گرامی باد ۹خرداد ۱۳۷۱ سالگرد قیام سترگ مردم مشهد و تصرف مسلحانه کلانتریهای ۳ و ۴ این شهر توسط جوانان رزمنده خراسان.
با خاموش شدن آتش جنگ ضدمیهنی، آتش نبرد مردم با آخوندها بهسرعت شعله کشید. گرچه خمینی با کشتارهای وسیع در سالهای ۶۰ و قتلعام ۶۷ تلاش کرده بود، توان هر گونه حرکتی را از مردم ایران سلب کند اما با استمرار مقاومت پرتوان سراسری، مردم از همان اوایل سال ۱۳۷۰ قیامهای شهری خود را آغاز کردند.
در سلسله قیامهای دهه ۷۰، قیام مشهد اهمیت و جایگاه منحصربهفردی داشت.
قیام مشهد
روز ۹خرداد سال ۱۳۷۱ پس از آنکه مأموران شهرداری مشهد اقدام به تخریب خانههای مردم در انتهای خیابان طبرسی کردند، یک قیام گسترده شهری در مشهد بهوقوع پیوست. مردم کلانتریهای ۳ و ۴ را در یک تهاجم مسلحانه، خلعسلاح کرده و به آتش کشیدند. در آن قیام، حداقل ۶پاسدار کشته و تعداد نامعلومی زخمی شدند. آمار شهدای مردم و مجروحانشان هرگز اعلام نشد اما مدتی بعد خبر اعدام چند نفر در روزنامهها منتشر گردید.
۱۲روز پس از قیام مشهد، خامنهای تلاش کرد با اعدام، مردم را ساکت کند
ساختمان شهرداری مشهد، سازمان تبلیغات اسلامی، نهاد تبلیغی امور تربیتی و بسیاری نهادهای دیگر حکومتی طعمه حریق شدند. خودروهای سوخته پاسداران در بیشتر خیابانهای مشهد بهچشم میخورد.
بخشی از گزارش کانون کارشناسان رسمی دادگستری
کانون کارشناسان دادگستری که از نهادهای رسمی حکومتی است در گزارشی که در رسانههای همان زمان منتشر شد، اعلام کرد: «تصمیم مسئولان شهری به قلع و قمع ساخت و سازهای غیرمجاز... موجبات ناآرامیها را فراهم نموده... (تیراندازی یک مأمور و کشته شدن یک دانشآموز) به یک بحران امنیتی، اجتماعی بزرگ تبدیل گردید، تا جایی که چندین پایگاه انتظامی، مراکز اقتصادی(بانکها، مراکز تجاری و…)، سیاسی و فرهنگی مورد آتشسوزی و تخریب قرار گرفت و خسارتهای مالی و جانی زیادی بهوجود آورد(آسیبهای اقتصادی).
همچنین بهواسطه عدم پیشبینیهای لازم از سوی متولیان سیاسی و امنیتی در زمان مهار این غائله یا بهتر بگوییم بحران طولانیتر از حد معمول گردید. درست است که این غائله مهار و امنیت نسبی با کمک سایر استانهای همجوار و اکثر نیروهای مسلح(سپاه و ارتش و…) برقرار گردید اما باید به این نکته مهم توجه داشت که بهعلت عدم برخورد علمی، متفکرانه و مطابق با استانداردهای مدیریت بحران، تعداد زیادی از افراد جامعه و خانواده آنان متحمل صدمات جبرانناپذیری شدهاند».
اعتراف پاسدار عماد افروغ
سالها بعد عماد افروغ از نمایندگان مجلس آخوندی در تهران هنگام بحث درباره رأی اعتماد به وزیر کشور کابینه احمدینژاد و در مخالفت با صلاحیت وی (مصطفی پورمحمدی جنایتکار) سخنرانی کرد و به تجمعات گسترده در کشور اشاره کرد. وی گفت:
«یادم نرفته که در سال ۱۳۷۲ جنبشهای شهری را در شیراز، مشهد، اراک و مبارکه چگونه قلع و قمع کردند و به خاک و خون کشیدند، چون فهمی نداشتند. به ما حق بدهید؛ فردی که از این وزارتخانه با این گذشته و فقدان سازوکارهای نظارتی میآید، اینگونه برای ما تداعی شود که تنمان در عرصه عمومی بلرزد».
