یاد سردار سرفراز عشایر فارس
اللهقلیخان جهانگیری و خواهر قهرمانش مهین جهانگیری
در سالگرد شهادتشان در ۲۵بهمن ۱۳۶۲ گرامی باد
زیارت مزار اللهقلی جهانگیری: بهنام شهیدان راه آزادی و بهیاد شهید راه آزادی اللهقلیخان جهانگیری و خواهرش مهین جهانگیری از طرف برادر مجاهد مسعود رجوی رهبر مقاومت ایران به روح پرفتوح اللهقلیخان جهانگیری و خواهر مبارزش درود میفرستیم و تا سرنگونی رژیم ولایت فقیه در ایران دمی از پای نمینشینیم و راه این سردار بزرگ و آزادیخواه را تا پیروزی نهایی ادامه میدهیم. مرگ بر خامنهای درود بر رجوی
پیام اللهقلیخان جهانگیری به عشایر میهن برای حمایت از «مجاهدین و مبارزین مسلح خلق»
نشریه اتحادیه انجمنهای دانشجویان مسلمان خارج از کشور - شماره ۵۸ – ۲۳مهر ۱۳۶۱
عشایر غیور و وطنپرست، هممیهنان عزیز:
میهن عزیز ما ایران و هممیهنان شریف و پاکمان روزهای سختی را میگذرانند...
ملت ما که شعار آزادی سرداده بود، امروز از هر نوع آزادی محروم و حتی بهخاطر بهکار بردن کلمهٔ آزادی در محافل خصوصی و خانوادگی به جوخهٔ آتش پاسداران مزدور خمینی سپرده میشوند...
من از تمامی دوستان و برادران و آشنایان و کسانی که این اعلامیه به دستشان میرسد میخواهم که پیام انقلاب مردم ایران را بهمیان عشایر برده و به آنها این حقیقت را که همهٔ مردم ایران علیه سرکوبگری رژیم جنایتکار خمینی متحد و یکپارچه و بپاخاستهاند بیان نمایند...
وظیفهٔ همهٔ ماست که امروز تمامی امکاناتمان را چه امکانات ملی و چه امکانات تسلیحاتی در اختیار مجاهدین و مبارزین مسلحی که در شهر و روستا علیه این رژیم سفاک میجنگند بگذاریم. رژیمی که جز بدبختی و بیکاری و فقر و گرانی و ناامنی و چپاول و آدمکشی ثمرهیی برای مردم ایران نداشته است.
خانهٔ هر فرد دهقان و چادر هر عشایر از فارس و اصفهان و کهگیلویه و چهارمحال بختیاری باید بهصورت خانهٔ امنی برای مجاهدین و مبارزین مسلح خلق درآید. امروز حمایت از مجاهدین خلق و کمک به چریکهای مسلح این سازمان و دیگر همرزمانش در شهرها و روستاهای ایران وظیفهٔ هر فردی است که خود را متعلق به این آب و خاک میداند.
همکاران رژیم خونریز خمینی و آنان که به خبرچینی پرداخته یا اطلاعات در اختیار رژیم خونریز خمینی و پاسداران مزدور آن قرار میدهند، هرگز از طرف مردم ایران بخشیده نخواهند شد. بیایید با هم متحد و یکپارچه و متشکل و مسلح آخرین ضربات کوبنده را بر پیکر رژیم فرسودهٔ و ضدبشری خمینی فرود آوریم و ایرانی آزاد، آباد، مستقل و حکومتی عدالتگستر و مردمی بنا نهیم که جز خوشبختی، رفاه و سعادت مردم ایران و ترقی و سربلندی کشورمان آرزویی در دل و فکری در سر نداشته باشد.
پیام برادر مجاهد مسعود رجوی بهمناسبت شهادت شخصیت برجستهٔ عشایری ایران اللهقلیخان جهانگیری
اللهقلیخان و رزمندگان دلیر همراه او
طی ۲سال و نیم بهاتفاق برادران مجاهدشان
در کوهستانهای مرکزی و جنوبی میهنمان
درسهای فراموش ناکردنی به پاسداران مزدور خمینی دادند
ما همچون شهید اللهقلیخان جهانگیری تکرار میکنیم:
مرتجعین مزدور و بیوطن که از نور و آگاهی در وحشتند
در تلاشند تا با دستهای کوچک، جلو طلوع خورشید حقیقت را بگیرند
اما غافل از آنند که تاریخ حکم نابودیشان را
بهدست تودههای میلیونی ایران صادر کرده است
هموطنان عزیز،
عشایر دلیر و رزمندهٔ فارس؛
برحسب اطلاعیهٔ دادستانی دشمن ضدبشری در تهران
اللهقلیخان جهانگیری، شخصیت محبوب و برجستهٔ عشایری که بهحق از سرداران مقاومت خونین تودههای محروم عشایر فارس در سمیرم و یاسوج و نورآباد و ممسنی بود، همراه با تعدادی از یاران خود و گروهی از خواهران و برادران مجاهد ما که در کوهستانهای فارس مستقر بودند، در تاریخ ۲۵بهمن بهشهادت رسیده است.
