امام حسن عسکری (حسنبن علی)، بر اساس مشهورترین سند تاریخی، در هشتم ربیعالثانی سال ۲۳۲هجری در مدینه متولد شد. دیگر روایات تاریخی، تولد وی را در اول یا ششم و یا دهم ربیع یا ماه رمضان سال ۲۳۰ و یا ۲۳۱ ذکر کردهاند.
پدر امام حسن، امام هادی (حضرت علیالنقی امام دهم شیعیان) و مادرش کنیزی ایرانیالاصل بهنام سوسن بود. زنی شجاع، آگاه و فداکار. وی مسئولیت سنگین و تعیینکنندهیی در پنهان کردن و حفظ و نگهداری امام عصر، حضرت مهدی عجلالله تعالی فرجه و هدایت شیعیان در دوران غیبت بهعهده داشت.
امام یازدهم را در سال ۲۶۰ هجری بهدستور معتمد عباسی خلیفه وقت مسموم کرده و بهشهادت رساندند.
شایستگی در یک استثنای تاریخی
مقالهیی از استاد جلال گنجهای بهمناسبت تولد امام حسن عسگری
امام یازدهم، حسن عسکری (ع) که تنها ۶سال زمام امامت و راهبری جنبش انقلابی شیعیان را برعهده داشت، این مأموریت را در گلوگاه دو دوران بهغایت متفاوت برعهده گرفت. زیرا پس از دو قرن پرنشیبوفراز در تاریخ اولیه تشیع انقلابی، اینک دوران «حضور» بهپایان میرسید و پیروان، در آستانه دوران «غیبت» قرار داشتند، دورانی بدون هر گونه دسترسی بهشخص امام که اینراه و مرام را بهسان گذشته، بهسان دوران حضور، راهبری کند.
هدایت جنبش در شرایطی برعهده امام یازدهم قرار گرفت که این امام جوان، مقیم و محاط در شهر و مسکنی ناامن، (شهر سامرّاء و خانهیی در حوزه پادگان دشمن یعنی خلیفه عباسی وقت) بود.
در این شرایط، او هم بایستی مسئولیتهای همیشگی امامان پیشین را در شرایطی دشوارتر دنبال میکرد و هم متعهد بود تا امانت خطیر دوران بعدی (امام غایب، مهدی عج) را که هنوز متولد نشده بود، پنهانی و ناشناخته حفاظت کرده و بهمأمن برساند. و در این امر حساس، شگفتا، که تنها یاران امین و رازداری که در دسترس داشت، سه زن مجاهد بودند، سه شخصیت از سلسله زنان انقلابی و پیشتاز اهل بیت پیامبر (ص) که بهآنها اشاره خواهیم کرد. اما شرایط دشوارتر برای امام یازدهم، بدین معنی است که اداره جنبش انقلابی شیعیان بایستی اینک بهطور کامل از طریق شبکه ارتباطات پنهانی دنبال میشد آنهم بدین صورت که باید گسترهیی بسیار پهناور از خراسان بزرگ و کل قلمرو اسلامی تا شمال آفریقا را پوشش میداد، در حالیکه از «سامرّاء» تا نزدیکترین تمرکز شیعیان در «بغداد» مسافتی بلند، در حدود ۶منزل راه بود (۱).
زندگینامه
حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی الرضا (ع)، نهمین نواده امام حسین (ع)، بنا بر مشهورترین روایت تاریخی در ۸ربیع الثانی ۲۳۲هجری در شهر مدینه متولد شد (۲). پدر و مادرش امام علی الهادی (ع) و «سوسن» بودند. این بانو را که از سلسله کنیزان والامقام در تاریخ تشیع انقلابی بود، «سلیل» نیز میخواندند. در تشیع، مادران امام هفتم تا امام دوازدهم، از کنیزانی بودند که در این جنبش تا برترین مدارج رشد کردند. از همین دوره تا دوران غیبت، دختران خاندان از ازدواج خودداری کرده و تمام وقت و عمر بهمبارزه تعلق داشتند. مانند حضرت معصومه (ع) و دیگر دختران امام (ع) که خواهد آمد.
