728 x 90

عاشورا، فروغ جاودان آزادی

عاشورا، فروغ جاودان آزادی
عاشورا، فروغ جاودان آزادی

عاشورا، فروغ جاودان آزادی
ای مقتدا و راهبر جاویدان!
که اگر تو و اگر سرخط عاشورایی تو نبودید
امروز ما هم هیچ بودیم و هیچ نبودیم
شرف، اعتبار، آینده و تمامی دارائی عقیدتی و سیاسی ما
از عاشورای حسینی جوشیده

 

مسعود رجوی ۱۳شهریور ۱۳۶۶

«...ای مقتدا و راهبر جاویدان! که اگر تو و اگر سرخط عاشورایی تو نبودید امروز ما هم هیچ بودیم و هیچ نبودیم. راستی اگر مجاهدین خط مشی حسینی پیشه نمی‌کردند، اگر عاشورا را نصب‌العین خودشان نمی‌کردند آیا جز گروه و یا جریان روشنفکری بیشتر باقی می‌ماندند؟ جز این‌که حالا پراکنده و در کنار، در گوشه و کنار، در خود و بی‌خود، بحثی بکنند و فحصی بکنند، مثل خیلی‌های دیگر، چه چیز باقی می‌ماند. آیا غیر از این است که شرف، اعتبار، آینده و تمامی دارایی عقیدتی و سیاسی ما از عاشورای حسینی جوشیده. پس امروز تو را زیارت می‌کنیم، در هر کجا که هستیم به دیدارت می‌شتابیم. البته دیداری در میانه‌ی میدان و نه در کنار...».
 

 