بعدها احمد توکلی هم در اعتراف به قیام مشهد و تاثیرهای بعدی آن در رویکردهای امنیتی نظام گفت: «مشهد ۷۱ به «واردات باتوم» از خارج منجر شد»!
شرح درگیری مشهد از یک سایت آخوندی موسوم به «دانشنامه مشهدالرضا»
یک سایت حکومتی محلی بهاسم «دانشنامه مشهدالرضا» نیز به گوشههایی از ابعاد آن قیام بزرگ اشاره کرد و نوشت: «شهر مشهد در نهم خرداد سال ۱۳۷۱ شاهد اتفاقاتی بود که هم مسئولان امنیتی و اجرایی و هم شهروندان را غافلگیر کرد. این اتفاقات تلخ که با رویدادی بهظاهر ساده(درگیری مأموران شهرداری و عدهای از ساکنان ساختمانهای غیرمجاز در منطقه کوی طلاب) آغاز شد، در عصر این روز به بحرانی همهگیر تبدیل شده و بخشهای مرکزی شهر را به صحنه آشوب و تخریب فرصتطلبان بدل کرد».
روزنامه فاشیستی خراسـان، راوی اصلی بحران
روزنامه حکومتی خراسان که ارگان باندهای فاشیستی مشهد است تا روز دهم خرداد ۷۱ در سکوت مطلق بود و روز دوشنبه ۱۱خرداد به قیام بزرگ مشهد به زبان خودش بازتاب داد و با دجالگری تمام به تحریف وقایع پرداخت و تنها از ضدتظاهرات مشتی پاسدار در روزهای پس از قیام نکاتی منتشر کرد.
سرمقاله روزنامه خراسان «کالبدشکافی یک تجربه...» و تیتر اصلی مربوط به قیام است
روز ۲۱خرداد، خراسان در صفحه اول خود از بهدار آویختن ۴عامل اصلی غائله مشهد خبر داد
قیام قهرآمیز مردم مشهد در آیینه رسانههای رژیم
«سـلام» روزنامه باند اصلاحطلبان قلابی یک روز بعد در صفحه دوم خود به گزارشی کوتاه از واقعه بسنده کرد. این حادثه در روزنامههای کیهان، اطلاعات و جمهوری اسلامی بهعنوان روزنامههای سنتی نیز با درج اخباری چون واکنش قوه قضاییه، سخنان استاندار و راهپیمایی مردم مشهد در حمایت از نظام ـ در روزهای بعد از ۱۱خرداد ـ بازتاب پیدا کرد.
قیام قهرآمیز مردم مشهد در خاطرات رفسنجانی
هاشمی رفسنجانی، رئیسجمهور وقت رژیم نیز در کتاب خاطراتش، ذیل وقایع سال ١٣٧١ در خصوص این ماجرا به خاطرهنویسی پرداخت و در انتهای خاطرات این واقعه نوشت رهبری یعنی علی خامنهای دستور سختگیری بیشتر داده است! سختگیری مورد نظر خامنهای به اعدام شماری از مردم مشهد منتهی شد.
خاطرات رفسنجانی
«شنبه ۹خرداد ١٣٧١
عصر شورای عالی امنیت ملی جلسه داشت. طرح مبارزه با تهاجم فرهنگی در دستور بود. در خصوص برخورد با عوامل آشوب و شرارت که در شیراز و اراک و دیروز در مشهد اتفاق افتاده، تأکید شد. با استاندار خراسان، تلفنی مذاکره کردم.
یکشنبه ۱۰خرداد ١٣٧١
به دفترم آمدم. اوضاع مشهد را پرسیدم. گفتند دیشب شرارت تا ساعت یک ونیم بعد از نیمهشب ادامه داشته و با دخالت سپاه تمام شده و جمعی را بازداشت کردهاند. خرابیهای زیادی بار آوردهاند. در جلسه هیأت دولت، وقت زیادی صرف مسأله مشهد و کیفیت برخورد با آن بهمنظور جلوگیری از تکرار اینگونه حوادث مذاکره شد. رهبری هم امروز با احضار وزرای مربوط، دستور سختگیری دادهاند».
