امام محمد تقی، امام جواد نهمین پیشوای انقلاب و توحید در دهم رجب سال ۱۹۵ هجری قمری در مدینه چشم به جهان گشود.
امام نهم (ع) تنها تا ۷سالگی سایه پدر را بر سر داشت و در مدت حیاتش با دو خلیفه از عباسیان معاصر بود که عبارتند از عبدالله مأمون و برادرش ابراهیم معتصم، پسران هارونالرشید.
امام محمدتقی (ع) در عمر کوتاهش بهطور عمده معاصر مأمون بود. بهجز حدود دو سال و نیم (۳۰ماه) آخر که همعصر با معتصم عباسی بود. اما همین مدت اندک چنان بر خلیفه عباسی، گران میگذشت که خطاب بهمشاورانش میگفت: «وای بر شما، در موضوع ابنالرضا بهعجز آمدهام».
فهم تنگنای عاجزکننده خلیفه البته چندان دشوار نیست چرا که اطلاعات درباره پیکهای پنهان امام، حتی به همان میزان که علنی میشد، میتوانست بهدستگاه حاکم نشان دهد که انبوه شیعیان پرشور آلمحمد که در حلقه تبعیت این پیشوای جوان گردآمدهاند، در سرزمینهای وسیعی فعالند. از «سمرقند» و «سجستان» و «مرو» تا ری، قم، دیلم، طبرستان، اهواز، بغداد و کوفه و تا سرزمین مصر و...
پسرعموهای خائن حضرت جواد (ع) بهخلیفه هشدار میدادند: «در یک کشور دو خلافت وجود دارد» و «یک رهبری بهغایت معنوی در مدینه به موازات قدرت خلافت برقرار است که «خلقی کثیر» از سراسر قلمرو اسلامی از او تبعیت میکنند».
به این ترتیب خلیفهٔ ارتجاع که از این پیشتر پدر او امام رضا را بهشهادت رسانده بود، دفتر حسابهای خود را باطل یافت و به عینه دید که جنبش انقلابی ماندگار و رشد یابنده است و دور نیست که پایههای حکومت را دیگر بار مانند زمان امام رضا بلرزاند و او را به صرفنظر کردن از تمام یا بخشی از قدرت سیاسی ناگزیر سازد. در این زمان خلیفه که در سوگ امام رضا اشکها ریخته و بهخاطر نیرو و قدرت جنبش انقلابی با آن به شیوهٔ مدارا و وحدت و انطباق رفتار میکرد، دیگر بار با امام جواد نیز رسم احترام و ملاطفت پیش گرفت. و دخترش ام فضل را هم به عقد آن حضرت درآورد تا به شیعیان اطمینان دهد که در معرض تعرض و تهاجم نخواهند بود. خلیفه که خود از جناح دوراندیش حاکمیت بود میخواست با این خویشاوندی خصومتهای پیشین را التیام دهد و همچنین ابزاری برای کنترل امام محمد تقی در اختیار داشته باشد، در غیراین صورت اجازه نمیداد که این پیشوای انقلابی به مدینه برگردد.
مأمون در سال ۲۱۸ درگذشت و معتصم به خلافت رسید و دو سال بعد در سال۲۲۰هجری قمری در شرایطی که جنبش انقلابی به گسترش چشمگیری نایل شده بود و حکومت بهشدت از محبوبیت و نفوذ پیشوای جوان احساس خطر میکرد، او را از مدینه به بغداد فراخواند و آن حضرت را از طریق دختر مأمون بهشهادت رساند. امام محمد تقی در زمان شهادت ۲۵سال داشت.
از امام جواد فرازهایی در پرداختن بها و قیمت در مبارزه آمده است. از جمله اینکه «خداوند متعال باورمندان را به گذشتن از فرزند و اموال در مسیر مبارزه امتحان میکند و پاداش آن را بعداً خواهد داد.»
همچنین در مورد مرزبندی با حکام ستمگر گفته است: ستمگران کسانی هستند که ستم میکنند یا به ستمگر کمک میکنند یا به ستم او راضی هستند.