زیارت مسعود رجوی – قتلگاه امام حسین – نوروز ۱۳۶۹

”در اینجا بود که خمینیان دوران سر از بدن حسین جدا کردند, اینجا محل قتل حسین است. در اینجا نخلی بود به‌نام نخل مریم که پذیرای سر حسین شد و لختی سر را بدان نخل آویختند. 
یا سیدالشهدا، از جانب مجاهدین خلق ایران باز هم برای تو هدیه‌ای آوردیم, دومین فهرست. 
در نخستین فهرست بخشی از ده‌ها هزار شهید که راه تو و مشی تو را رفتند هر یک با یک شماره و با یک ستاره به تو تقدیم کردیم. اما این خون تا بیکران جاریست زیرا که تو آغاز کردی. 
یا اباالشهدا آنچه جوشید از این نقطه و از این مکان جوشید، هر چه بود درس آزادگی بود. دوران ما دوران بی‌اثر بودن و درهم‌شکستن بسیاری از ایدئولوژی‌ها و خط‌مشی‌ها بود. راستی که در شرایط سلطه دجال خون‌آشامی مثل خمینی چه می‌شد کرد؟ در میان خط‌مشی‌ها و در میان روش‌های مختلف سیاسی و نظامی برای آن کس که می‌خواست با شرف زندگی کند و با شرف بمیرد به‌راستی چه چیز متصور بود؟ بسیاری مدعیان با اشارت انگشت یا با تنوره کشیدنی از سوی دجال خون‌آشام دور شدند و از بین رفتند مردار شدند و در لجنزار خمینی فرورفتند با چه دعاوی با چه ادعاها. دعاوی ترقی‌خواهانه همه چیز کلمات بی‌محتوا بود. اما تو بودی که به کلمه مجاهد خلق محتوا بخشیدی فقط تو، چه خط مشیی جز خط مشی عاشورایی جواب داشت؟ وقتی که دیو خون‌آشام تنوره می‌کشید، وقتی که دجال همه راه‌ها را بر ما بسته بود و اجتماعاً و سیاساً ما را در محاصره قرار داده بود و دجالگری بود و دجالگری و ظلمت و جاهلیت و تباهی و جنگ. هر چه نظر کردیم و اندیشه کردیم هیچ خط مشیی جز خط مشی تو پاسخ نداشت. پس تو را تجربه کردیم. گفتیم که عاشوراوار با کلمه حسینی این بود که به ما محتوا و اعتبار بخشید والا چه بودیم؟ نابود و نفرین می‌شدیم, مثل همه جریانات و افراد نابودشده و نفرین‌شده. مردار و در لجنزار اما تو پاکمان کردی. 
 من ذره بودم ز کوه بیشم کردی، درمانده بودم از همه پیشم کردی درمانده بودم از همه پیشم کردی.
واقعاً که در دوران خمینی یا که می‌باید سکوت پیشه می‌کردیم, یعنی که رضایت می‌دادیم به رذالت او و نفرین می‌شدیم هم‌چنان‌که در دعای عاشورا خواندیم و یا می باید مثل بسیاری دیگر با او همدست و همکار و متحد می‌شدیم. یک پاسخ بیشتر وجود نداشت و اون هم تو بودی، تو. با تمسک به تو و با چنگ‌زدن به دامن تو و مشی تو و سنت تو بود که تا این تاریخ زیر چتر عقیدتی و سیاسی خودت باشرف ماندیم و باشرف زیستیم اما قیمت باشرف زیستن, قیمت تعقیب خط‌مشی تو چقدر گرانبهاست، چقدر. چه زنان باردار که هم شکنجه و تیرباران شدند و چه گلوهایی از مجاهدین که در آنها اسید ریخته شد. چه قفسه‌های سینه‌ای که شکست و چه پیکرهای پاکی که زیر لودر رفت. چه حلقوم‌ها و حنجره‌هایی که سرودخوانان بریده شد و زنان و دختران تجاوز شده. و امروز مرتجعین و آنهایی که در سطح بین‌المللی می‌خواهند برايشان راه باز کنند و استعمارگران گمان می‌کنند که می‌توان راه را بر جنبشی که با نام تو آغاز شده بست. البته که مرتجعین و استعمارگران همیشه، ستمگران همیشه پاک‌ترین جنبش‌های انقلابی را هم در صدر تمام تاریخ و خود تو را با انواع و اقسام برچسب‌ها می‌آلودند. راستی که مجاهدین ایدئولوژی مرگ را آن‌چنان که اضدادشان می‌گويند پیروی می‌کنند یا ایدئولوژی حیات؟ لحظاتی پیش در مرقد پدرت بودیم در گوشمان همیشه زنگ می‌زد که” الموت فی حیاتکم مقهورین و الحیات فی موتکم قاهرین”.
بگذار ما را مثل تو به هر برچسبی که می‌خواهند بیالایند. راستی که مبارزه برای آزادی، مبارزه برای رهایی، رسم انبیاء رسم اولیاء و رسم و راه تو, چه چیز پرافتخارتر از این؟ چه چیز از سر دادن و جان دادن در رکاب تو پرافتخارتر؟ اگر غیر از این بود، مردار می‌شدیم. تو، مشی تو و راه تو زنده‌مان کرد. پس شرف خودمان و سرفرازی خودمان و خلق‌مان را مدیون توایم. بدون این چه چیزی وجود داشت؟ بدون این چه چيز از مجاهدین باقی می‌ماند و چه داشتند که روی آن مدعی اعتبار و اعتقاد بشوند. نه، قیمت سنگینه ولی چه باک تو آغاز کردی، تو یاد دادی تو راه نشان دادی. 
درمانده بودم از همه پیشم کردی، درمان دل و خراب و ریشم کردی، سرمستک و دستک‌زن خویشم کردی، می‌ترسیدم که گم شوم در ره تو اکنون نشوم گم که نشانم کردی.
اگر مشیت خدا چنین است که سر از بدن تو هم جدا بشود و تو هم در اینجا بی‌سر بیافتی با خانه و خانمان و فرزندانت، با علی‌اصغرت و علی‌اکبرت و برادرانت، پس چرا راه تو را تعقیب نکنیم؟ 
خدایا به حق حسین و خون حسین هم‌چنان که تابه‌حال ما را در کنف حمایت خودت گرفتی باز هم راه را از بیراهه به ما نشان بده و این شرف و عزت و افتخار را برای ما قائل باش که زیر چتر عقیدتی و سیاسی حسین بمیریم. آهای جاودانه فروغ‌ها، بر شما مبارک باد، ای ارواح پاک و پاکیزه‌ای که به درگاه حسین فرود آمدید و لابد که ای کبوتران از همین‌جا پر زدید و گذر کردید. رستگاری بر شما مبارک باد. یالیتنی کنت معکم فافوز و فوزا عظیما.
و ای زینب کبری ای یار، خواهر، همرزم، هم‌شأن عقیدتی حسین، قطعاً که تو در اینجا شاهد و حاضر و ناظری، مگر می‌شود که تو پیکر بی‌سر حسین را یک آن ترک کنی؟ مگر او تمامی عشق مجسم تو نبود؟ از او بخواه که نزد خدا شفیع ما باشد و ما را در برابر خدا و خلق روسفید کند. رو به‌سوی تو دست دراز می‌کنیم و برای زنان و مردان و رزمندگان استقامت هر چه بیشتر و برای خلقمان آزادی از خدای بزرگ طلب می‌کنیم.
 بارخدایا به حق حسین و زینب کبری آن‌کس که درد عظیم را او تحمل کرد، آن‌کس او پیکر برادر و تمام یارانش را دید اما درهم‌نشکست و چون کوه سرفراز به راهبری جنبش ادامه داد. از تو می‌خواهیم که این مریم مسئول اول ما را تحت عنایت خاصه خودت بگیری و پرتوی از انوار زینب کبری را بر او بتابانی تا از پس انجام وظایف خطیر خودش به درستی و به نیکی بربیاد».  
 