اللهقلیخان در زمان شاه نیز علیه دیکتاتوری سلطنتی برشورید و از سال ۵۲ به بعد مدتها در زندان بود و چندی قبل از سقوط رژیم شاه در دوران انقلاب از زندان آزاد گردید.
در حکومت ننگین خمینی نیز اللهقلیخان با دیکتاتوری ارتجاعی سر سازش نداشت و علیه سرکوبگری ضد عشایری خمینی فعالانه مبارزه میکرد؛ آنگاه پس از ۳۰خرداد و آغاز مقاومت مسلحانهٔ سراسری، اللهقلیخان با تمام قوا به حمایت از مجاهدین و تبلیغ برای مقاومت در میان عشایر منطقه قیام نمود. وی پیوسته و در هر کجا تصریح مینمود که: «وظیفهٔ همهٔ ماست که امروز تمامی امکاناتمان را چه امکانات مالی و چه امکانات تسلیحاتی، در اختیار مجاهدین و مبارزین مسلحی که در شهر و روستا بر علیه این رژیم سفاک میجنگند، بگذاریم. رژیمی که جز بدبختی و بیکاری و فقر و گرانی و ناامنی و چپاول و آدمکشی، ثمرهای برای مردم ایران نداشته است.
خانهٔ هر فرد دهقان و چادر هر عشایری از فارس و اصفهان و کهگیلویه چهار محال و بختیاری باید بهصورت خانهٔ امنی برای مجاهدین خلق و کمک به چریکهای مسلح این سازمان و دیگر همرزمانشان در شهرها و روستاهای ایران، وظیفهٔ هر فردیست که خود را متعلق به این آب و خاک میداند…».
لازم است تأکید کنم که اللهقلیخان و رزمندگان دلیر همراه او طی ۲/۵سال گذشته بهاتفاق برادران مجاهدشان در کوهستانهای مرکزی و جنوبی میهنمان در برابر یورشهای سبعانهٔ مزدوران خمینی بهگونهای تمامعیار مقاومت نموده و چندین بار درسهای فراموشناکردنی به پاسداران مزدور خمینی دادند.
در اوایل سال گذشته ۱۲تن از زندانیان مجاهد خلق که حلقهٔ محاصرهٔ زندان خمینی را در کازرون شکسته و فرار کرده بودند، در منطقهٔ استقرار اللهقلیخان به برادران مجاهد خود پیوستند.
البته رژیم خمینی هنوز اعلام نکرده است که در درگیریهای ۳ماههٔ اخیر در کوهستانهای فارس چند تن از پاسداران مزدور خود او بههلاکت رسیدهاند، اما گزارشات موجود حاکی از انهدام شمار کثیری از آنان نیز هست.
همچنین در تاریخ ۹دیماه گذشته، ۳پایگاه جبههٔ مجاهدین مستقر در کوهستانهای فارس در شهر یاسوج مورد تهاجم مزدوران رژیم قرار گرفت که در یکی از پایگاهها، ۲بانوی قهرمان مجاهد پس از ساعتها درگیری مسلحانه با مزدوران خمینی و بههلاکت رساندن تعدادی از آنان بهشهادت رسیدند. یکی از این خواهران قهرمان بر حسب گزارشی که اخیراً دریافت کردهام، مریم شهکلاهی(پروین) نام داشت که تمامی زندگی خود را وقف آرمانهای رهاییبخش مردم و مجاهدین خلق ایران کرده بود.
به این ترتیب اخگر سرخ و خونین مقاومت انقلابی، همگی شهرها و روستاها و جنگلها و دشتها و کوهستانهای میهن را پیوسته شعلهور میسازد. حال بگذارید خمینی و دادستانی ضدانقلابیاش، پروندهٔ درگیریهای گذشتهٔ خود با نیروهای خلق را از نو باز نموده و با مسکوت گذاشتن تلفات خود، هر چه میخواهند قدرتنمایی کنند. چه کسی نمیداند که خمینی بدینوسیله مذبوحانه تلاش میکند تا در قبال ابتکارات صلحآمیز ما مبنی بر قطع بمباران غیرنظامیان در جنگ ایران و عراق که استقبال و حمایت قاطع مردم را برانگیخته و رژیم را قویاً منزوی و در بنبست قرار داده است، تحتالشعاع قرار بدهد.
اما ما همچون شهید اللهقلیخان جهانگیری تکرار میکنیم که: «مرتجعین مزدور و بیوطن که همچون خفاشان، کشوری تاریک میخواهند تا در مغاک خویش اندیشههای قرون وسطاییشان را همچون تار عنکبوت بگسترانند، از نور و آگاهی در وحشتند، بدین خاطر است که تاریکاندیشان حاکم با مغزهای علیل و امیال حقیر، مذبوحانه در تلاش آنند تا با دستهای کوچک، جلوی طلوع خورشید حقیقت را بر سرزمین مقدس ما بگیرند. اما غافل از آنند که تاریخ حکم نابودیشان را بهدست تودههای میلیونی ایران صادر کرده است…».
