«نه به اعدام»، گذار مرز پر گهر بهسوی آزادی
مبانی قدرت سیاسی و چگونگی استفاده از آن، فصلالخطاب بین دموکراسی و دیکتاتوری است. دستاربندان بازآمده از اعصار جهالت و مادون تمدن، ۴۰سال است که مبانی قدرت سیاسی را با حاکمیت مرگ و ابزار زندان، اعدام و ترور برقرار نگهداشتهاند. چنین اسلوب حکومتمداری، طلسم شیشهٔ عمر این آپارتاید مذهبی ـ جنسیتی است. از اینرو «روز جهانی علیه مجازات اعدام» برای مردم ایران روزی بزرگ و سرنوشتساز و مرادف با «نه به حاکمیت اعدام» است. همبستگی و اتحاد ایرانیان حول «نه به حاکمیت اعدام»، بزرگترین اقتدار ملی و میهنی برای نگاهبانی و دفاع از منشور حقوقبشر و گذار تاریخی بهسوی آزادی و تمدن حقیقی در مرز پرگهر است.
با حقوقبشر از جهالت بهسوی تمدن
در سال ۲۰۰۲ چندین سازمان جهانی مدافع حقوقبشر از جمله «عفو بینالملل» و «همبستگی جهانی علیه مجازات اعدام» روز ۱۰اکتبر برابر با ۱۸مهر را «روز جهانی مبارزه با اعدام» اعلام کردند.
اعدام در ۱۸۰۰سال قبل از میلاد مسیح و در عصر جهالت و دنیایی به دور از تمدن، در بابل بنیاد گذاشته شد. این مجازات همواره برای نوعی انتقام و ترویج ارعاب و در مقابل آن، تثبیت قدرت سیاسی اعمال شده است.
با پیشرفت تمدن بشری، آگاهی عمومی و مبارزات مداوم علیه این شیوهٔ بدوی مجازات، سازمان ملل در سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸، ۲قطعنامه را بهعنوان مقدمهای برای لغو اعدام در مجمع عمومی بهتصویب رساند. از آن زمان تاکنون، هر ساله در ۱۰اکتبر فعالیتهای سیاسی و حقوقی و مدنی و فرهنگی علیه حکم ضدانسانی اعدام از جانب ایرانیان و سازمانهای حقوقبشری جهانی صورت میگیرد.
۳۶سال فعالیت ایرانیان علیه اعدام
بیش از ۳دهه فعالیت، اعتراض، افشاگری و روشنگری باعث شده است که توجه به نقض هیستریک حقوقبشر توسط دولتهای دیکتاتور و در رأسشان دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران هر ساله بیشتر و بیشتر شود. در همین رابطه فعالیت مستمر مقاومت ایران و ایرانیان سراسر جهان باعث شده است که سازمان ملل متحد از سال ۱۳۶۴ تاکنون دهها قطعنامه علیه نقض حقوقبشر توسط حاکمیت ولایت فقیه صادر کند. یکی از دلایل صدور قطعنامههای محکومیت این رژیم در مجامع بینالمللی، استفاده مداوم از اعدام برای بهنمایش گذاشتن «اقتدار» مذهبی و سیاسی است.
مقام اول اعدام در جهان
پیشرفت مبارزه و مخالفت جهانی با مجازات اعدام، باعث شده است که ۱۰۵کشور جهان از طریق برگزاری رفراندوم، مجازات اعدام را کنار بگذارند. ۵۰کشور این روش مرگ را منسوخ دانستهاند. ۶کشور اعدام را فقط برای زمان جنگ استفاده میکنند. در دنیای کنونی فقط ۳۴کشور از این مجازات ضدبشری استفاده میکنند که ایران آخوندی در میان این کشورها دومین رتبه را از نظر تعداد اعدام در سال داراست و از نظر نسبت جمعیت، ایران مقام اول اعدام را در جهان دارد!