 

سخنان خانم مریم رجوی - عاشورای حسینی سال ۱۳۸۱

در عاشورای حسینی، بر پیشوا و مقتدای تاریخی مجاهدان، حسین‌ علیه‌السلام درود می‌فرستیم و به قرائت سطرهایی از زیارت‌‌نامه برمی‌خیزیم:
سلام بر تو ای سرور شهیدان، و ای پیامبر جاودان آزادی و رهایی انسان.
سلام بر تو ای خون خدا، ای وارث انبیا و ای کسی که انتقام خونت بازپس ناگرفته باقی‌مانده، ای چراغ هدایت و ای کسی که خون پاکت تا ابد، راهنما و انگیزاننده پیشتازان رهایی انسان، باقی خواهد ماند. سلام بر تو ای نور دیده‌ی پیامبر خدا و ای فرزند وصی و جانشین او، ای فرزند فاطمه زهرا سرور تمامی زنان. درود خدا بر تو باد و بر همه روان‌های پاک و پاکیزه‌یی که به آستان تو فرود آمدند.
ای ابا عبدالله! راستی که سوگ و مصیبت تو برای ما بس عظیم و سنگین است. پس نفرین خدا بر گروه و دار‌و‌دسته‌یی باد که بنیان تجاوز و ظلم را علیه شما بنا نهاد. و نفرین خدا بر گروهی که شما را از منزلت و جایگاه واقعی رهبری‌کننده‌تان دور ساخت، همان مرتبتی که به‌حکم شایستگی‌هایتان سزاوار بودید. ای امام حسین، فدای مطلقه تو در عاشورا، الهام‌بخش حرکت و مقاومت ما در برابر دیکتاتوری و ستم آخوندی بوده است. راهبر این مقاومت، با تأسی به سنت تو، توانسته در حساس‌ترین سرفصل‌ها این مقاومت را به پیش ببرد، حلقات توطئه و مکر دشمن را در‌هم‌بشکند و در تاریک‌ترین و سیاه‌ترین دوره تاریخ ایران و در دوران بدترین نوع استبداد که استبداد زیر پرده دین است، نسلی را تربیت کند که به‌دور از آلودگی‌های ارتجاعی و استثماری، از همه‌چیز خودشان گذشته‌اند تا از ارزش‌های خدایی و مردمی نگاهبانی کنند و نگذارند دین حنیف اسلام با دروغ‌ها و دجالگری‌های این آخوندهای پلید و در زیر سم ستوران ارتجاع لگدکوب بشود.
یا حسین، همه افتخارات مجاهدان امروز، تنها جرقه‌یی و پرتوی از خورشید عاشورای توست. پس، از خدا می‌خواهیم که به‌حرمت تو، به‌خاطر شأن و جایگاهی که تو در نزد او داری، ما را در انجام مسئولیت‌هایمان برای دورکردن شر آخوندهای دین‌فروش و غاصب و ستمکار از سر مردم‌مان موفق و پیروز کند.
ای خمینی‌صفتان یزیدی که به‌نام مطهر حسین بر بالای منابر می‌روید و مثل پیشینیان خود، شمر و یزید، تمام حرمت‌های خدایی و مردمی را پایمال کرده‌اید، بدانید که همین مردم و همین زنانی که آنها را کنیز و برده می‌دانید و به هیچ می‌گیرید، اراده کرده‌اند تا شر شما را از سر این میهن کوتاه کنند. امروز به‌چشم می‌بینید که چگونه مردم از راه و رسم فرزندان پیشتازشان، که راه مقاومت تمام‌عیار است، استقبال می‌کنند. زنان و مردان و جوانان به‌پاخاسته ایران، به چیزی جز پایان دادن به حاکمیت ننگین شما راضی نمی‌شوند. پس منتظر باشید. شما دین خدا را وسیله کسب و کار خودتان کردید و با دروغ بستن به خدا و دین و آیین حنیف او بدترین پلیدی‌ها و جنایت‌ها را مرتکب می‌شوی.
ننگ بر شما که به‌نام دین، سنگسار می‌کنید، بساط دست و پا بریدن و چشم‌در‌آوردن و تخت شلاق به‌راه می‌اندازید.
اما بدانید که این وحشیگری ها و ارعاب و توهین و تحقیرها که در حق جوانان میهنمان اعمال می‌کنید آتش خشم مردم را علیه شما تیز و تیزتر می‌کند. شما با قتل‌عام زندانیان سیاسی، با وحشیانه‌ترین سرکوب‌ها و با تبلیغات سرسام‌آور در این سال ها، تلاش کردید نگذارید نام مقاومت و نام مجاهدین و نام ارتش آزادی و صدای آزادی‌خواهی و پایداری و نوای هیچ‌گونه مخالفت از هیچ‌کس برخیزد. اما جوشش خون شهیدان و برق اراده ملت ایران را دیدید؟ دیدید که نسل مقاومت و ایمان و جوانان غیور ما چگونه جوابتان را می‌دهند؟
بله، این نسل، همان نسلی که می‌خواستید به‌نام دین و به‌نام اسلام و به‌نام حسین، او را بفریبید، قسم یاد کرده است که به‌نام حسین و به پیروی از او بساط دین‌فروشی شما ستمکاران را بر سرتان خراب کند و قطعاً چنین خواهد کرد. نسلی که در دوران افول ارزش های انقلابی، بهای طراوت، تطهیر و تازگی انقلابی خود و انقلابی ماندن خودش را هر روز پرداخته و می‌پردازد.
نسلی که با سرفرازی، از کوران های بسیار عبور کرده و اینک در اوج اقتدار و بالندگی، پیام‌آور بهار خرمی و بهروزی فردای ایران است. بله، خلقی در اسارت و تحت ستم آخوندی که هر روز جسم و جان و روح و روانش، سرکوب و له می‌شود در انتظار است. و این نسل باید که به‌عهد خود یعنی سرنگونی این حکومت یزیدی قیام کند.
بگذارید صحبتم را در روز عاشورا خطاب به صاحب این روز یعنی خود امام حسین به پایان ببرم:
ای امام حسین، فروغ جاودان عاشورای تو از فراز تاریخ، بر ارتش آزادی می‌تابد و بالاترین الهام‌بخش مجاهدان راه آزادی است. با تمسک به تو و در پرتو فروغ هستی‌بخش تو با محکم نگه‌داشتن پرچم‌های قیام و مرزبندی و تعهد در دست‌هایمان، یک‌بار دیگر تجدید پیمان می‌کنیم.
 

 
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/1b1be4d0-ea1e-4591-8308-8827885755b9"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات