۵ مهر ۹۶۲ – ۲۷سپتامبر۱۵۸۳:
بر اساس برخی اسناد تاریخی، روز پنجم مهر سال ۹۶۲ هجری شمسی، وحشی بافقی درگذشت.
کمالالدین وحشی بافقی از شاعران پرشور و نغزگفتار ایران در ابتدای دوران صفویه بود.
از وحشی بافقی مثنوی فرهاد وشیرین و دو مثنوی دیگر به نامهای ”ناظر و منظور“ و ”خلد برین“ و همچنین دیوان قصاید و غزلیات و قطعات دیگر باقی مانده است.
وحشی بافقی در قصبه بافق در ۲۴فرسنگی یزد متولد شد، سپس از آنجا به یزد رفت و بیشتر عمر خود را در آنجا گذراند.
از اشعار معروف وحشی بافقی این مناجات است:
الهی سینهیی ده آتشافروز
در آن سینه، دلی وآن دل همه سوز
هر آن دل را که سوزی نیست دل نیست
دل افسرده غیر از آب و گل نیست
سخن کز سوز دل تابی ندارد
چکد گر آب از او، آبی ندارد
اگر صد آب حیوان خورده باشی
چو عشقی با تو نبود مرده باشی
خوشا عشقی خوشآغاز و خوشانجام
همه ناکامی اما اصل هر کام
اگر چه آتش است و آتشافروز
مبادا کم که خوش سوزی است این سوز
الهی سینهیی ده آتشافروز
در آن سینه، دلی وآن دل همه سوز
هر آن دل را که سوزی نیست دل نیست
دل افسرده غیر از آب و گل نیست
سخن کز سوز دل تابی ندارد
چکد گر آب از او، آبی ندارد
اگر صد آب حیوان خورده باشی
چو عشقی با تو نبود مرده باشی
خوشا عشقی خوشآغاز و خوشانجام
همه ناکامی اما اصل هر کام
اگر چه آتش است و آتشافروز
مبادا کم که خوش سوزی است این سوز