۲۷شهریور۱۳۸۸-۱۸سپتامبر۲۰۰۹:
صحنه روز ۲۷شهریور ۸۸، تداعی کننده سیل غرانی بود که خس و خاشاک، و کفهای مسیر خویش را با قدرت و توانی حیرتانگیز میشوید و پیش میرود.
کف روی آب، و آن خس و خاشاک، دستگاه سرکوب و دجالگری حاکمیت لرزان و ترسانی بود که به سوی دره سرنگونی به پیش رانده میشود.
امواجی که کشتی شکسته ولایتفقیه را محاصره کرده بودند، از همه سو به تهاجم پرداختند: تهران در مرکز میخروشید.
تهران بزرگ، یکپارچه برخاست و همپای آن تبریز، مشهد، اصفهان، قم، کرمان، کرمانشاه و دیگر شهرهای ایران به خروش برخاستند تا با هم تصویر این تابلوی دریای خروشان را تکمیل کنند.
روز ۲۷شهریور، تهران و تمامی نقاط ایران شاهد سیل خروشان میلیونها تن از مردم خشمگین بود. خیزشی عظیم برای آزادی که با شعارهایی چون: مرگ بر خامنه ای، مرگ بر دیکتاتور ـ خامنهای قاتله، نماز او باطله ـ میجنگیم، می میریم، کشورو پس میگیریم ـ شکنجه، تجاوز، دیگر اثر ندارد ـ و زندانی سیاسی آزاد باید گردد، لرزه سرنگونی بر اندام ولیفقیه ارتجاع انداخت.
رئیسجمهور برگزیده مقاومت طی پیامی خاطرنشان نمود: ”قیامهای گسترده امروز، در عین حال شکست بزرگی برای طرح سرکوبگرانه خامنهای است. او از چند هفته پیش مهار قیام امروز را در صدر اولویتهای رژیمش قرار داده بود و شخصاً عملیات سرکوب را فرماندهی میکرد. اما شکست خورد و مردم ایران با فریاد آزادی به پاخاستند“ .
شعارها همه سراپا حاکی از نفرت عظیم ملت ایران از رژیم آخوندی بود. در میان این شعارها و از میان این امواج خروشان فریادها یک شعار این چنین به گوش میرسید:
میجنگیم می میریم، کشورو پس میگیریم.
این صدا که از سراسر ایران وگویی از یک تن واحد بر می خاست، حاکی از سرقت یک کشور و حاکمیت و سرنوشت یک ملت میباشد. این سخن آشنایی ا ست که بارها از زبان رهبر مقاومت ایران در مورد سارق اصلی این انقلاب یعنی خمینی شنیده شده است:
«وقتی طلسم اختناق و ساواک شاه شکست و موج اعتراضات مردم بالا گرفت و به قیامهای گسترده مردمی منجر شد. او زیر درخت سیب در پاریس، به همه لبخند میزد، جملات گنگ، مبهم و دوپهلو میگفت و سعی میکرد بهجای حرف و برنامه و تعهد مشخص، با کلیگویی، مسائل را برگزار کند. اما همین که به قدرت رسید بنای انحصارطلبی را گذاشت و همهچیز را در دست آخوندهای ارتجاعی دوروبر خودش قبضه کرد. مجلس مؤسسان را رد کرد و بهجای آن، خبرگان ارتجاع و قانون اساسی ولایتفقیه را تحمیل کرد. بعد هم هیولای ارتجاع در قالب حکومت آخوندی شروع به قلع و قمع دستاوردهای انقلاب کرد تا استبداد خونآشام مذهبی را با سوءاستفاده رذیلانه از نام اسلام مستقر کند». (مسعود رجوی – شهریور۱۳۷۸)
حاکمیت سرکوبگر ولایتفقیه، برای جلوگیری از قیام ۲۷شهریور و برای در نطفه خفه کردن آن، تمام تلاشش را بهکار گرفت. همه چیز برای وقوع این «مبادا» بهکار گرفته شده بود:
خامنهای در جمعهبازار بیستم شهریور گفت: «وقتی احساس خطر شد… وقتی مسأله رسوخ دادن مبانی غلط در کالبد نظام… است… این دیگر مثل سم مهلک است… بحث دگراندیشی نیست. بحث مخالفت است بحث معارضه است. بحث ضربهزدن است. در مقابل نظام و در مقابل انقلاب شمشیر کشیدن است».
آن روز یعنی ۲۰شهریور، شخص خامنهای برای جلوگیری از قیام ۲۷شهریور خط و نشان کشید. و صراحتاً از برخورد تند صحبت کرد و با دجالگری و توسل عوامفریبانه به مثالهای تاریخ اسلام وعده داد که «چشم فتنه را کور خواهد کرد» و دشمنان را «داغ» خواهد نمود.
