روز چهارشنبه ۳۰اردیبهشت ۱۳۷۱ تصادف و مرگ دلخراش یک کودک درجادهٔ کمربندی اراک همچون جرقهای خشم سوزان و متراکم مردم بهجان آمده شهر را منفجر کرد. شمار جمعیت معترض که ابتدا دهها تن بود بهسرعت به صدها و سپس به هزاران تن رسید و همچون سیلابی خروشان بهحرکت درآمد.
تظاهرکنندگان پاترول گشت متعلق به فرمانده نیروهای انتظامی منطقه را به آتش کشیدند و چند خودروی دیگر مزدوران را نیز درهمکوبیدند و با شعارهای مرگ بر خامنهای ــ مرگ بر رفسنجانی هر نشانهای از حاکمیت جور و جنایت آخوندهای فاسد و غارتگر را درهممیکوبیدند و نابود میکردند.
در میدان موسوم به شهدای اراک بنای یادبود و تصویر بزرگ خمینی دجال آماج خشم و نفرت مردم بهجان آمده قرار گرفت و بهکلی خرد و نابود گردید. ساختمان مرکزی شهرداری اراک بهطور کامل به آتش کشیده شد و منهدم گردید. ۱۷دستگاه اتومبیلهای شهرداری، دهها کیوسک، چراغها و تابلوهای راهنمایی و کیوسکهای تلفن، خودروهای متعلق به ارگانهای رژیم، خودروهای گشتی نیروهای سرکوبگر و بهویژه اتومبیلهای بیدادگاههای ضدانقلاب رژیم منهدم و یا به آتش کشیده شد.
صبح روز بعد در روز پنجشنبه ۳۱اردیبهشت باز هم هزاران نفر از مردم دلیر اراک در میدان شهدا و در مقابل ساختمان شهرداری شعارهای خشمگینانه علیه رژیم و کارگزاران ضدمردمی آن سردادند.
نمایشهای رژیم علیه مجاهدین و مردم اراک
بعدازظهر همین روز ایادی رژیم در اراک مشتی از فالانژها و اوباش چماقدار و مزدور خود را به صحنه آوردند و علیه مجاهدین به زوزه کشیدن پرداختند. مزدوری بهنام اسماعیل نادری از مهرههای فالانژ رژیم تاکید کرد: ”از این به بعد نیروهای حزبالله فعالتر از همیشه در مساجد و پایگاهها متشکل خواهند شد تا پاسخ دندانشکن به مجاهدین بدهند“. بر اساس اطلاعات ستاد فرماندهی داخل کشور مجاهدین، طی ۲روزی که خیزش و تظاهرات مردم اراک جریان داشت نیروهای سرکوبگر رژیم ۲۶۰تن از مردم را دستگیر کردند.
پیام مسئول شورای ملی مقاومت
مسئول شورای ملی مقاومت آقای مسعود رجوی در پیام رادیویی خود به مردم بهپاخاستهٔ اراک درود فرستاد و تظاهرات قهرمانانهٔ آنان را مظهری از خشم انقلابی و مقدس مردم بهجان آمده در برابر ستمها و جنایات بیحد و حصر حکومت تبهکار آخوندی توصیف نمود که در انظار جهانیان نیز پاسخ دندانشکن دیگری از جانب مردم ایران به مانورهای بلاهتبار رژیم از قبیل نمایش انتخابات محسوب میشود.
برادر مجاهد مسعود رجوی اضافه نمود: خشم و خروش انقلابی مردم اراک که حقاً درس و سرمشقی برای مردم سایر شهرهای ایرانزمین است، بهویژه از آنرو ستودنی و پرمعنی است که مردم قهرمان اراک با درهمشکستن تصویر منحوس خمینی و تخریب بنا و علامت این دجال ضدبشر، به گویاترین وجه، نشان دادند که همراه و همگام با فرزندان مجاهد و رزمندهٔ خود در ارتش آزادی، سرنگونی و نابودی تمامیت رژیم آخوندی را اراده کردهاند و البته آن را تا خشت آخر نابود و خاکستر خواهند کرد.
روز ۳۰اردیبهشت ۱۳۷۱ در اراک، آتش قیامی بزرگ از یک تصادف کوچک رانندگی در جاده کمربندی شهر شعله کشید. یک کودک در یک تصادف رانندگی جان خود را از دست داد و با همان حادثه، دیگ صبر و تحمل مردم به جوش آمد. یک قیام شهری گسترده تمامعیار، تمامی سطح شهر را بهسرعت دربرگرفت. مردمی که مسلح به کوکتل و سهراهی بودند تقریباً تمامی مظاهر حکومت خمینی، مراکز سرکوب و ادارات دولتی و ماشینهای پاسداران را به آتش کشیدند و شعار مرگ بر خمینی سردادند.