امام یازدهم و همچنین پدرش را بهاحترام نیایشان امام رضا (ع)، «ابنالرضا» خطاب میکردند. آنان را با لقب «عسکری» نیز میخواندند که نامی رمزی بود چرا که در تبعید سامرا در منطقه پادگان لشکریان (عسکر یا معسکر)، سکونت داشتند. همان محلهٴی که سپس مزار امامان و امروزه مرکز شهر سامرا است. اما عنوان «عسکری» در مورد امام یازدهم شهرت یافت و باقی ماند. معروفترین لقبهای امام یازدهم «الطاهر» و «الزکی» (پاک)، است. کنیه امام حسن «ابو محمد» بود (۳).
زندگانی امام یازدهم از ۲سالگی که بههمراه پدرش بهدستور خلیفهوقت، متوکل عباسی، بهسامرا تبعید شدند در این تبعیدگاه گذشت. ۶سال آخر عمر این امام جوان (۲۵۴تا ۲۶۰هجری) که پس از شهادت پدر، عهدهدار مسئولیت راهبری جنبش تشیع بود، بخشی طی بازداشتهای متعدد در زندان سپری شد که یعنی زندان در تبعید. سرسختی متوکل در ضدیت با جنبش تشیع و امامان اهل بیت با تعصب و خشونتی استثنایی اعمال میشد و از اینروی، دشواریهای تبعید امام دهم و یازدهم که سیاست متوکل بود، بسی بیرحمانه بود. برای آشنایی با عمق کینه متوکل، شایان یادآوری است که او تنها خلیفه از دو خاندان اموی و عباسی است که دستور شخمزدن تمامی دشت کربلا را بههدف منهدم کردن هر گونه نشانهیی از مرقد مطهر حسین (ع) و شهیدان حماسهعاشورا، صادر کرد و دستور داد با بهآببستن این دشت و تبدیل آن بهمزرعه کشاورزی، هر گونه اثر و نشانهیی را از میان بردارند تا زیارت این شهیدان، منسوخ و امکان تمرکز شیعیان از میان برود. متوکل بفاصلهٔ ۱۰سال، دو بار چنین دستوری داد و اگر در نهایت شکست خورد، تنها بهدلیل تشکیلات شیعه و فداکاری یکایک پیروان بود که در تعهد بهمرام و رهبری جنبش و بهبهای خون و زندان از سنت گردآمدن پیرامون مزار این شهیدان والا دست برنداشتند. این بود که متوکل بهمحدود کردن و زیرفشاربردن رهبری امام دهم و امامان (ع) بسیار اهمیت میداد.
امام یازدهم بههنگام حیات پدر با دختری استثنایی بهنام «نرجس» ازدواج کرد. او دختری از یک خاندان مسیحی در روم شرقی و از تبار «شمعون» یک حواری مسیح (ع) بود اما بهصورتی شگفت و پنهان بهاسلام گروید و برای رسیدن ناشناس تا خاندان محمد (ص) خود را بهمرزهای درگیر جنگ رسانید و اسیر شد تا توسط بردهفروشان بهصورت کنیز بهبغداد فرستاده شد و در این شهر بهدست یاران امام هادی خریده و بهخاندان پیامبر (ص) راه یافت و تحت سرپرستی «حکیمه»، خواهر امام دهم (ع) آموزش گرفت. حکیمهخاتون از نسل سوم همان دختران آلمحمد (ص) بود که اشاره کردیم. یعنی همانها که ازدواج نمیکرده و بهطور حرفهیی در صفوف جنبش شیعه عمل میکردند. تنها فرزند امام عسکری و نرجس، مهدی (عج) پس از وفات امام دهم (ع) بهسال ۲۵۵هجری متولد شد که بههنگام شهادت پدرش کمتر از ۷سال داشت.