علاوه بر این خط و نشان کشیدن، ولیفقیه ارتجاع در وحشت از بروز چنین صحنهای از عزم ملت ایران، سرکوبی این حرکت اعتراضی را، شخصاً دنبال و هدایت میکرد.
در اطلاعیه شورای ملی مقاومت در روز ۲۶شهریور۱۳۸۸ آمده است:
«در یکی از جلساتی که به این منظور توسط وحید حقانی، مسئول اجرایی دفتر خامنه ای، با حضور سرکردگان سپاه پاسداران، نیروی انتظامی و وزارت اطلاعات برگزار شد، ارزیابی این نهادها از گستردگی این تظاهرات و نحوه سرکوبی و مهار آن مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
آنها از برگزاری مراسمهایی که سالها با دجالگری از آن سود برده بودند، نیز جلوگیری کردند
در هراس از گر گرفتن هر تجمعی که به قیامی تبدیل شود، مراسم شبهای احیا بر سر قبر خمینی دجال، لغو شد.
ستاد چاره اندیشی برای جلوگیری از قیام مردم در روز ۲۷شهریور، برای بستن تمامی راههایی که سیل خروشان مردم در آن جاری شود به بسیج نیرو پرداخته بود. اما همه راهها در ایران به سوی انقلاب میرود.
آنان خام خیالانه، مسیرهای تجمع و راهپیمایی به سوی میدان انقلاب را به هفت مسیر محدود کردند و این مسیرها را بهشدت تحت کنترل نیروهای سرکوبگر خود گرفتند.
اما آنان نمی دانستند که دریای مردم وقتی توفانی میشود، سراپای نظام را غرقه خواهد ساخت.
روز ۲۷شهریور دریای توفانی خشم مردم، چنان امواج بزرگی در خیابانها بهراه انداخت که نیروهای نظامی و انتظامی و همه سدها و موانع را در خود غرقه ساخت.
آنها تمامی مسجدها را مثل ستادهای جنگی نیرو چیده بودند و سازماندهی کرده بودند که از هر نقطهای بتوانند جلوی مردم را سد کنند. از تمامی شهرستانها نیروهای سرکوبگر را جمع کرده بودند و به تهران و شهرهای بزرگ گسیل کرده بودند. در حقیقت از هیچ اقدامی برای جلوگیری از خروش مردم کوتاهی نکرده بودند.
در خیابان دانشگاه به سمت ولیعصر ماشینهای آبپاش و خودروهای نیروهای پلیس برای انتقال دستگیر شدگان مستقر شده بودند. مزدوران، تعدادی اتوبوس خالی در وسط خیابانها مستقر کرده بودند و با بستن خیابان، از رفت و آمد خودروها و جمعیت در این مسیر جلوگیری میکردند.
بنابر گزارش ستاد اجتماعی مجاهدین در داخل کشور، نیروهای سرکوبگر و لباس شخصی ها از شب گذشته در خیابانهای اطرف تهران مستقر شده بودند تا بدینوسیله از حضور تظاهرکنندگان ضدحکومتی در مقابل دانشگاه تهران و اطراف آن جلوگیری کنند.
ماشینهای بلندگو دار در خیابانها و مسیرها قرار داده شده بود تا بلکه فریادهای آزادیخواهی مردم را مهار کنند و یا بپوشانند.
علاوه بر همه تمهیدات سرکوبگرانه، اطلاعیه تهدیدآمیز سپاه پاسداران که برای این رژیم، نیروی اصلی سرکوبگر محسوب میشود، شب قبل از قیام مردم صادر شده بود:
سپاه پاسداران، تظاهر کنندگان را «دشمنان انقلاب و نظام و شکستخوردگان عرصه انتخابات» «که قصد… ایجاد انحراف و تفرقه بین صفوف یکپارچه مردم» را دارند، خوانده و به آنها هشدار داده که «هرگونه حرکت انحرافی، ضد انقلابی و ضد مردمی» و «قصد هرگونه اخلال و بینظمی» با «آمادگی» عوامل رژیم در «دستگاهها و نهادهای امنیتی و انتظامی، بهویژه در سپاه پاسداران… و بسیج» «با برخورد قاطع… مواجه خواهد شد».
اما مردم در روز خروش خود به همه این تهدیدات خندیدند.
تلویزیون فرانسه ۲۴، رو ز بیستو هفتم شهریور: «این تظاهرات نشان داد سرکوب سه ماهه گذشته و دستگیریها و خشونتها و استفاده از گاز اشکآور و ابزار ضدشورش برای خانهنشین کردن مردم، و اتهامات مربوط به تجاوز در داخل زندانها مردم را منصرف نکرده و آنها تسلیمناپذیر و مصمم هستند که به مخالفت خود ادامه دهند».