مردم اراک با پیشتازی جوانان شهر، حداقل یک روز تمام، شهر را به کنترل کامل خود درآوردند. پاسداران گریختند و تنها با همراهی نیروهای کمکی سرکوبگری که از دیگر مناطق به اراک گسیل داشته شدند، جرأت بازگشت به شهر پیدا کردند.
قیام سال ۱۳۷۱ مردم اراک یک قیام شهری کلاسیک با اکثر ویژگیهای آن بود. تودههای مردم در کمیتی بالا و فشرده وارد کارزاری قهرآمیز با عناصر سرکوبگر رژیم شدند، آنها پاسداران را با قهر انقلابی عقب رانده و از شهر اخراج نمودند، مراکزشان را عموماً منهدم کرده و خودروهایشان را به آتش کشیدند و شهر را برای ساعتهای متمادی از لوث وجود نیروهای سرکوبگر و دیگر مظاهر دیکتاتوری پاکسازی کردند و این در حالی بود که هنوز سایه سیاه و شوم خمینی دجال(بهرغم مرگش در ۶۷) بر سر مردم ایران سنگینی میکرد.
ویژگیهای قیامهای دهه ۶۰ و ۷۰
یکی دیگر از ویژگیهای بارز آن قیام شهری قهرآمیز در آن بود که در اوج دوران حاکمیت رفسنجانی و «مدره»نماییهای پوشالی او صورت میگرفت. آن قیام همراه با دیگر قیامهای مشابه آن سالها در شهرهای دیگر مانند مشهد، شیراز، تهران(اسلامشهر)، بوکان و... نشان داد که مردم مطلقاً آمادگی پذیرش هیچ دروغ و دغل دیگری به اسم آخوند مدره یا اصلاحاتچی و مانند آن را نداشته و یکسویه به انقلابی با تمامی ویژگیهای انقلابهای بزرگ تاریخ فکر میکنند و چاره را در سرنگونی تام و تمام دیکتاتوری آخوندی میدانند.
قیام ۷۱ اراک یک استثناء نبود
قیام قهرآمیز مردم اراک در اردیبهشت سال ۱۳۷۱ یک قیام استثنایی و «یک تصادف منحصربهفرد» نبود. مردم و بهویژه کارگران اراک پیش از این یعنی در مرداد سال ۱۳۶۴ تجربه اعتصاب کوبنده و تهاجمی کارگران ماشینسازی اراک را نیز در انبان تجارب خود داشتند.
قیام کارگری ۶۴ اراک
در مرداد سال ۱۳۶۴، اعتصاب ۳۰۰۰نفر از کارگران ماشینسازی اراک، یک واقعه مهم اجتماعی و یک حرکت آموزنده کارگری بود. کارگران اراکی در مقابله با پاسداران خمینی، یک حرکت مهم اعتراضی پیروزمند بهوجود آوردند.
در آن واقعه، کارگران ماشینسازی اراک در اعتراض به اضافه شدن تعداد شیفتها و اضافه شدن ساعت شیفتکاری و همچنین تغییر خط تولید کارخانه، کارخانه را با حرکتی تهاجمی و سراسری به کنترل کامل خود در آورده و مانع از ورود عوامل رژیم به کارخانه شدند تا نهایتاً حرف خود را به کرسی نشاندند.
پاسداران حکم کرده بودند کارگران با اضافه کردن ساعت شیفتهای کاری و اضافه کردن شیفتها بهصورت فوقالعاده، برای پاسداران ادوات جنگی و مهندسی بسازند، اما کارگران در مقابله با سیاست جنگ ضدمیهنی خمینی و در دفاع از ساعت کار اعلام شده و رسمی، از همراهی با پاسداران سرباز زدند و از تغییر خط تولید و تغییر ساعت کار خودداری کردند.
کارگران بدون اسم بردن از جنگ برای به کرسی نشاندن حرف خود، کلیه خطوط تولید کارخانه را به کنترل درآوردند و نهایتاً کار را به جایی رساندند که پاسداران ناگزیر از لغو برنامه اعلام شده خود شدند.
گرچه آن اعتصاب پیروزمند و اشغال خطوط تولید کارخانه و پیامدهای آن در فضای سانسوری که خمینی به مملکت حاکم کرده بود، هیچ بازتاب رسانهای جدیی پیدا نکرد، اما در ضمیر کارگران و دیگر شهروندان اراکی جای ویژهای یافت که تجارب آن در حرکتهای بعدی مانند قیام ۷۱ این شهر، بازتابهای عملی خود را مجدداً بارز کرد: «تهاجم و قهر کلید پیروزی است»!
نباید از نظر دور داشت که آن حرکت کارگری، یک واقعه مهم سیاسی نیز بود: ایستادگی عملی در برابر جنگ نامشروع و توسعهطلبانه خمینی! آنهم در شرایطی که ایستادن در برابر خمینی خونآشام از هر کسی ساخته نبود، حرکتی بهغایت قهرمانانه با درک عمیق سیاسی از جنگ ضدمیهنی خمینی!