دیگر قیامهای قهرآمیز دهه ۷۰
دهه ۷۰ دهه سرخ قیامهای گسترده شهریای بود که اساساً رنگ و بوی قهرآمیز داشتند. قیامهایی که مستقیماً متأثر از حرکت انقلابی مجاهدین بودند و هنوز هیچکس در دام بازیهای «اصلاحطلب و اصولگرا» نیفتاده بود. قیامهایی که راهحل را نه در درون باندهای حکومتی بلکه در بیرون تمامیت رژیم و در مردم و نیروهای ممنوعه و انقلابی جستجو میکرد. صحت این راهحل بهاثبات رسید و بسترساز قیامهای گسترده شد.
مهمترین قیامهای شهری آن دوره - که در شمار افتخارات مردم ایران در برابر فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران بوده و اساساً ویژگی «قهرآمیز» داشتند - عبارتند از:
۲۴مرداد ۷۰ قیام ۳۰هزار نفره مردم زنجان
۲۶فروردین ۱۳۷۱ قیام کوبنده مردم شیراز
۳۰اردیبهشت ۱۳۷۱ تظاهرات قهرآمیز مردم اراک
۹خرداد ۷۱ قیام سترگ مردم مشهد و تصرف مسلحانه کلانتریهای ۳ و ۴ مشهد توسط جوانان رزمنده خراسان
۱۹خرداد ۱۳۷۱ تظاهرات قهرآمیز مردم دلاور بوکان و کشته و مجروح شدن دهها تن
۱۲مرداد ۱۳۷۳ قیام قهرآمیز مردم قزوین
۱۲بهمن ۱۳۷۲ قیام قهرآمیز مردم زاهدان(ایرانشهر، خاش، زابل، بیرجند و تربت جام)
۱۵فروردین ۱۳۷۴ قیام قهرآمیز اهالی «اسلامشهر» تهران و بستن راه «تهران-ساوه»
قیام مردم سلماس
برای درک سطح و عمق آن خیزشهای اجتماعی کافیاست یادآوری شود که تنها در یک نمونه در جریان خیزش انقلابی مردم اسلامشهر، کنترل خیابان در دست جوانان قهرمان بود. آنها با کوکتل مولوتف و انواع وسایل مشابه، نمادهای رژیم را نابود کرده بودند. پاسداران خمینی که حاکمیت بر خیابانها را از دست داده بودند، از هلیکوپتر توپدار برای سرکوب مردم استفاده کردند.
ویژگی قیامهای دهه ۷۰
اغلب قیامهای دهه ۷۰، ۲ویژگی یکسان داشتند:
اولا جنبه قهرآمیز داشتند.
ثانیا متأثر از مقاومت قهرآمیز مجاهدین خلق و شیوههای انقلابی بهکار رفته در انقلاب ۵۷ بودند.
نگاهی سریع به آن قیامها، هویت سیاسی آنها را بهخوبی نشان میدهد:
از ۲۴مرداد سال ۱۳۷۰ تا ۱۲مرداد سال ۱۳۷۳ حداقل ۹قیام شهری نسبتاً بزرگ در زنجان، شیراز، اراک، بوکان، مشهد، زاهدان، اسلامشهر تهران، ارومیه و قزوین رخ داد که سکوت حاکم بر جامعه را درهمشکست.
در شیراز و اراک و اسلامشهر تهران، شعارهای تند براندازانه هم شنیده شد.
در قیام بزرگ مشهد که سرآمد تمامی قیامهای قهرآمیز آن دهه پرافتخار است، شهر مشهد برای یک روز از لوث وجود پاسداران و استاندار و فرماندار و شهردار و سایر نیروها و مقامات سرکوبگر آخوندی پاکسازی شد و خامنهای و رئیس جمهورش رفسنجانی روزهای بعد تنها به مدد وارد کردن نیروی سرکوب از دیگر مناطق موفق به اشغال مجدد شهر شدند.