مردم نه از آتش سلاحهای جنایتکاران ترسیدند، و نه به گاز اشکآور و باتونهای برقی اهمیت دادند. عشق به آزادی، و درسهایی که مقاومت مجاهدان شهر اشرف برای ایستادگی در برابر همه نوع سلاح و وسیله سرکوبی به آنها داده، همه چیز را برای آنان قابل تحمل کرده است. خبرهای پیروزی مردم در این قیام در سراسر دنیا منتشر شد:
تلویزیون الحره: ”به نظر میرسد خیابانهای تهران روی آرامش را به خود نمیبینند و طی ماههای گذشته بسیج مردم در خیابانهای تهران ادامه داشته است“ .
شبکه تلویزیون العربیه: ”روز قدس، عمق شقهیی که جمهوری اسلامی از آن رنج میبرد را منعکس میکند“ .
تلویزیون الجزیره انگلیسی: ”دهها هزار نفر در تهران تظاهرات کردند… در همین حال هزاران نفر از اینروز استفاده کردند تا علیه انتخاب مجدد احمدینژاد تظاهرات کنند. روز قدس، روز تظاهرات و اعلام همبستگی با فلسطینیها است. ولی امروز موقعیتی برای مخالفان ایجاد شد تا تظاهرات کنند و یادآور شوند که تنشها هنوز بالاست“ .
جهان از این خروش میلیونی ملت ایران به شگفتی و تحسین یاد کرد. اخبار بسیاری زیادی از این قیام منتشر شد. اما خلاصه همه حرفها را یک نماد و نماینده مقاومت ایران بیان کرد.
خانم مریم رجوی گفت:
”قیامهای پرتوانی که امروز در تهران، شیراز، تبریز، مشهد، اصفهان و سایر شهرها شعلهور شد، بیان این حقیقت فروزان است که قیام مردم ایران برای آزادی تا تغییر تمامیت رژیم ولایتفقیه و برقراری آزادی و دموکراسی در میهن اسیر ادامه خواهد یافت. آری این قیامی است تا پیروزی“ .
روز جمعه ۲۷شهریور مردم با عزمی جزم و بیباک و بیقرار، وارد صحنه میشوند.
خامنهای از چند هفته قبل فرمان بسیج نیرو برای شرکت در این تظاهرات را داده بود. تمام نیرو و امکاناتشان را جمع کردند تا ضمن مرعوب کردن مردم، بتوانند مراسم و اهدافشان را هر چند مختصر پیش ببرند. اما وقتی امواج خروشان مردم وارد صحنه شد، نیروی انتظامی و پاسدار و لباس شخصیها در برابر سیل محو شدند و روز درخشانی در قیام رقم خورد.
شعار نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران، بیانگر میهنپرستی، و اوج آگاهی مردم نسبت به نیرنگ بزرگ خمینی در معرفی روز قدس و فریب خامنهای در جهت تثبیت حاکمیت و گسترش امپراطوری ولایتفقیه است.
و اینچنین، روز قدسی که خمینی برای گسترش تروریسم و صدور ارتجاع ساخته بود و رژیمش ۳۰سال از همین دکان ارتزاق کرد، بعد از شکستن طلسم ولایتفقیه، با حضور گسترده مردم در روز ۲۷شهریور ماه، به ضد خودش تبدیل شد.
از نیمه اول سال۶۱ رژیم آخوندی با شعار ارتجاعی و دجالگرانه «آزادی قدس از طریق کربلا» جنگ را به مدت شش سال دیگر ادامه داد. این شعار دجالگرانه، بر ضد مصالح و منافع مردم ایران و حتی فلسطین بود…
مردم در این روز نشان دادند که دوران شعارهای فریبکارانه و تهدید بهسر آمده و خامنهای رؤیای گسترش امپراطوری ولایتفقیه با چنگ اندازی به غزه و لبنان و فلسطین را باید به گور ببرد.
این حضور گسترده در شرایطی که خامنهای با همه دار و ندارش وارد صحنه شد، نشان داد که طلسم ولایت شکست و بعد از این هیچ سد و مانعی نمیتواند جلوی سیل خروشان مردم را بگیرد. مردمی که تصمیم گرفتند هیولای استبداد را پایین بکشند، توقف نمیکنند و هیچ ارادهیی نمیتواند غلیان و فَوَران خشمشان را مهار کند. این چیزی است که هر ناظر بیطرفی را به اعتراف واداشت.
مجله تایم در گزارشی از قیام روز جمعه مردم ایران نوشت:
”تظاهرکنندگان، شعار“ مرگ بر دیکتاتور ”میدادند و در درگیری با نیروهای امنیتی، که گاز اشکآور شلیک میکردند، سنگ و آجر پرتاب میکردند.
به نوشته تایم تظاهر کنندگان مصمم بودند که این روز را تبدیل به نمایش بقا و استحکام پایدار خود کنند، آن هم در شرایطی که طی سه ماه گذشته، بهشدت مورد سرکوب واقع شدهاند.