ویژگی شرایط دشوار
ویژگی جنبش شیعه در دوران امام یازدهم (ع) و نحوه رهبری آن از دو بابت ویژه، جلبتوجه میکند:
ویژگی یکم، از این بابت که خاندان عباسی در دوران پس از شکوه بغداد و استقرار در سامرا قرار داشتند. این دوران هم بابت بافت درونی دستگاه خلافت و هم وضعیت قدرت و اقتدار سیاسی، تفاوت داشت. تا این دوران، خلفای اموی و عباسی، دو دوران را پشت سر نهاده بودند که میتوان دوران عربیت و دوران نفوذ «عجم» یا بهطور خاص رجال سابق خراسان و ایران نامید. دوران عربیت که سراسر بنیامیه تا اوایل بنیعباس را میپوشاند، دستگاههای قدرت بهدست سرداران بنیامیه و قریش بود تا نوبت برسد بهعموم قبایل عربی که بهدنبال فتوحات از موطن خویش در شبهجزیره بهشام و عراق و مصر انتقال یافته و زمام قدرت را بهدست داشتند. دوران بعدی که بر اثر تأثیر خراسانیان و ایرانیان در انقراض بنیامیه و استقرار بنیعباس پیش آمد، بهخصوص در دوران هارونالرشید و پسرانش اوج یافت که خاندان معروف برمکی، برخاسته از خراسان بزرگ، مهمترین وزارتها و مشاغل کلیدی را بهدست داشتند و همچنین خاندانهای دیگر و کسانی که بهخصوص بههنگام استقرار مأمون در خراسان در این دستگاه نفوذ بههم رسانیدند. اما دوران استقرار خلفای سامرا در این شهر و ترک بغداد، بهاین اعتبار بود که خلیفه، ناگزیر از اتکای بهنیروهای ترکتبار مستقر در پادگان سامرا بود. از جمله، مأموران جلب امامان شیعه از مدینه بهسامرا و زندانبانهای آنان طی چند دهه، از این نیروها و بهمباشرت سران قبایل ترک بود.
به موازات پایه عوض کردن خلافت از اعراب و خراسانیان بهترکها، تمرد و ظهور قدرتهای بومی در سرزمینهای شرقی، خراسان و دیگر ایالات ایرانی، تزلزل قدرت بنی عباس را وخیمتر میساخت. این در شرایطی بود که محبوبیت امامان خاندان پیامبر رو بهفزونی داشت. این بود که دستگاه خلافت دست بهجلب و تبعید این امامان زده بود تا بهجای کنترل مدینه در دوردست، آنان را در خود پایتخت زیرنظر گرفته و بهتسلیم بکشاند.
ویژگی دوم، بهخاطر پاسخ مناسب جنبش تشیع بهاین وضعیت بود بدین صورت که روابط درونی خویش را هر چه بیشتر از علنیت دور میکرد تا امکان نفوذ و آسیبرسانی توسط عوامل خلافت را از میان بردارد. وقایع تاریخ نشان میدهد که جنبش از این بابت بسیار پیشرفت کرد و این بهرغم همکاری برخی علویان و حتی اقوام نزدیک امامان با خلیفه بود، مانند مزدوری جعفر، برادر امام دهم که بهخاطر سعایتهایش نزد خلیفه به «جعفر کذاب» معروف است. اما هیچ انشعاب یا شکاف و عقبنشینی در میان شیعیان بروز نکرد.
قابل توجه است که در چنین دشواری، هنوز دهها کادر و رابط علنی و مرگ برکف در این جنبش وجود داشتند. برای نمونه، در کتاب رجال شیخ طوسی، فهرست نامهای بیش از یکصد شخص درج است که «حدیث» امام حسن عسکری (ع)، یعنی آموزشها و فرامین این امام را بهدیگران رسانیده بودند. بهیقین، این تنها بهقیمت خطر کردن محقق میشد. جدا از نامهای بسیاری که مطابق منطق مناسبات مخفی، بهاطلاع کسی نمیرسید تا راه بهکتابها باز کند، میان نامهای علنی، ما بزرگانی را از گرگان، نقاط خراسان و نیشابور، ری و قم مییابیم تا چهرههای دیگری از خوزستان و نقاط مختلف عراق، بهخصوص بغداد و تا مشابههای آنان از حجاز، یمن و حتی مصر که خود را با محملهای مختلف بهسامرا رسانیده و با امام عسکری تماس میگرفتند از جمله با استفاده از محمل شکایت بردن یا تقدیم درخواست بهدربار خلیفه عباسی.