... .
سلام به شهدای به خون خفتهٔ مقاومت عادلانهٔ عشایر دلیر ایران
زنده باد صلح و آزادی
مسعود رجوی
۳۰ بهمن ۱۳۶۲
(نشریه اتحادیه - ۳۰بهمن ۱۳۶۲)
اللهقلیخان جهانگیری قهرمان شهید عشایر فارس:
«تنها کسی که قلبش برای مردم میتپد، مسعود است»
روزهای همراهی و نبرد مشترک مجاهدین و اللهقلیخان
با پاسداران جنایتکار
بهقلم مجاهد قهرمان مهدی عابدی از شهیدان موشکباران جنایتکارانهٔ لیبرتی
مجاهد شهید مهدی عابدی – نشریه مجاهد ۴۳۳ – مقاله شهیدان بهقلم مجاهد شهید مهدی عابدی
در فروردینماه سال ۶۱ همراه ۱۰مجاهد دیگر از جمله مجاهدان شهید جواد ایزدی، پرویز توحیدی، غلامرضا جانملکی، کرامتالله سیوندانی، عبدالحمید مختاری، سعید مختاری و مجید نیکنام موفق شدیم از زندان کازرون فرار کنیم.
قبل از اقدام به فرار از زندان، توانسته بودیم با رزمندگان عشایر مستقر در کوههای فارس و اصفهان ارتباط برقرار کنیم.
مصاحبه مجاهد شهید مهدی عابدی با سیمای آزادی
...مجاهد شهید بهرام که یکی از عشایر بود در واقع و اون رابط اصلی ما بود با جریان اللهقلیخان اینها منتظر ما بود... .
بهرام اونجا ما رو کنار برادرش که فکر کنم اسمش ناصر بود گذاشت و خودش رفت. بعد از چند دقیقه دیدیم که بهرام به همراه ۵نفر که همه مسلح بودن اومدند. ما جا خوردیم و همه بلند شدیم. بهرام گفت بچههای خودمونن و آروم باشید.
اونموقع نمیدونستیم ولی بهرام به ما معرفی کرد گفت: ایشون اللهقلیخان جهانگیری هستن. که البته اون با نام اللهقلی فقط نام کوچک به ما معرفی کرد. و اینها هم در واقع نفرات و همرزمان اللهقلی هستند. ما دست دادیم. اللهقلی تکتک ما رو به آغوش گرفت و سلام و احوالپرسی گرمی کرد و روبوسی کرد و خیلی اظهار خوشحالی کرد که تونسته به تعدادی از مجاهدین و فرارشون از زندان کمک کنه.
-یادمه اللهقلیخان اونجا با تمام خلاصه احساساتش روی یک نکته به ما تأکید داشت. میگفت که به مجاهدین و به شخص مسعود ایمان دارم.
میگفت که تنها کسی که به مردم ایران دروغ نگفت مسعود بود. و تنها کسی که مسألهاش و تمام مسألهاش در واقع مردم ایرانه، یعنی چیزی غیر از مردم ایران نداره مسعوده.
و به این شکل خیلی در واقع از ما استقبال گرم و پرشوری کرد.
و بعد از اون اللهقلیخان صحبتش این بود که الآن رژیم بهشدت دنبال شماست و نمیتونیم زیاد اینجا بمونیم. سریعا باید حرکت کنیم و هر چه زودتر از این منطقه فاصله بگیریم و دور شیم...
تا حوالی ساعت ۴ که به یک روستا رسیدیم. روستا از قبل منتظر ما بودند. مردم روستا با واقعاً بهرغم تمام سادگیشون ولی قلبهای بسیار بزرگ و صمیمی داشتند. با تمام وجودشون از ما استقبال کردند... و ما غروب اون روز بهسمت کوهستانهای بابا منیر حرکت کردیم... .
و بهقول اللهقلیخان کوهستان همیشه سینهاش بر روی سینه و دلش بر روی رزمندگانی که خلاصه عزم جزم گرفتند برای جنگ با پلیدترین رژیمها، بازه... .
در همینجا میخواهم از این فرصت استفاده کنم یاد رزمندهها و مجاهدین شهید حمید مختاری، سعید مختاری، کرامت سیوندانی، پرویز توحیدی، حمید جوکار، نصرلله دهقان، اللهقلیخان جهانگیری و یاران صمیمی و باوفایش رضی. قدیر، خلخال، سردار، قربان و همه بچهها که با اون بودند و تا آخرین گلوله و تا آخرین نفس جنگیدند و سر تسلیم و دست تسلیم در مقابل رژیم بلند نکردند رو گرامی بدارم. رزمندگانی که از استان اصفهان شهر سمیرم در واقع از اونجا بلند شدند تا استان فارس شهرهای کازرون، شیراز و آباده تا شهرهای جنوبیتر ایران گچساران.