چهکسی تروریست است؟
ما همیشه در طرف صلح و دموکراسی و ثبات و امنیت بودهایم، ما هیچگاه در اروپا و آمریکا و سایر کشورها دست به هیچاقدام غیرقانونی نزدهایم و نخواهیم زد. پشتیبانان و هواداران مقاومت ایران و پناهندگان ایرانی در همه کشورها فقط اقدامهای قانونی و مسالمتآمیز دستزدهاند و در آینده هم همینطور خواهد بود. تأکید میکنم که از تحقیقات پلیس و همه ارگانهای مسئول استقبال میکنیم. از دادگاه هم استقبال میکنیم، مقاومت ایران هیچ خطری برای امنیت فرانسه و منافع ملی فرانسه نبوده، نیست و نخواهد بود. اگر ما را باور میکنید، چنانچه از ۲۰سال پیش گفتهایم، خطر در بنیادگرایی و صدور تروریسم ازسوی ملایان حاکم بر ایران است.
آخرین نکتهیی که میخواهم بگویم تقدیر از همبستگی ملی ایرانیان در این جریان است که چه در داخل ایران و چه در خارج ایران و همه احزاب و گروهها و شخصیتها حتی گروهها و احزاب و شخصیتهایی که خارج از شورای ملی مقاومت ایران هستند، آنرا به نمایش گذاشتند. این نشان از آگاهی و اراده و شعور ملی همه پناهندگان سیاسی ایران دارد و درعینحال نویدبخش پیروزی ماست.
بله، آزادی و انسانیت در ایران اسیر هم قطعاً پیروز میشود.
همبستگی ملی ما نشان از همین دارد.
شنیدم که شما یک شب را در اینجا شبزندهداری و دعا داشتید. کاش منهم با شما بودم به یاد شهیدانمان و با بزرگداشت عواطف سرشار همسایگانمان در اینجا و همه مردم اور و با الهام از مریم عذرا و عیسی مسیح اضافه میکنم: بهترین لحظات انسانی و خوشبختترین لحظات انسان، لحظه بخشش است.
با تقدیر وتشکر مجدد از تکتک شما و از مردم اور و افکارعمومی فرانسه و همه احزاب و شخصیتهایی که از ما حمایت کردند.
سلامتی و موفقیت همه شما را خواهانم.
متشکرم