فتوای بدوی، مذهبی و سیاسی علیه مدنیت، قانون و حقوق
یکی از دلایل بسیار آشکار و اثباتشده درباره سلطهٔ حاکمیت اعدام بر ایران، حکم مذهبی و سیاسیِ قتلعام زندانیان سیاسی توسط خمینی است. خمینی نه حقوقدان بود، نه وکیل بود، نه قاضی بود و نه اندک صلاحیتی در این امور قانونی داشت. او تنها بهدلیل «مطلق بودن اصل ولایت فقیه» که خودش واضع و صاحب مقام و مجری آن بود، تمام قوانین حقوق قضایی و حقوقبشر را زیر پا گذاشت و حکم بدوی، فقاهتی و مذهبی و سیاسی را علیه مدنیت، قانون و حقوق برای اجرای اعدام جمعی زندانیان سیاسی صادر نمود.
چرا «نه به اعدام»؟
علاوه بر آگاهی عمومی بشری نسبت به «منشور حقوقبشر» و مبارزات جهانی علیه این مجازات بدوی و وحشیانه، آنچه به ایران کنونی برمیگردد، پاسخ نخست این است که «نه به اعدام» یعنی نه به حاکمیت ولایت فقیه، نه به جمهوری اسلامی آخوندی.
واقعیت این است که نفی اعدام، مرادف با نفی این رژیم است. به همین دلیل هم دستگاه قضایی آخوندها که کاری جز تثبیت اقتدار سیاسی و مذهبی ولایت فقیه ندارد، همواره در ۴۰سال گذشته تلاش کرده است صحنهٔ اعدام را به خیابانها و میدانهای شهر و انظار عمومی بیاورد. بنابراین هدف فقط نوعی مجازات هم نیست، بلکه ترویج رعب و وحشت سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در سراسر کشور است.
بنابراین در فعالیتها و مبارزات «نه به اعدام»، علاوه بر وجه حقوقبشری آن برای ایجاد جهانی متمدنتر، به ایران کنونی که میرسیم، بهطور مستقیم راه به نفی تمامیت حکومتی میبرد که «اعدام» از مهمترین سلاحها و ابزارهای سرکوب و جنایت برای تثبیت اقتدار حاکمیت محسوب میشود.
مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیده مقاومت، در این رابطه میگوید: «حیات و حاکمیت این رژیم در گروی اعدامهاست زیرا اگر اعدام نباشد، دیگر چه چیزی جلودار انفجار خشم عمومی و اجتماعات جوشان تودههای مردم است؟
اگر اعدامها نباشد آخوندها با چه اهرمی میتوانند تمام آزادیهای مردم را سلب کنند و سرکوب و ارعاب و محدودیت را تا خصوصیترین زوایای زندگی مردم گسترش دهند؟ اگر اعدامها نباشد آخوندها چگونه میتوانند هر روز قیمتها را چندبرابر کنند و هر روز درآمد و ثروت مردم را برای جنگ در منطقه یا غارت و زندگی فوقاشرافی خود بهباد بدهند»؟(مریم رجوی ۲۸خرداد ۹۷)
فریاد دادخواهی ایران علیه حاکمیت اعدام
اکنون جریان قدرتمند عمومیِ «نه به اعدام» در ایران و جهان بدل به یک سلسلهٔ بههمپیوستهٔ وجدان بیدار بشری گشته است.
اکنون این جریان حلقهٔ محاصره را علیه دیکتاتوریها و بهطور خاص دیکتاتوری آپارتایدی ـ مذهبی آخوندی تنگ کرده و روزانه و هفتگی بر شمار آن افزوده گشته و تنگتر خواهد کرد.
اکنون «نه به اعدام» برگ برندهٔ فریاد ایران علیه حاکمیت اعدام است.
اکنون رود «نه به اعدام» از خانه و کوچه و خیابان و شهرهای ایران جریان یافته و جویبارهای چند نسل به آن پیوستهاند.
اکنون هر اعتراض و اعتصاب و قیامی در هر گوشهٔ ایرانزمین، نمادی از «نه به حاکمیت اعدام» است.
اکنون فریادگران هر «نه»ای در ایران بهخوبی میدانند که ریشهٔ تمام مشکلات و ناهنجاریهای صنفی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعیِ جامعه ایران ناشی از جنایتگریهای سیاسی و مذهبی حاکمیت «اعدام» است.
فریاد و شورش «نه به اعدام» را در سراسر ایران علیه اصلیترین ابزار سیاسی و مذهبی حکومتگران قرونوسطایی طنینافکنیم. همبستگی و اتحاد ایرانیان حول «نه به حاکمیت اعدام»، بزرگترین اقتدار ملی و میهنی برای نگاهبانی و دفاع از منشور حقوقبشر و گذار تاریخی بهسوی آزادی و تمدن حقیقی در مرز پرگهر است.