ویژگی معجزآسای رهبری
در این شرایط، ویژگی معجزهآسا در راهبری تشیع و امامان خاندان محمد (ص) بارزتر از دورانهای دیگر قابل مشاهده است. برای توضیح مطلب، بهاین نمونه نگاه میکنیم:
حسن عسکری (ع) را در همان تبعیدگاه سامرا بهزندان میافکنند. جعفر کذاب یاد شده را هم همراه ایشان میکنند. زندانبان، شخصی بهنام «وصیف ترک»، و بهخشونت معروف است. در سلولی که آنان را در آن جای میدهند، چند زندانی دیگر از پیش جای داشتهاند که اغلبشان بهامام (ع) علاقمند بودند. آنان از ورود زندانیان جدید غمگین شده و نگران سختی شرایط و استمرار زندانی ماندن خودشان میشوند. همان بدو ورود، امام خطاب بهگروهی از آنان میگوید اگر اینجا امن بود خبرتان میکردم که چه وقت بهزودی آزاد خواهید شد. سپس اشاره کرد بهیکی از زندانیان و افزود که وی جاسوس است و هماکنون یک گزارش مکتوب علیه شما در جامههای خویش دارد. این شخص خود را بهدروغ علوی معرفی میکرد تا اعتماد بقیه را جلب کند. مخاطبان، بهانهیی یافته و او را بازرسی کردند و نامهیی یافتند که بهدروغ گزارش میداد که زندانیان یاد شده درصدد فرار هستند. بدین ترتیب، جاسوس لو رفته منتقل شد و چیزی نگذشت که آن زندانیان آزاد شدند اما عباسیان نزد وصیف آمده و از وی میخواستند که شرایط را بهامام عسکری (ع) دشوارتر کند. شگفتا که چیزی نگذشته، وصیف شیفته شبهای سراسر نماز و عبادت این زندانی شده و امکان ملاقات دوستان را فراهم میآورد (۴).
البته در کل تاریخ اسلام و بهخصوص تاریخ جنبش شیعیان، این همیشه سابقه داشت که خبرهای مکنون و بهخصوص خبرهای آینده از طریق وحی در میان بوده و اثرهای خودش را در تحولات بر جای میگذاشت. برای نمونه، در روز نخست ولادت امام حسین (ع)، شخص پیامبر (ص) بهطور علنی از ماجرای شهادت وی پرده برداشت. چیزی که در منابع مختلف اسلامی، از شیعه و سنی، ثبت است. یا آنکه شخص پیامبر (ص) بهزبیر فرمود: روزی فرا رسد که در مقابل علی بهناحق لشکرکشی کرده باشی. همین کلام باعث شد که وقتی علی (ع) در گرماگرم جنگ جمل، آنرا بهزبیر یادآوری کرد، وی جنگ را ترک کرده و عازم بازگشت بهمدینه شد هر چند در راه توسط خائنی ترور شد. این نمونهها از پیامبر (ص) متعدد و زیاد است و در جنبش خاندان محمد (ص) هم ادامه داشت مانند خبر دادن از مدفن حضرت معصومه (ع) که در قم خواهد بود. این خبر را امام صادق (ع) هنگامی بهشیعیان ری داد که هنوز موسی بن جعفر (ع)، پدر این بانو، متولد نشده بود. اما استمرار این نوع دانشها تا امام عسکری (ع) و استمداد از آنها در تصمیمات رهبری، شگفتی بسا بیشتری دارد. چرا که جدا از فاصله ۲۳۰ساله از دوران وحی و پیامبر (ص)، این امام از کودکی در تبعیدگاه و تحت کنترل بود (۵).
نقش آفرینی سه زن مجاهد
شگفتی مورد بحث، تنها بهمیراثهای وحی و پیامبر (ص) در این خاندان بر نمیگردد. چرا که اگر ایمان عمیق بهصدق این میراث در این جنبش و رهبری آن حاکم نبود، چگونه بهاین خبرها اتکا میشد آنهم در تصمیمهای بسیار خطیر، مانند ماجرای میلاد و حفاظت حضرت مهدی (عج). در خانهیی در تبعیدگاه سامرا که «جعفر کذاب» و دیگر جاسوسان هم بدان راه داشتند، نرگس باردار شد و شبی در سال۲۵۵، نیمه ماه شعبان، فرزند خویش را بدنیا آورد. این کودک بهقابلگی خودی، یعنی همان حمیده، دختر امام دهم (ع)، بهدنیا آمد اما هیچکس خبر نشد. کودک در همان خانه بهبرخی دوستان محرم نشان داده شد اما عمویش، جعفر کذاب، هرگز خبر نشد. بهطوری که پس از شهادت موسیبنجعفر، خلیفه از بیم یک فرزند احتمالی، نرگس را زندانی کرد. این بانو طی ماجراهایی که باید از آن بگذریم، چندین زندان عوض کرد بیآن که اعتراف کند و یا نشانی از دلبند خویش بروز دهد تا که در نهایت در زندان وفات کرد.