تایم افزود: تظاهرات مخالفان، یک مقابله جویی آ شکار با خامنهای بود“ .
اهمیت دیگر این قیام و این شعارها، در گستردگی و پیوندش با بقیه شهرهاست. در این روز همه میهنپرستان و آزادیخواهان کشور، یکدل و یکصدا، در برابر هیولایی که ۳۰سال وطنمان را نابود کرده شعار جانم فدای ایران را سر دادند و درست رودرروی خامنهای، آن را روز ایران اعلام کردند.
روز ۲۷شهریور تبدیل به نمایشی از بقا و استحکام و پایداری شد. نمایشی با شکوه، از غرور و غیرت ایرانی در برابر سیاست تروریسم و سرکوب و مردم فروشی. مردم نشان دادند که پیکار پایدار، تا سرنگونی تمامعیار خامنهای ادامه دارد و رژیم نامشروع ولایتفقیه به یمن همین آگاهی و اراده و پایداری، محکوم به سرنگونی و سقوط است.
قیام بزرگ ۲۷شهریور یک ویژگی دیگر هم نسبت به سایر قیامها داشت.
از آنجا که خامنهای نمیخواست تظاهرات روز قدس، به چالش جدیدی در ولایتش تبدیل شود و نمایش روز قدس نتیجه معکوس دهد، مجبور بود شمار زیادی مزدور را به اسم مردم وارد صحنه کند. این درحالی بود که قوای سرکوبگر هم میباید تمامعیار وارد شوند تا مسیر شعارها و تظاهرات تغییر نکند. در نتیجه از یک هفته قبل، با انتقال عموم خانوادههای مزدوران از شهرهای مختلف به تهران و تقویت نیروی انتظامی در مرکز، تمام نیروی نظامی و انتظامی و توان بسیج خود را بهکار انداختند .
و بهاین ترتیب روز ۲۷شهریور، تبدیل به روز زورآزمایی بزرگ ولیفقیه ارتجاع، یعنی تمامیت دیکتاتوری آخوندی با مردم بود.
رسانهها صحنههای این زورآزمایی بزرگ و تاریخی را بهنمایش گذاشتند:
تلویزیون العراقیه: ”مردم در قیامی میلیونی، تمامی آمادگیهای نظامی و حضور امنیتی سنگین و توان بسیج رژیم را به چالش کشیدند“ .
تلویزیون جهانی بی.بی.سی: ”با وجود این که مقامات از قبل تهدید کرده بودند که هرگونه اقدام غیرقانونی به سختی پاسخ داده خواهد شد و به مخالفان گفته بودند که از راهپیمایی قدس بهعنوان پوششی برای تظاهرات خود استفاده نکنند، اما مخالفان به خیابانها ریختند“ .
۲۷شهریور، یک زورآزمایی تمامعیار بین مردم و دیکتاتوری ولایتفقیه بود که با پیروزی پرشکوه مردم پایان یافت.
پیامدهای قیام ۲۷شهریور
مخالفت یکپارچه مراجع و سران حوزهها با خامنهای در مورد عید فطر اولین پیامد گسترش شقه درونی بعد از قیام ۲۷شهریور بود. تلویزیون العربیه گفت: ”اقدام مراجع دینی قم و نجف که روز دوشنبه را روز اول عید فطر اعلام کردند، ضربهای به مشروعیت ولایتفقیه در ایران توصیف شده است“ .
انزوای گسترده رژیم را نیز باید به پیامدهای خیزش و قیام بزرگ ۲۷شهریور اضافه کرد.
همزمان با اعلام سفر پاسدار احمدینژاد به نیویورک، خبرگزاری فرانسه نوشت: ”احمدینژاد در داخل کشور مورد سرزنش قرار گرفته و در خارج ایران نیز با انزجار و تمسخر روبهرو است“ .
در همین رابطه یک سایت جناح مغلوب با عنوان ”سخنرانی در مزرعه صندلیها!“ نوشت:
”هنگام سخنرانی فردی که غاصبانه خود را رئیسجمهور ایران میخواند، تنها صندلیهای خالی، شنونده یاوهسراییهای او بودند. احمدینژاد، به گونهیی از لزوم رعایت حقوقبشر و نفی خشونت و عدم تحمیل قدرتها داد سخن میداد که گویی با دستهی کوران و کران طرف است و جهانیان نحوه ناصحیح به قدرت رسیدنش و فجایع پس از آن را از یاد بردهاند“ .
البته این تازه از نتایج سحر است. بیتردید، گسترش انزوای بینالمللی، افزایش اعتراض و تحریم یکپارچه مردم، گامهای بعدی و نتایج روشن سحر قیام مردم در تظاهرات بزرگ ۲۷شهریور خواهد بود.