پیام مریم رجوی به گردهمایی در برلین بهمناسبت روز جهانی علیه اعدام ـ ۱۷مهر ۱۴۰۰
هموطنان عزیز،
یاران شورشگر،
دوستان آلمانی مقاومت ایران،
به همه شما که در برلین، برای همبستگی با مبارزه مردم ایران برای سرنگونی رژیم اعدام و قتلعام گردآمدهاید، درود میفرستم. از تمام هموطنان و یاران مقاومت تقدیر میکنم که به این مناسبت در ۴روز اخیر در شهرهای مختلف اروپا، آمریکا و کانادا تظاهرات و اجتماعات متعدد برگزار کردهاند.
در سالگرد روز جهانی علیه مجازات اعدام، به ۱۲۰هزار شهید راه آزادی در مبارزه با دیکتاتوری آخوندی بهخصوص ۳۰هزار زندانی سیاسی قتلعام شده که ۹۰درصد آنها اعضا و هواداران مجاهدین هستند، ادای احترام میکنیم.
رژیم آخوندی بالاترین اعدامکننده زنان در جهان معاصر
روز جهانی علیه مجازات اعدام امسال به زنان اختصاص داده شده است و این بیش از هر حکومتی محکومیت و منفوریت رژیم زنستیز آخوندی را برجسته میکند که بالاترین اعدامکننده زنان در جهان معاصر است.
امسال در روز جهانی علیه اعدام، فریاد زندانیان سیاسی اعدامشده و زندانیان بهقتل رسیده در زیر شکنجه، از آسمان خونگرفته ایران بهگوش میرسد. در این روز فریاد شورشگران شهید در قیام خوزستان یا قیام سراوان را میشنویم که همه ایرانیان را به خیزش و قیام برای سرنگونی قاتلان حاکم فرامیخواند.
روز خشم و انزجار علیه رژیم آخوندی
روز نه به اعدام، روز خشم و انزجار علیه رژیم آخوندی است که بالاترین شمار اعدامها را نسبت به جمعیت در تمام جهان مرتکب میشود، رژیمی که به بزرگترین قتلعام زندانیان سیاسی از جنگ جهانی دوم تاکنون دست زده و با کشتار دستکم ۱۵۰۰نفر در خیابانها در قیام آبان ۹۸، رکورددار کشتار در اعتراضهای مردمی است.
این تنها حکومتی است که در آن بالاترین مقامها، از رئیسجمهور تا رئیس قضاییه و رئیس مجلس بهطور مستقیم یا جلاد قتلعاماند یا مجریان مستقیم اعدام و شکنجه و سرکوب و تنها حکومتی است که نهاد رهبریکنندهاش ـ بیت خامنهای ـ مرکز فرماندهی کشتار و ترور و اعدام است.
راستی جهانی که با تعیین روز نه به اعدام، شرم و آزردگی وجدان خود را از حکم اعدام ابراز کرده است، جهانی که از ۷دهه پیش میثاق حقوقبشر را پذیرفته، چرا ولایت اعدام و قتلعام در ایران را تحمل میکند؟ و چرا در ملل متحد چنین رژیمی را میپذیرد که بهاذعان دبیرکل ملل متحد، در همین لحظه ۸۵نوجوان را در زندانها زیر حکم اعدام نگهداشته است؟ از این پیشتر، عفو بینالملل این رژیم را «آخرین جلاد کودکان» توصیف کرده بود.
خامنهای به اعدام احتیاج دارد اما هر اعدام آتش قیامها را شعلهور میکند
رژیم آخوندی در داخل ایران به چوبه دار تکیه دارد و در خارج ایران بهدلیل مماشات طولانی و مزمن دولتهای غرب، از مصونیت در قبال جنایتهایش برخوردار است.
همچنانکه دبیرکل عفو بینالملل گفت: «این که ابراهیم رئیسی به مقام ریاستجمهوری دست پیدا کرده است بهجای آنکه بهخاطر جنایات علیه بشریت، از جمله قتل، ناپدیدسازی قهری و شکنجه تحت تحقیقات کیفری قرار بگیرد، نمودی فجیع از سلطه مطلق مصونیت در ایران است».
گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوقبشر ایران نیز در گزارش امسال خود به «یک مصونیت سیستماتیک و گسترده» برای این رژیم «در قبال نقض فاحش حقوقبشر» اشاره کرد که از گذشته تاکنون وجود دارد».
خامنهای با همین پشتوانه، جلاد ۶۷ را رئیسجمهور خود کرده تا با این آخرین تیر ترکش نظام اعدام و قتلعام، راهی برای نجات رژیم پیدا کند. عفو بینالملل هشدار داده است که «مقامهای رژیم ایران در حال استمرار ارتکاب عمل مجرمانه ناپدیدسازی قهری هستند».
خامنهای میخواهد با افزایش سرکوب و تشدید شکنجه و اعدام عموم زندانیان، مثل سال ۶۷ رژیم را از سرنگونی نجات دهد. به این منظور نه فقط زندانیان سیاسی بلکه تمام زندانیان را زیر فشارهای ضدانسانی قرار داده است، آنها را تا سرحد مرگ شکنجه میکند و بهسادگی به حلقههای دار میسپارد تا شاید از این راه، جامعه را مرعوب کند و راه قیامها را ببندد.
اما امروز آمادگی اجتماعی برای سرنگونی رژیم و فعالیتهای ضداختناق کانونهای شورشی، شرایطی ایجاد کرده که اعدام هر زندانی یا فریاد هر اسیر زیر شکنجه، کل رژیم را به سرنگونی نزدیکتر میکند. خامنهای به اعدام احتیاج دارد اما هر اعدام آتش زیر خاکستر قیامها را شعلهور میکند.
بهقول مسعود «پاسخ خمینی و خامنهای یک چیز بیشتر نیست: کشتار و اعدام و قتلعام و جلاد ۶۷ و ادامه آن در خرداد ۸۸، دیماه ۹۶ و آبان ۹۸. درست بههمین دلیل باید دیکتاتوری منفور ولایت فقیه را از ریشه برانداخت و بند از بندش گسست».
اکنون رژیم جلادان، علاوه بر اعدام جریانوار زندانیان سیاسی، از زجرکشکردن زندانیان سیاسی بیمار بهعنوان روش دیگری از اعدام زندانیان استفاده میکند. زندانی سیاسی، ساسان نیکنفس به این دلیل که زندانبانان از انتقال او به بیمارستان جلوگیری کردند، جانباخت و درویش زندانی، بهنام محجوبی، بهدلیل محرومیت از دسترسی به مراقبتهای پزشکی جان خود را از دست داد.
در همین ماه آخوندها، عباسقلی صالحی از رادمردان بختیاری و از فرزندان محبوب یزدانشهر اصفهان را پس از ۲۰سال زندان، با سبعیت تمام اعدام کردند.
افشای فیلمهایی که از هک شدن دوربینهای مداربسته زندان اوین بهدست آمد، گوشهیی از قساوت آخوندها نسبت به زندانیان را نشان داد که چگونه پیکر مجروح و نیمهجان آنها را روی پلههای زندان میکشانند. آنها با همین روشها، پیدرپی زندانیان مظلوم را در زیر شکنجه بهقتل میرسانند. از جمله هادی عطارزاده در زندان اهر و شاهین ناصری افشاکننده شکنجههای قهرمان ملی نوید افکاری.
راستی وقتی که یک خلق و فرزندان دلیرش برای کسب آزادی اینچنین جانفشانی میکنند، در حتمیت پیروزی و آزادی چه تردیدی باقی میماند؟
به همه این شهیدان درود که پرچم تسلیمناپذیری مردم ایران و طلایهداران قیامهای بزرگی هستند که برای پایان دادن به کار رژیم برمیخیزند.
خواست مردم ایران محاکمه بینالمللی سران رژیم است
در جهان امروز، نه گفتن به اعدام و مقاومت در برابر انکار حق حیات انسان، مستلزم ایستادگی در مقابل هیولای ارتجاع و نابودی یعنی رژیم ولایت فقیه است. از این نظر این افتخار مردم ایران است که از دامانشان جنبشی همچون مجاهدین بپاخاسته که با فداکاری بسیار پرچم سرنگونی نظام اعدام و قتلعام را برافراشته است. مقاومت مردم ایران در سطح داخلی و بینالمللی با گسترش جنبش دادخواهی قتلعامشدگان، رژیم را در تنگنا قرار داده است.