اما در حفاظت از مهدی (عج)، گفتنی است که شخص امام یازدهم، روزی در سال۲۵۹، یکسال مانده بهآخر عمرش، مادر بزرگوار خویش سوسن را فراخواند و مأموریت داد که بهکاروانسالاری یکی از شیعیان بهمکه سفر کند و کودک را در آنجا پنهان نماید. اینچنین بود که این بانو در آغاز دوران غیبت در موقعیت رابط پیروان با امام غایب انجام وظیفه کرد که یعنی یک «نائب خاص» که زن بوده و از کنیزان برخاسته بود. بعدها، حکیمه در تفسیر این مقام، «سوسن» را که «جده»، مادربزرگ، توصیف مینمود بهزینب کبری (ع) همانند کرد که پس از وقایع عاشورا تا مدتی عهدهدار پیروان و مراجعان بود و نمیگذاشت دستگاه دشمن، یزید، یا والی او در مدینه بهامام سجاد (ع) حساس شوند.
این چنین، وجهی دیگر از تشیع انقلابی، یعنی گوهر اسلام را باید مشاهده کرد که عبارت است از حضور زنان در بالاترین مدارج و رهبری این جنبش. امری که اگر یاد کنیم که سابقهاش در این جنبش بهدوردست؛ قرنهای هفتم و هشتم میلادی برمیگردد، تردیدی نخواهیم کرد که «زنستیزی» آخوندهای مدعی تشیع و حتی نیابت امام، چقدر جعلی است و خیانت افتراهای این بدعتگذاران دروغزن تا چه حد جدی و عمیق است.
پانویس:
۱. شهر سامرا بفاصله ۱۰۰کیلومتری بغداد قرار دارد. در این شهر، مزار امام یازدهم در کنار مزار پدرش امام علیالهادی، امام دهم (ع) و مزارهای دو زن از سه بانوی مورد بحث قرار دارد. یعنی همسرش نرجس، مادر امام زمان (عچ) و عمهاش حکیمه (ع) که مسئول نرجس بود.
۲. در منابع دیگر، اول، ششم و دهم ربیع یا ماه رمضان بهسال۲۳۰ یا۲۳۱ روایت کردهاند.
۳. کنیه نام احترامانگیزی است که در سنت عربی بهاعتبار نام فرزند ارشد بهپدران و مادران داده میشود و با «ابو» و «امّ» شروع میشود. مانند ابوالفضل و امالفضل
۴. منابع مختلف تاریخ و حدیث شیعه، از جمله بحارالانوار چاپ جدید. ج۵۰. توجه: اطلاعات موجود در این نوشته، همگی از همین منابع است.
۵. این مبحث، یک مبحث بسیار مهم عقیدتی در فهم جنبش تشیع انقلابی از ظهور تا ریشهدوانیدن این جنبش است که گنجایش مناسبی برای وارد شدن بهآن نیاز است و در حد این یادداشت نیست. همینقدر باید اشاره کرد که شیعیان، نظر بهواقعیتهای این جنبش، بهاعتقادات خاص خود در موضوع وحی و نبوت تا امامت و رهبری آنان نایل میآیند که در حقیقت، درک و برداشت عقیدتی متفاوتی در اصل توحید است و دخالت و حمایت خداوند از جنبش دینی و انبیاء را توضیح میدهد. شامل حمایتهایی که «وحی» از شخص حضرت محمد (ص) و عملکرد او کرد تا میراثی که برای همگان و بهخصوص برای امامان خاندان آل محمد (ص)، بر جای گذاشت که برخی محدود از نمونهها را اشاره کردیم.