نباید از یاد برد که قیام کارگران اراکی پس از اعتصاب قهرآمیز و پیروزمند ۲۰هزار نفره کارگران ذوبآهن اصفهان در آذر ۱۳۶۲ مشابهتهای زیادی به آن قیام داشت. اعتصابی که متأثر از فضای انقلابی دهه ۶۰ و مقاومت مسلحانه مجاهدین و مدیرعامل انقلابی و شهید ذوبآهن مجاهد والامقام مهندس محمدعلی متقی بود.
قیامهای دهه ۷۰
در سالهای دهه ۷۰ قیامهای مشابه دیگری در بسیاری شهرهای کشور بهوقوع پیوست که از آن میان میتوان به برخی از آنها اشاره کرد از جمله:
- قیام ۲۶فروردین ۱۳۷۱ مردم شیراز
- قیام سترگ ۹خرداد ۱۳۷۱ مردم رزمنده و شورشی مشهد و تصرف مسلحانه کلانتریهای ۳ و ۴ مشهد
- قیام قهرآمیز ۱۹خرداد ۱۳۷۱ مردم بوکان
- ۲۴مرداد ۱۳۷۰ قیام ۳۰هزار نفره مردم زنجان
- ۲۶فروردین ۱۳۷۱ قیام کوبنده مردم شیراز
- ۱۲مرداد ۱۳۷۳ قیام قهرآمیز مردم قزوین
- ۱۲بهمن ۱۳۷۲ قیام قهرآمیز مردم زاهدان(ایرانشهر، خاش، زابل، بیرجند و تربت جام)
- ۱۵فروردین ۱۳۷۴ قیام قهرآمیز اهالی «اسلامشهر» تهران و بستن راه «تهران-ساوه»
- ۱۸تیر ۱۳۷۸ قیام دانشجویی
اعتراف رژیم به قیامهای دهه ۷۰
سالها بعد از قیامهای اراک و شیراز و مبارکه اصفهان و مشهد و... در جلسه مجلس ارتجاع به آن قیامها اشارتی شد.
به این ترتیب که پس از قیام ۱۸تیر در مجلس آخوندی و در جریان مخالفت با رأی اعتماد به مصطفی پورمحمدی، عماد افروغ گفت: «یادم نرفته که در سال ۱۳۷۲ جنبشهای شهری را در شیراز، مشهد، اراک و مبارکه چگونه قلع و قمع کردند و به خاک و خون کشیدند، چون فهمی نداشتند، اگر ما همین جریان ۱۸تیر را متوجه میشدیم، دستور حمله صادر نمیکردیم".
وی افزود: "به ما حق بدهید فردی که از این وزارتخانه با این گذشته و فقدان سازوکارهای نظارتی میآید، اینگونه برای ما تداعی شود که تنمان در عرصه عمومی بلرزد، مگر نلرزیده است؟ مگر احساس ناامنی در گذشته نداشتهایم؟"
جایگاه تاریخی قیامهای دهه ۷۰
قیامهای دهه ۷۰ حلقه وصل مبارزات انقلابی مردم ایران با تاریخ مبارزه انقلابی دهه ۵۰ و ۶۰ و جنبش مسلحانه پیشتاز مردم ایران است. تاریخی که اینک مایه افتخار مردم ایران در مبارزه با ارتجاع، مزدوران استعمار و فرصتطلبان داخلی است.
پس از قیام ضدسلطنتی سال ۵۷ که با نام مبارزان نامداری همچون مجاهدان والامقام محمود عسگریزاده و احمدرضا شادبختی همراه است، بزرگترین و مهمترین حرکتهای اجتماعی تاثیرگذار این شهر را باید در فعالیتهای سیاسی سالهای ۵۸ تا ۶۰ مجاهدین در اراک سراغ گرفت که فضای سیاسی نوینی در شهر ایجاد کردند.
بازتاب رسانهای تهاجم پاسداران به انجمن دانشآموزان هوادار مجاهدین در اراک ۱۳۵۹
حضور زنان پیشتاز مجاهد خلق در فضای سیاسی شهر و دخالت فعال آنان در مبارزات اجتماعی بهویژه در مبارزات دانشآموزان و دانشجویان نیز صفحات زرینی در تاریخ این شهر نوبنیاد گشود.
مزار قهرمانان والامقامی همچون فرمانده مهین مشهدی و اعظم شادبختی در گوشه و کنار شهر یادآور گوشههایی از تاریخ این شهر است که در گامهای بعد توسط یارانشان در ارتش آزادیبخش ملی ایران دنبال گردید.
جدیدترین حرکتهای انقلابی این خطه را باید اکنون در کانونهای شورشی این شهر دید که برآمده از قیام ۹۶ و ۹۷ این شهر میباشند و اینک همراه با شوراهای مقاومت مردمی، در مدارس، دانشگاهها و کارخانجات این شهر در خط مقدم مبارزه با دیکتاتوری آخوندها قرار دارند.