کارزار حقوقی مقاومت ایران که به صدور حکم دادگاه فدرال سوئیس برای ازسرگیری و گسترش تحقیقات در پرونده ترور دکتر کاظم رجوی، شهید بزرگ حقوقبشر ایران، در چارچوب نسلکشی و جنایت علیه بشریت منجر شد، نقطه عطفی در دادخواهی قتلعامشدگان است.
در ماجرای محاکمه دژخیم حمید نوری، یکی از دژخیمان زندان گوهردشت در سال ۶۷، تلاش مجاهدین و مقاومت ایران، حضور فعال و تظاهرات مستمر هواداران این مقاومت در استکهلم و شهادت مؤثر صفی طولانی از زندانیان از بندرسته مجاهد و هوادار مجاهدین که همچنان ادامه دارد، مانع سوءاستفاده دستگاه اطلاعاتی آخوندها و مزدورانشان شد و روند این محاکمه را بر جنایت سران رژیم متمرکز کرد.
امروز، یک اجماع ارزشمند بینالمللی خواهان آن است که کمیسر عالی و شورای حقوقبشر ملل متحد یک هیأت بینالمللی برای بررسی و تحقیق در مورد قتلعام ۶۷ تشکیل دهند.
در تیرماه امسال، گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد وضعیت حقوقبشر در ایران، خواستار تحقیق مستقل در مورد قتلعام زندانیان سیاسی و نقش رئیسی جلاد در آن جنایت بزرگ شد. بهنوبه خود عفو بینالملل و بیش از ۱۵۰شخصیت برجسته مدافع حقوقبشر بر ضرورت تشکیل این هیأت تأکید کردهاند.
چند ماه قبل، ۷گزارشگر سازمان ملل اعلام کردند که بیعملی سازمان ملل در قبال کشتار جمعی در سال ۶۷، موجب جریشدن رژیم ایران و وخیمتر شدن وضعیت حقوقبشر در ایران شد.
در روز جهانی علیه مجازات اعدام، تکرار و تأکید میکنیم که سردمداران رژیم بهخاطر نسلکشی و جنایت علیه بشریت باید در برابر عدالت قرار گیرند.
از دبیرکل ملل متحد، کمیسر عالی و شورای حقوقبشر و گزارشگران ملل متحد و سازمانهای بینالمللی مدافع حقوقبشر میخواهیم که برای بازدید از زندانهای رژیم و ملاقات با زندانیان سیاسی اقدام کنند.
پرونده نقض وحشتناک حقوقبشر در ایران بهخصوص پرونده رفتار رژیم در زندانها و بهویژه آزار و شکنجه زنان زندانی، باید به شورای امنیت ملل متحد ارجاع شود.
خواست مردم ایران محاکمه بینالمللی خامنهای، رئیسی و اژهای و سایر جلادان قتلعام و کشتار در ایران است.
در مقابل اعدام و قتلعام که ابراز اصلی رژیم برای حفظ حاکمیت پوسیده و نامشروعش است، پاسخ مردم ما کانونهای شورشی و قیام و ارتش بزرگ آزادی برای سرنگونی رژیم آخوندی است.
در مقابل سبعیت آخوندها، راه و رسم ما شقفت و انسانیت است
ما برای یک ایران بدون شکنجه و سرکوب و عاری از تبعیض و نابرابری بهپا خاستهایم. برای یک جمهوری دمکراتیک بر اساس جدایی دین و دولت و یک ایران غیراتمی که در آن حکم اعدام لغو شده باشد. با «یک نظام قضایی مستقل مبتنی بر اصل برائت، حق دفاع، حق دادخواهی، حق برخورداری از محاکمه علنی و استقلال کامل قضات» و الغای قوانین شریعت آخوندی.
آری، در مقابل سبعیت و سنگدلی آخوندها، راه و رسم ما شقفت و انسانیت است. این پیامی است که همبستگی و همدلی را در جامعه ایران فروزان میکند. پیامی که از آن قیامهای بنیانکن برای پایان دادن به کار رژیم اعدام و قتلعام برمیخیزد و چنین خواهد شد.
سلام بر مردم ایران ـ سلام بر آزادی